از طوفان برگشته بودیم
و بگو چگونه از کلماتی که حاوی تو هستند
شفا یابیم؟
از غروب برگشته بودیم حاوی سرخهایی که
فرزندان چهار انگشت زاییدند
بیدهان اشاره
بگو از کدام آبشار سرازیری
هنگامهای که فجر از سماموس صعود میکند؟
تا سرچشمۀ انفجار نور
در پلاسکو آوار شود
در سردشت بهمن
از آیینه بیا
از آبهای خشکیدۀ دریاچۀ نمک
از اهواز بیا
از گرد ریزها
از گِل، از گلوله
از زاینده رودی که ترک میزاید
و از گیلانی که جنگلهایش ستاره ندارد
از کفنهای دکمهدار
و سگانی که نشستهاند در ما هار انتحار
تاب میخورند بر دار
داراییها
دارهای قالی
گلهای لالۀ قالی کرمان
کوه نوری از چشم
رنگ رنگ و نقش نقش
نقشهای دیگر
ای خونین جاویدان
بیا
از آیینه بیا
از جیوه بیا
از جویدههای جمجمه
از آشتی بیا
تا چریکها
این بار
نه چرک و نه چروک
حداقل
سهمهای ۱/۲ مادران ما را بفهمند
و سگان درونمان
به شکار گاه مرغابیها کوچ کنند
به جای انتحار
🔺 چهار
#شعر از
#محبوبه_ابراهیمی را در سایت ادبیات اقلیت بخوانید:
👇🏼🔺 https://goo.gl/iRjUwf🆔 @Aghalliat