ادب‌سار

#پانسمان
Канал
Логотип телеграм канала ادب‌سار
@AdabSarПродвигать
14,37 тыс.
подписчиков
4,88 тыс.
фото
120
видео
826
ссылок
آرمان ادب‌سار پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی instagram.com/AdabSar گردانندگان: بابک مجید دُری @MajidDorri پریسا امام‌وردیلو @New_View فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
💠🔹 @AdabSar

بسیاری از واژگان پارسی هستند که امروزه ديگر به‌کار نمی‌روند، اما هستند و در گذشته هم بودند و در نوشتارهای کهن جايگاه ويژه‌ی خود را داشتند. اگر در فرهنگستان‌ها دانش و آگاهی بالاتر برود و به‌جای «واژه‌سازی»، « واژه‌يابی» جایگزین شود، گنجينه‌هايی از واژگان مِهادین (اصیل) پارسی یافته خواهد شد که هم بسیار خوش آهنگ‌اند و هم از واژگانی که اکنون ساخته می‌شود، زیباترند. برای نمونه به چندی از اين واژگان و کاربرد آن‌ها در چامه و ادب می‌پردازیم تا خودتان داوری کنید و ببینيد آنکه فراموش شده زيباتر است يا آنکه امروزه به زبان می‌رانیم.

ره‌نامه = #نقشه_جغرافیا
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «ره‌نامه» در، نام اين شهر چيست ؟
نظامی

گرمابه زدن = #حمام رفتن
گرمابه زد و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد
نظامی

خموشانه = #حق_السکوت
خواجه امير را «خموشانه» داد و زبان گويای او را ساکت کرد.
تاريخ اولجايتو
صد ِ دگر به «خموشانه» می‌دهم رشوت
نه بهر من، ز برای خدای را زنهار
انوری

پُرسه = #تعزيت
وارث ديگر ندارم ای محبت‌پيشگان
چون بميرم پُرسه‌ی پروانه و بلبل کنيد
سالک يزدی

خشک‌بند = #پانسمان
جراحان را حاضر گردانيد تا جراحات را «خشک‌بند» کردند.
تاريخ ابن بی‌بی، ص ۱۹۹

شب‌خانه = آسايشگاه مستمندان در شب. جايی که بزرگان و شاهان برای تنگدستان می‌ساختند تا شب را در آنجا به‌سر برند.
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شب‌خانه» ساخت
سعدی

زاد = #سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن
سنگين چو سنگ پيری، ديرينه و معمر
فرخی

دوده = #آل و #تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده»ای ماتم و شيون است
فردوسی

آژير = آگاه، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير »باش
شب و روز با ترکش و تير باش
فردوسی

آسمانه = #سقف_اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين
عماره

بريزيدن = ريزريز شدن، #متلاشی شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند.
ترجمه‌ی تفسير طبری

جنابه = همزاد، #دوقلو دو کودک که به ‌يک‌بار از مادر زاده شوند
دوقلو واژه‌ای ترکی است و مرکب از "دوق/ دوغ/ دُغ" به معنای زادن و "لو" که علامت نسبت در ترکی است. جای شوربختی بسيار است که هتا(حتی) رسانه‌های گروهی گسترده امروز هم به نادرست "دو" را عدد پارسی "۲" می‌پندارند و بر اساس آن واژگان سه‌قلو ، چهارقلو ، پنج‌قلو و ... را هم می‌سازند!
قصه چه کنم که در ره عشق
با محنت و غم «جنابه» زاديم

#پارسی_پاک
💠🔹 @AdabSar