ادب‌سار

#وحشی_بافقی
Канал
Логотип телеграм канала ادب‌سار
@AdabSarПродвигать
14,39 тыс.
подписчиков
4,88 тыс.
фото
120
видео
828
ссылок
آرمان ادب‌سار پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی instagram.com/AdabSar گردانندگان: بابک مجید دُری @MajidDorri پریسا امام‌وردیلو @New_View فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
🌱🧚🏻 فروردینگان، یادکرد درگذشتگان با جشن همگانی


در گاهشمار کهن ایران، روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام داشت و روز ویژه‌ی فروهر یا روان درگذشتگان بود. فروردین‌روز از فروردین‌ماه «جشن فروردینگان» یا «فرودُگ» و روز یادکرد درگذشتگان بود.

همسان #جشن_فروردینگان نیز جشن فروردگان در آستانه‌ی نوروز بود. بر پایه‌ی باورها در جشن فروردگان یا فرورگان در آستانه‌ی نوروز روان درگذشتگان برای ده روز به خانه‌ی زمینی خود بازمی‌گشت. آیین‌ها و باورهای پایه‌ای این هر دو جشن یکی است تا جایی که «ابوریحان بیرونی» هر دو را فروردینگان خوانده است.

شاید تنها ناهمسانی #فروردینگان و فرورگان در این باشد که فروردینگان در نوزدهم فروردین دیگر پیوندی با نوروز نداشت و به فرخندگی هم‌نام شدن روز و ماه برگزار می‌شد. ولی فروردگان در پیوند با نوروز و رساخیز زمین بود.
در سده‌های گذشته زرتشتیان در این روز به کنار مزار درگذشتگان می‌روند ولی در هزاره‌های باستان مردگان را به خاک نمی‌سپردند و گورستانی هم نبود. (گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، #هاشم_رضی)

در نبیک(کتاب) پهلوی «بندهش» آنجا که درباره‌ی چگونگی گیاهان سخن به‌میان می‌آید، از میان گل‌ها، «بُستان‌افروز» یا «بوستان‌افروز» گل ویژه‌ی فروردین نامیده شده و آمده است: «…این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است […] بُستان‌افروز فروردین را…»(بُستان‌افروز، گل ویژه‌ی فروردین و جشن فروردین‌گان، #شاهین_سپنتا)

ای خوشا خلعت نوروزی بُستان‌افروز
جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
#وحشی_بافقی


🖋 #پریسا_امام_وردیلو
#جشن_های_ایرانی #جشن_فروردینگان


b2n.ir/BostanAfrooz
🧚🏻 @AdabSar
چه‌ها با جان خود دور از رخِ جانان خود کردم
مگر دشمن کند این‌ها که من با جان خود کردم

مگو وقتی دل صد پاره‌ای بودت کجا بردی
کجا بردم ز راه دیده در دامان خود کردم

#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی

🥀 @AdabSar
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن
آنچه او در کار من کرده‌ست در کارش مکن

#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی

🥀 @AdabSar
ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن
آنچه او در کار من کرده‌ست در کارش مکن

#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی

🥀 @AdabSar
🌱🧚🏻 فروردینگان، یادکرد درگذشتگان با جشن و آیین همگانی

در گاهشمار کهن ایران، روز نوزدهم هر ماه «فروردین» نام داشت و روز ویژه‌ی فروهر یا روان درگذشتگان بود. فروردین‌روز از فروردین‌ماه «جشن فروردینگان» یا «فرودُگ» و روز یادکرد درگذشتگان بود.

همسان #جشن_فروردینگان نیز جشن فروردگان در آستانه‌ی نوروز بود. بر پایه‌ی باورها در جشن فروردگان یا فرورگان در آستانه‌ی نوروز روان درگذشتگان برای ده روز به خانه‌ی زمینی خود بازمی‌گشت. آیین‌ها و باورهای پایه‌ای این هر دو جشن یکی است تا جایی که «ابوریحان بیرونی» هر دو را فروردینگان خوانده است.

شاید تنها ناهمسانی #فروردینگان و فرورگان در این باشد که فروردینگان در نوزدهم فروردین دیگر پیوندی با نوروز نداشت و به فرخندگی هم‌نام شدن روز و ماه برگزار می‌شد. ولی فروردگان در پیوند با نوروز و رساخیز زمین بود.
در سده‌های گذشته زرتشتیان در این روز به کنار مزار درگذشتگان می‌روند ولی در هزاره‌های باستان مردگان را به خاک نمی‌سپردند و گورستانی هم نبود. (گاهشماری و جشن‌های ایران باستان، #هاشم_رضی)

در نبیک(کتاب) پهلوی «بندهش» آنجا که درباره‌ی چگونگی گیاهان سخن به‌میان می‌آید، از میان گل‌ها، «بُستان‌افروز» یا «بوستان‌افروز» گل ویژه‌ی فروردین نامیده شده و آمده است: «…این را نیز گوید که هر گلی از آن امشاسپندی است […] بُستان‌افروز فروردین را…»(بُستان‌افروز، گل ویژه‌ی فروردین و جشن فروردین‌گان، #شاهین_سپنتا)

ای خوشا خلعت نوروزی بُستان‌افروز
جامه از اطلس زنگاری و تاج از مخمل
#وحشی_بافقی


🖋خوانش و نگارش: #پریسا_امام_وردیلو
b2n.ir/BostanAfrooz

درباره‌ی فروردگان در آستانه‌ی نوروز بخوانید:
t.me/AdabSar/15951

درباره‌ی فروردینگان در فروردین‌روز بخوانید:
t.me/AdabSar/16065

#جشن_های_ایرانی
🧚🏻 @AdabSar
🧡
دل رام دستت شد ولی بر وی ميفشان آستين

ترسم كه ناگه رم دهی اين مرغ دست‌آموز را

#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی
@AdabSar
💫

شهرت عشق کند زمزمه‌ی حُسن بلند

شد ز یوسف سخنِ عشقِ زلیخا مشهور

#وحشی_بافقی
@AdabSar
💫

جَستم از دام، به دام آر گرفتار دگر

من نه آنم که فریب تو خورم بار دگر

#وحشی_بافقی
#چکامه_پارسی
فرستنده #مهین_دری
@AdabSar
@AdabSar

دلی کز عشق گردد گرم افسردن نمی‌داند
چراغی را که این آتش بُود مردن نمی‌داند

دلی دارم که هر چندش بیازاری نیازارد
نه دل سنگ است پنداری که آزردن نمی‌داند

خَسَک در زیر پا دارد مقیم کوی مشتاقی
عجب نبود که پای صبر افشردن نمی‌داند

عنان کمتر کش اینجا چون رسی کز ما وفاکیشان
کسی دست تظلم بر عنان بردن نمی‌داند

مِی‌ای در کاسه دارم مایه‌ی صد گونه بدمستی
هنوز او مستی خون جگر خوردن نمی‌داند

بخند ای گل کز آب چشم وحشی پرورش داری
که هر گل کو به بار آورد پژمردن نمی‌داند

#وحشی_بافقی
@AdabSar
💫

غم هجوم آورده می‌دانم که زارم می‌کُشد
وین غم دیگر که دور از روی یارم می‌کُشد

شب هلاکم می‌کند اندیشه‌ی غم‌های روز
روز فکر محنت شبهای تارم می‌کُشد

#وحشی_بافقی
@AdabSar
@AdabSar


ای هم‌نفسان بودن و آسودن ما چیست
یاران همه کردند سفر بودن ما چیست

بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند
ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست

ای چرخ همان گیر که از جورِ تو مردیم
هر دم المی بر الم افزودن ما چیست

گر زخمِ غمی بر جگر ریش نداریم
رخساره به خونِ جگر آلودن ما چیست

«وحشی» چو تغافل‌زده از ما گذرد یار
افتادن و بر خاک جبین سودن ما چیست

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
@AdabSar


در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه؟
به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه؟

گمان دارند خلقی کز تو خواری‌ها کِشم آخر
عزیز من! یقین خواهد شد آخر این گمان یا نه؟

سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمی‌دانم که شد حرفِ مَنَت خاطرنشان یا نه؟

نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشه‌ام کز غیر می‌ماند نهان یا نه؟

اگر زین‌سان تماشای جمال او کنی «وحشی»!
تماشا کن که خواهی گشت رسوای جهان یا نه

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
@AdabSar

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندد ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﯾﻢ ﻫﺮﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ می‌خندﻡ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

قدر اهلِ درد،
صاحب درد می‌داند که چیست

مرد صاحب درد،
دردِ مرد، می‌داند که چیست.


#وحشی_بافقی
#شعر_ایران
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد
با کس سخن از داغ نهان نتوان کرد 

اینها که من از جفای هجران دیدم
یک شمه به سد سال بیان نتوان کرد

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

فریاد که سوز دل عیان نتوان کرد
با کس سخن از داغ نهان نتوان کرد 

اینها که من از جفای هجران دیدم
یک شمه به سد سال بیان نتوان کرد

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
💫

گر کسب کمال می‌کنی می‌گذرد
ور فکر مجال می‌کنی می‌گذرد  

دنیا همه سر به سر خیال است، خیال
هر نوع خیال می‌کنی می‌گذرد

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
@AdabSar


در این فکرم که خواهی ماند با من مهربان یا نه؟
به من کم می‌کنی لطفی که داری این زمان یا نه؟

گمان دارند خلقی کز تو خواری‌ها کِشم آخر
عزیز من! یقین خواهد شد آخر این گمان یا نه؟

سخن باشد بسی کز غیر باید داشت پوشیده
نمی‌دانم که شد حرفِ مَنَت خاطرنشان یا نه؟

نهانی چند حرفی با تو از احوال خود دارم
در این اندیشه‌ام کز غیر می‌ماند نهان یا نه؟

اگر زین‌سان تماشای جمال او کنی «وحشی»!
تماشا کن که خواهی گشت رسوای جهان یا نه

#وحشی_بافقی
@AdabSar
💫

گر کسب کمال می‌کنی می‌گذرد
ور فکر مجال می‌کنی می‌گذرد  

دنیا همه سر به سر خیال است، خیال
هر نوع خیال می‌کنی می‌گذرد

#وحشی_بافقی
@AdabSar
@AdabSar

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﺩﻝ، ﺩﻝ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﺩ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﺯﻧﻢ ﺑﺮ ﻏﻢ، ﻏﻢ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندد ﺑﯿﮕﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﻋﻘﻞ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﺩ ﻭﯾﺮﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺗﻮ، ﺗﻮ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﯽ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺍﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ می‌خندﯾﻢ ﻫﺮﺩﻭ ﭼﻮ ﺩﻭ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ

ﻣﻦ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﻢ ﺑﺮ ﺍﻭ، ﺍﻭ ﺧﻨﺪه ﮐﻨﺪ ﺑﺮ ﻣﻦ
ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭼﻪ می‌خندﻡ ﺩﻝ ﺭﻓﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ

#وحشی_بافقی
@AdabSar
Ещё