بوی بهشت از سیب های دامن من بود
از روز اول عاشقی ها گردن من بود
ماهردوعریان هوس بودیم ومی گفتند
این سرکشی زیر سر پیراهن من بود
ربطی میان سیب ولب، انگور وچشمم دید
شاید گناه از ابتدا آبستن من بود
افسون گندم، تب به جان سرد آدم ریخت
آتش چرا پس شعله ور در خرمن من بود
آدم شدن قطعا بهشتی تازه می خواهد
تنها دلیل این جهان زن بودن من بود
این قصه ها را سخت می بافم به بخت خود
شاید منِ این قصه ی من دشمنِ من بود
تبعید ما از دلخوشی ها فصل آخر شد
درد زمینگیرش همیشه در تن من بود
#مهناز_ملکی_ریزی#زن#آدم#بهشت#مرد
#
شعر#شعر_معاصر
#شعر_کلاسیک#غزل#غزل_معاصر
#ادبیها#ادبیات
#سیب#گندم#انگور#هوس#عشق