شهید احمد مَشلَب

#به_روایت_همسر
Канал
Логотип телеграм канала شهید احمد مَشلَب
@AhmadMashlab1995Продвигать
1,31 тыс.
подписчиков
16,8 тыс.
фото
3,21 тыс.
видео
942
ссылки
🌐کانال رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 زیر نظر خانواده شهید هم زیبا بۅد😎 هم پولداࢪ💸 نفࢪ7 دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ تمۅم مادیات پشت پازد❌ ۅ فقط بہ یک نفࢪبلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعۅتت کࢪده بمون🙃 ‌ارتباط @mahsa_zm_1995 شـرایط: @AhmADMASHLAB1375 #ڪپے‌بیو🚫
شهید احمد مَشلَب
🔷تنها دختر چادری مدرسه🔹 #چادرانه یکی از همکلاسی‌های شهید نقل می‌کند: نخستین باری که طاهره را با چادر دیدم، تابستان سال 58 بود که ایام تعطیلات به منزل دایی‌اش (حجت‌الاسلام مظلوم) آمده بود، چند باری به کوچه آمد و با چادری که بر سر داشت، نمی‌توانست بازی کند…
#عاشقانه_شهدا💚

ساعت یازده شب بود که اومد خونه
حتی لای موهاش پر از شن بود!
سفره رو انداختم تا شام بخوریم گفتم: تا شما شروع کنی من میرم لیلا رو بخوابونم🌷
گفت نه منتظر می مونم تا بیای با هم شام بخوریم😍
وقتی برگشتم دیدم پوتین به پا خوابش برده خواستم پوتین از پاهاش در بیارم که بیدار شد🤯
گفت: داری چیکار میکنی؟😳
میخوای شرمنده م کنی؟😕
گفتم: نه، آخه خسته ای!😔
سر سفره نشست و گفت: نه! تازه میخوایم شام بخوریم❤️

#شهید_مهدی_زین_الدین
#به_روایت_همسر_شهید

#هر_روز_با_یک_شهید🌾
@AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب
#عاشقانه_شهدا شهيد مهدي باكري از قبل به پدر و مادرم گفته بودم دوست دارم مهريه ام يك جلد قـرآن و يك اسلحه باشد. اينكه چه جور اسلحهاي باشد ، برايم فرقي نداشت. پرسيد : نظرتون راجع به مهريه چيه؟ گفتم : هرچي شما بگين. گفت : يك جلد قرآن و يك كلت كمري ،…
#سیره_شهدا
#شهید_مصطفی_چمران
#به_روایت_همسر

از خانه خانواده ام در لبنان که خیلی مجلل بود،کراهت داشت.
مجسمه های خیلی زیبا و گران قیمت داشتند از جنس عاج که پدرم از آفریقا به سوغات آورده بود،مصطفی خیلی ناراحت بودو
یک روز هر دوی آن ها را شکست،گفت اینها برای چیست؟
گفتم:زینت و زیبایی خانه ...
گفت:زینت خانه باید قرآن باشد به رسم اسلام؛به همین سادگی ..!
وقتی مادرم گفت:شما پول ندارید من برایتان وسایل خانه می‌آورم
مصطفی رنجید گفت:مساله پولش نیست مساله زندگی من است که نمی‌خواهم تجمل گرا و اسیر مادیات شوم.

#هر_روز_با_یک_شهید🌾
@AHMADMASHLAB1995