برای سالروز تولد دکتر
#رضا_براهنی 🔸#حسین_آتش_پرور:
🔹من، چند براهنی میشناسم و دیگران شاید چندین براهنی و یا از آن چندین، چند تایشان را. اولین براهنی که شناختم در «قصه نویسی» بود که حرفهای تازهای میزد؛ منتقدی خلاق و با انرژی. دومین براهنی شاعر بود؛ با «مُصیبتی زیر آفتاب»ش دیدم. درشت و چهار شانه و چشمانی با نفوذ. موهای سرش از وسط ریخته بود.
🔹و حالا میبینیم که دکتر رضا براهنی قصه نویس با دکتر رضا براهنی شاعر دونفری شانه به شانهٔ هم و موازی با هم قدم میزنند و صحبت کنان با هم به جلو میآیند تا اینکه به یک باره متوجه میشوم این دو نفر در هم فرو رفتهاند؛ یکی شدهاند و براهنی دیگری متولد شده است. شخصیت تازهای که شاعرِ قصه گوست روبروی من نشسته است. همان کسی که شعر و قصهٔ «
#گاری» را گفته است:
در را از جایش کندند بلند کردند
در را به روی گاری انداختند بردند
– حالا فضای خالی در چون دهان سگی تشنه و تنها در زیر آفتاب له له زنان است
اتاقها را بردند
– با سطح شیشههای تیز و شکسته دیوارهای خالی و مغبون پنجرهها تنها مانده است
دیدی که خانهٔ ما را هم بردند...
🔻متن کامل نوشتۀ
حسین آتش پرور را اینجا بخوانید:
🔻https://goo.gl/87djUj@aghalliat