#پریساپیک مرگ آمد شبی شوق جهانم را گرفت
تا به خود جنبیدم عزرائیل جانم را گرفت
سرنشین بنز آن دنیا شدم بی گفتوگو
مرگ در پسکوچهی دنیا ژیانم را گرفت
رد شدم با پای لرزان از پُل تنگ سرات (صراط)*
یک فرشته دستهای ناتوانم را گرفت
خواستم وارد شوم در باغ زیبای بهشت
حضرت هود آمد و نام و نشانم را گرفت
گفتم آن دنیا خودم مأمور دولت بودهام!
اخم کرد و کارتهای سازمانم را گرفت
چونکه دانست آن جهان من گیر میدادم به خلق
گیر داد و حس و حال شادمانم را گرفت
بعد با اکراه ما را هم به داخل راه داد
اشتیاق زایدالوصفی امانم را گرفت
باغ سبزی دیدم و انواع نعمتها ولی
دیدن حور و پری، تاب و توانم را گرفت
میگذشت از دور حوری، گفتم "آی لاو یو، کامان"
دست هابیل آمد و محکم دهانم را گرفت
روبروی حورعینی غنچه شد لبهای من
حضرت لوط از عقب آمد لبانم را گرفت!
سعی کردم تا بنوشم جامی از جوی شراب
حضرت عیسا پرید و استکانم را گرفت
حضرت حوّا به همراه دو غلمان بلوند
رد شد و کلن (کلا) لباس پرنیانم را گرفت
داشتم با حرص میلیسیدم از جوی عسل
حضرت داود با انبُر زبانم را گرفت
دیدم استخری پُر از حوری، پریدم توی آب
تا شدم نزدیک آنها کوسه رانم را گرفت
توی یک وان بلورین تخت خوابیدم در آب
نوح بیرونم نمود از آب و وانم را گرفت
یک پری شد میهمانم، بُردمش پشت درخت
بچه خوشگل! یوسف آمد میهمانم را گرفت
خواستم وارد شوم در حلقهی اصحاب کهف
سگ پرید از قسمتِ پا استخوانم را گرفت
پاتوق دنجی برای عشق و حالم یافتم
گشت ارشاد بهشت آمد مکانم را گرفت
یافتم اکسیر عمر جاودان را در بهشت
یک نفر اکسیر عمر جاودانم را گرفت
گفتم آخر ای خدا! این گیر دادنها به ما
لذت تفریح در باغ جنانم را گرفت!
پاسخ آمد: این سزای اوست که روی زمین
وقت عشق و حال، حال بندگانم را گرفت!
#شروین_سلیمانی#شعر_ایران#طنز*پینوشت: واژهی سرات بر اساس ریشهی پارسی آن نوشته شده است. برای بیشتر دانستن، پیامهای
#پارسی_پاک را در همین کانال ببینید.
@AdabSar