🔹نزدیک به ۲۱ سال از چاپ کتاب
#خطاب_به_پروانه_ها اثر
#رضا_براهنی میگذرد. در آن کتاب علاوه بر شعر، مقالهای هم با عنوان «
#چرا_من_دیگر_شاعر_نیمایی_نیستم؟» درج شده بود که علاوه بر رجوع به شعر معاصر فارسی و تحلیل انتقادی دو شاعر بزرگ مدرن، نیما و شاملو، به توضیح شعر پیشنهادی
براهنی و نمایش تفاوت این شعرها با شعر شاعران قبل پرداختهبود. آن کتاب و آن شعرها بحثها و چالشهای زیادی در محافل ادبی به راه انداخت. گروهی موافقش بودند و گروهی شیفته؛ و گروهی کلاً نفیاش میکردند. اکنون بعد از این همه سال که موج حب و بغضها فروکش کرده، شاید بتوان آن مباحث را با آرامش بیشتری پیگیری کرد. این مقاله به دو پرسش اساسی از مقالهٔ مذکور میپردازد و سعی دارد نشان دهد برخی موارد مطرح شده در آن مقاله ابهاماتی دارد که به نظر نویسنده باید ۲۰ سال پیش مطرح و رفع میشد.
🔹یک. دوآلیسمی که
#براهنی به نیما نسبت میدهد، تا چه حد پذیرفتنی است؟
🔹دو. آیا
براهنی، چنانکه ادعا میکند، توانسته است مسئلهٔ عین و ذهن را در شعرهایش حل کند؟
🔸پاسخ
#علیرضا_پورمسلمی به این دو پرسش را در مقالۀ او در این لینک بخوانید:
👇🏽https://goo.gl/rdy74o@aghalliat