شهید احمد مَشلَب

#شهید_مهدی_نوروزی
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@AhmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
همیشہ تو خونہ صدام مےزد:
همسر شهید نوروزی
همسر شهید جان
وقتے زل‌مےزد بهم مےگفتم باز چےشده؟
مےگفت: سنت ڪوچیڪتر از اونیہ ڪہ بهت بگن همسر شهید هنوز بچہ ای آخہ!
عَوضش میشے ڪوچیڪترین همسر شهید…:)

#شهید_مهدی_نوروزی♥️🕊
#هر_روز_با_یک_شهید🌸

@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب
#جـهیـزیـہ قالی می‌بافت به چه قشنگی؛😍 ولی درآمدش روبرای خودش #خرج نمی‌کرد. هر چی از این راه در می‌آورد، یا برای دخترای #فقیر جهیزیه 🛍می‌خریدویا برای بچه‌ها قلم و دفتر. حتی #جهیزیه خودش رو هم دادبه #دختـر دم بخت؛✌️ البته با اجازه من. یادمه یه بار برای #عیدش…
شناخت_لاله_ها
#شهید_مهدی_نوروزی

#عاشق_حرم

علاقه ویژه ای به حرم امام حسین (ع) داشت و بیش از 60-70 بار به زیارت امام حسین (ع) مشرف شده بود. یک بار خودش تعریف کرد که پاسپورتش به اتمام رسیده بوده و از طرفی هم مرزها بسته بود گفت که خودش را به لالی زده که عرب هستم و از مرز رد شده و خودش را در سخت ترین شرایط به حرم امام حسین (ع) رسانده و زیارت کرده و دو روزه برگشته است. و من هم در این دو سال و هشت ماه 7 بار با ایشان همسفر بودم که آخرین بار ما را به مرز مهران رسانید و خودش راهی سامراء شد.

#هر_روز_با_یک_شهید🌾
@AHMADMASHLAB1995
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم


روزی که خواهــر آقا مهدی از من پرسید :
«اگر همسر آینده ات ماموریت زیاد برود چه کار میکنی؟»🙄
بدون معطلی گفتم :
«آن موقع دیگه همسرم هستن☺️ و هر امری کنند بر من واجبه که اطاعت کنم.»😉
حرفی که کار خودش را کرد ...😄
و آقا مهــدی و خواهرش را روز شهادت امام هادی(ع) به در خانه ما کشاند .👌

رفتیم که با هم صحبت کنیم و آشنا شویم💓،
آقا مهدی به من گفت :
« من سیستان و بلوچستان خدمت کردم به امید شهادت الان هم قوه قضائیه هستم انشا الله تا شهادت.»

همانجا فهمیدم چه روزهایی در پیش دارم😢
ولی خودم را آماده بیش تر از اینها کردم💪،
این گونه شد که برای بله برون💍 به منزل ما آمدند
و تمام مدتی که عاقد صیغه عقد محرمیت را می خواند،
تربت📿 سید الشهدا(ع)💚 را در دستش میدیدم،
آن شب حجب و حیا را در چشمان مهدی میدیدم.😌

اولین باری بود که یک دل سیر نگاهش کردم،😉
من هروز بیشتر عاشقش💕 میشدم و برای اولین بار احساس میکردم تکیه گاه بزرگی در زندگی پیدا کردم. تمام دنیایم آقا مهدی شده بود،💘
وقتی خوشحالی اش را میدیدم گذر زمان را فراموش میکردم و تمام دنیا را در خنده هایش میدیدم ...😇



#راوی_همسر_شهید
#شهید_مهدی_نوروزی


@AhmadMashlab1995