افکـار زنـده

#وحید_شاهرضا
Канал
Логотип телеграм канала افکـار زنـده
@AfkareZendehПродвигать
4,92 тыс.
подписчиков
3,99 тыс.
фото
1,04 тыс.
видео
409
ссылок
🌾ا﷽ا 🎉📚 گزیده های ناب برترین کتب روانشناسی با همراهی دکتر میرسعید جعفری "درمانگر و مربی بین المللی راه حل محور مورد تایید مرکز درمان های کوتاه هلسینکی" @SFBTherapist www.sfbt.ir وبسایت اینستاگرام: sfbt_ir@ @Shjafari17 🍀
🍃🍂


احساسات، عواطف و هیجانات بخش مهمی از تجربه‌ی انسان بودن‌اند، لیکن انسان مجموعه‌ی بزرگتری‌ست که احساسات را نیز در بر می‌گیرد. این یک واقعیت ساده است که به سادگی فراموش می‌شود. آن‌قدر از تجربه‌ی احساسات منفی و ناخوشایند گریزانیم و آن‌قدر میل به تجربه‌ی احساسات خوشایند داریم که فراموش می‌کنیم ما احساساتی که بر آگاهی‌مان عارض می‌شوند نیستیم، بلکه هشیاری‌ای هستیم که احساساتی را تجربه می‌کند.

وقتی با احساسات و هیجانات خود یکی می‌شویم، اراده از کف برون می‌نهیم و ناآگاهانه و واکنشی عمل می‌کنیم. وقتی به جای عمل، مدام به حالت‌‌های ذهنی خود و اشخاص و موقعیت‌هایی که با این حالت‌ها تداعی می‌شوند عکس‌العمل نشان می‌‌دهیم انسان از تجربه‌ی‌مان رخت بربسته و برفته است؛ تنها یک ذهن شرطی شده، یک ماشین واکنشی باقی مانده است.

اگر پایه انسان باشد، وجودی که آگاه است و مختار، آن‌گاه ارزش‌هایی هم هستند که متعهدانه و مسئولانه زندگی می‌شوند و احساسات و هیجانات هم در مسیر چنین زیستنی آمد و شدی طبیعی‌اند چونان فصولی که بر یک سال می‌گذرند. اما اگر پایه احساسات باشد، هیچ ارزشی نخواهد رویید و هیچ انسانی متولد نخواهد شد. فصول هم دیگر حمایت‌گر زندگی نیستند که دشمنان یکدیگرند.

#وحید_شاهرضا، ۲ بهمن ۹۴

🍂🌹 @Afkarezendeh
آن‌سوی بد گفتنم از «تو» چه بد عمیق است در «من»


هر تو «خوب نیستی» بر بستر یک «من خوب نیستمِ» پنهان شده بنا گشته است. غرور و نخوت، جبران احساس کِهتری در درون است، خودشیفتگی خبر از نارفیقی با خود می‌دهد. مگر نه اینکه دهانی که به دشنام بر دیگری باز می‌شود از ملالِ واژگانی که به برون می‌فکند به ستوه آمده است. مگر نه بد گفتن پیش‌نیازش بد دیدن است. مگر نه برای سوزاندن باید سوختنی بود. من آینه را نشانه گرفته‌ام، بی‌خبر از این‌که هر زخمه را بر جگرم می‌نشانم. باخته‌ام همان آنی که آرزوی باختن‌ات را در سر می‌پرورانم.

#وحید‌_شاه‌رضا
🍂🍃

؛

بدن انسان اعمال خود را به شیوه‌ای شگفت‌انگیز و بدون دخالت ذهن هشیار انجام می‌دهد. برای مثال حفظ تعادل را به هنگام نشستن، ایستادن و راه رفتن در نظر بیاورید؛ بدن، مدام وضعیت خود را با محیط همگام می‌سازد و ما حتی از این موضوع آگاه نیز نمی‌شویم، به نظر می‌رسد که برای انجام این کار هیچ تلاشی صورت نمی‌گیرد، این نوعی رقص است. افرادی که مشکلی مختصر در شنوایی خود پیدا می‌کنند ناگهان متوجه تلاشی عظیم در خود می‌گردند تا قادر باشند همان تعادل پیشین را که حتی از وجودش هم آگاه نبودند برقرار سازند.

"لائو تزو"، فرزان‌اندیش چین باستان، هفتصد سال پیش از میلاد مسیح می‌گوید: «وقتی هوش طبیعی بدن فراموش می‌شود، زیرکی پدید می‌آید». او در واقع ذهن زیرک را به مراتب خُردتر از آن می‌داند که در مقابل هوشمندی طبیعت اندام برافرازد. متاسفانه، فرهنگ موجود دنیا بسی به هوش و درایت و عقل وابسته است و چیزی از طبیعی بودن نمی‌داند، به همین خاطر است که جهان‌مان در حال نابودی‌ست: بدن‌‌‌ها از بیماری رنج می‌برند و روان‌ها از اضطراب و افسردگی، زمین تب دارد و گونه‌های گوناگونی در حال انقراض‌اند. این‌‌ها همه حاصل سبک زندگی غیرطبیعی ما انسان‌هاست.

ما انسان‌ها دو گوش داریم و یک دهان و به همین ترتیب باید دو برابر دریافت کنیم، دو برابر نظاره کنیم و گوش بسپاریم. مراقبه، هنر واسپردن خود به طبیعت است؛ در حالِ شنیدنی طبیعی و از صمیم قلب، سخنانی که باید خود جاری می‌شوند، همان‌قدر متوازن که بدن از جای بلند می‌شود و گام برمی‌دارد. این‌که ما نمی‌دانیم می‌خواهیم با زندگی خویش چه‌کار کنیم، حاصل احساس نکردن زندگی در وهله‌ی نخست است. راه تو را می‌نماید اگر تو خود را به راه بسپاری. اگر زندگی ما چیزی کمتر از رقص است، حتما باید بر روی شنیدن خود کار کنیم.


#وحید_شاهرضا
#روانشناسی_تحلیلی
#تغییر_نگرش


🍂🌷 @Afkarezendeh