🍃🍂؛
✍ما آدمها به جای آنکه زندگی کنیم و باشیم فقط در حال جمع کردن و «داشتن» هستیم. ما به پدیدهها به چشم مایملک نگاه میکنیم و به آنها چنگ میزنیم تا پیش خودمان نگه داریمشان. ما به جای آنکه دنبال دانستن باشیم، دنبال جمع کردن اطلاعات هستیم، به جای آنکه از پول لذت ببریم، دنبال ذخیره کردن برای آینده هستیم، به جای آنکه به بچههایمان فرصت حضور و زندگی کردن بدهیم، سعی میکنیم مثل یک دارایی آنها را داشته باشیم، تا آنطور که ما میخواهیم زندگی کنند و به آنچه ما باور داریم، ایمان بیاورند. به جای آنکه از لحظهای که در آن هستیم لذت ببریم، سعی میکنیم با عکس گرفتن، آن لحظه و خاطره را تصاحب کنیم.
شاید یک نتیجهی این تمایل ما به داشتن و نگه داشتن، این باشد که مرتب دنبال ثبات میگردیم. میخواهیم همهچیز را در بهترین حالت آن حفظ کنیم، دوست داریم همیشه جوان بمانیم و سالم، دوست داریم وسایلی که به ما مربوط است، نو و سالم باقی بمانند. در همهی اینها ما دنبال «ثبات» و «قرار» هستیم، و از این بابت متحمل اضطراب و رنج میشویم؛ نگرانیم از اینکه ثبات در مسایلی که به ما مربوط است، از بین برود. و اینها همه در حالیست که در دنیا هیچچیز ثبات و قراری ندارد، هیچچیزی همانطوری که هست باقی نمیماند. و این قانونیست که ما مدام آن را از یاد میبریم.
اگر جرات داشته باشیم این قانون را بپذیریم که دنیا بیثبات است و هیچچیز پایدار نیست، به آرامش بزرگی میرسیم. همهچیز گذرا و فانیست، فقط اوست که میماند. و چون
#مولوی این قانون را از
#شمس آموخته بود، به یک شادی و آرامش عمیق رسیده بود. تمام تلاش ما برای آنکه «قرار» و «ثبات» را در این دنیا حفظ کنیم، محکوم به شکست است. ما برای آنکه «قرار» را حفظ کنیم، «بیقرار» میشویم. هرگاه سعی میکنیم پدیدهای را همانطوری که هست حفظ کنیم، دچار اضطراب و رنج فراوان برای «حفظ قرار» آن پدیده میشویم. بیقراری آدمها عمدتا نتیجهی این است که به دنبال قرار میگردند. یکی از نتایج ملاقات
شمس با مولانا آن بود که فهمید تنها اصل ثابت جهان، بیثباتیست. فقط بیثباتی است که ثبات دارد. و ما مدام در حال نقض این مهمترین قانون جهان هستیم. مدام میخواهیم قرار و ثبات را حفظ کنیم در حالی که اصل جهان بر بیثباتیست.
#اریک_فروم، برگرفته از کتاب
#داشتن_یا_بودن🍂🌷 @Afkarezendeh