ادب‌سار

#جمع
Канал
Логотип телеграм канала ادب‌سار
@AdabSarПродвигать
14,39 тыс.
подписчиков
4,88 тыс.
фото
120
видео
828
ссылок
آرمان ادب‌سار پالایش زبان پارسی والایش فرهنگ ایرانی instagram.com/AdabSar گردانندگان: بابک مجید دُری @MajidDorri پریسا امام‌وردیلو @New_View فروشگاه ادبسار: @AdabSar1
ادب‌سار
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری» 🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی            «بخش چهارم»            گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی #ایجاب : پاسخ، پاسخی، بایستگی #ایجاز_مخل (مُخِّل): فشرده‌ی کاستار #ایجاز : فشرده…
پویایی هر زبان زمانی آغاز می‌شود که از ایستایی دوری گزیند. «ضیاالدین هاجری»


🖋📋 واژه‌های بیگانه در دستور زبان پارسی
           «بخش پنجم»
           گردآورنده: #بزرگمهر_صالحی


#تنوین : دوکژه، نَوناندن
#جامد : فسرده، بَربَست، دج، برناگرفته
#جمع : رَمَن، از اوستایی جم، انبوهه، بیشال
#جمله : گفتار، سخن، وَچَک، سهان
#جمله_صله #جمله_فعلی #جمله_مکمل : گفت پردازنده، سهان کروازی

#جمله_ناقص :سهان نابون، گفت ناپَردَخته، گفته‌ی نارسا
#حاصل_مصدر : فرآمدکِنش، دستآوردکِنش، دستیافت کنش
#حاضر : باشنده، بودباش←(پیشنهاد نگارنده)
#حال : از پارسی هال، پیشاست، اکنون، کنون، هم‌اکنون
#حالات : پایه‌ها، کنون‌ها

#حالات_اسم : پایه‌های نام، کاته‌ی نام‌ها
#حالات_صفت : پی‌های فروزه، کاته‌های فروزه
#حالت : پایه، جاور، چگونگی، کنون، کنونگی، کنونه، کاته
#حالت_ندا : کاته‌ی ندا، پایه خوانده، پایه بانگ
#حالت_فاعلی : کاته‌ی کُنشی، پایه‌ی کارورزی، پایه‌ی پویندگی

#حالت_مضاف_الیه : پایه‌ی فزایش، پایه‌ی فزاینده، کاته پیوند
#حالت_مفعولی : پایه‌ی پذیرا، پایه‌ی پوییدگی
#حذف_ارکان_جمله : انداختن پی‌های سخن (گفتار، وَچک)، هَزبش، پی‌های سخن
#حذف : هزبش، انداختن، انداختگی، سترس، اندازش←(پیشنهاد نگارنده)

#حرف_ربط_بیانی : آویزه‌های روشن‌ساز، آویزگان پیوندی روشن‌ساز، واج پیوند واپشی
#حرف_ربط_مرکب : آویزه‌ی پیوندی گفتن
#حرف_ربط_مُرکب : آویزه‌ی پیوندی آمیخته، وات آمیزه‌ی پیوند، وات بندآمیخته


دنباله دارد
#پارسی_پاک


🖋📋 برجسته‌ترین بازخن‌ها (منابع):
۱- پیوست‌های فرهنگ ساختاری زبان پارسی، ضیاالدین هاجری
۲- فرهنگ نظام با ریشه‌شناسی، محمدعلی داعی‌الاسلام
۳- فرهنگ اخترشناسی، محمد حیدری ملایری

📋🖋 @AdabSar
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


🔹پالایشِ وام‌واژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)

دوم، زبان انگليسى از زبان هاى هم‌خانواده‌ی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وام‌واژه ها به ساختار واژه‌سازى زبان انگليسى تن داده‌اند. رده‌ی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانواده‌ی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژه‌سازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژه‌سازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانواده‌ی زبان های هندواروپایی است و برای واژه‌سازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره می‌برد. آميختگىِ یک‌سويه و درازدامنه‌ی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گستره‌ی واژگان به بار آورده است. براى روشن‌تر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان می‌دهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيده‌اند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراه‌كننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دهه‌ی گذشته پالايش شده‌اند و برخى همچنان به كار مى‌روند و مایه‌ی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسى‌زبانان از دستورِ زبانِ خود مى‌شوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشه‌ی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یک‌سره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مى‌ناميم؛ در هالى كه مى‌دانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانه‌ی واژه‌سازىِ زبانِ اربى ساخته شده‌اند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافته‌اند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مى‌برد. سومين نكته اين است كه سايه‌ی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنه‌دار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مى‌كند؛ چنانكه بسيارى از پارسی‌زبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونه‌ی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مى‌بندند.
بر پايه‌ی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بده‌بستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازه‌ی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مى‌توان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وام‌واژه ها به ميهمانانِ ناخوانده‌اى می‌مانند كه به زور به خانه‌ی ميزبان اندر شده‌اند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداخته‌اند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كرده‌اند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشه‌گوشه‌ی خانه مى‌توان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانه‌ی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مى‌خواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانه‌ی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سره‌گرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مى‌سازد اگر آيد و بيرون نرود»

#کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامه‌ی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شماره‌ی ۱۲۰۵

برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


🔹پالایشِ وام‌واژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش نخست)

انگیزه هاى بسيارى در پشتيبانى از پالايشِ زبانِ پارسى از واژه هاى اربى هستند. در اين نوشتار مى‌كوشيم به سه انگيزه‌ی برجسته در اين زمينه بنُِماریم(اشاره کنیم) و هر یک را به كوتاهی فَرابنماییم(#توضیح دهیم).
۱. شمارِ بالاى وام‌واژه هاى اربى در زبانِ فارسى:
وام‌گيرى، راهكارى سودبخش(#اقتصادی) براى پاسخ به نيازهاى واژگانى یک زبان است.
زبان ها به هم واژه وام مى‌دهند و از هم واژه وام مى‌ستانند. اين كارى زاستارى(#طبيعى) است كه در درازای زمان رخ مى‌دهد ولی اَندَر شدنِ(واردشدن) بیش از اندازه‌ی وام‌واژه هاى اربى به زبانِ فارسی پيامد دادوستدى زبانى نبوده است، بلكه به ميانجىَ تازشِ تازيان به كشورِ ايران و چيرگىِ ساستاریک(#سیاسی) و سپاهی(#نظامی) و فرهنگى آنها رخ داده است؛ به سخنِ ديگر، بخشى از واژه هاى اربى در هالى(#حالی) به زبانِ پارسی راه يافتند كه زبانِ پارسی خود واژه هاى درخورى داشته و نیازى به وام‌گيرى از زبانى دیگر نبوده است. براى نمونه هنگامى كه در زبانِ پارسى واژه هاى «كاربرد»، «پدر»، «برادر»، «انديشه»، «فروتن»، «جامه» و «واش» را داشته‌ايم، ديگر كدام نيازِ زبانى مى‌توانسته است وام گرفتنِ واژه هاى «#استعمال»، «#ابوى»، «#اخوى»، «#فكر»، «#متواضع»، «#لباس» و «#علف» را رَوا بدارد؟ آنچه در اين فِتاد(#مورد)ها رخ داده نمایانگر یک دادوستدِ زاستارىِ واژگانى نيست، بلكه پذیراندنِ واژه هاى یک زبان به زبانى ديگر، با انگیزه هاى نازَبانى است.
۲. تن ندادنِ وام‌واژه هاى اربى به دستگاهِ ساختواژىِ زبانِ فارسى:
وام گرفتنِ واژه، آن هم به اندازه‌ی اندک، آسیبی به زبان نمی‌رساند.
آنچه به‌ويژه درباره‌ی وام‌واژه هاى اربى آسيب‌رسان است، افزون بر پرشمارى شان، تن ندادنِ اين واژه ها به دستورِ زبانِ پارسى و دستگاه ساختواژىِ آن است. ارب ها نيز در روندِ دادوستدِ زبانى، واژه هاى بسيارى را از زبانِ پارسى وام سِتانده‌اند؛ با اين همه آنها اين واژه ها را چنان در دستگاهِ واژه‌سازى خود گُوارده‌اند(حل کرده‌اند) كه ديگر هيچ پارسى‌زبانی آنها را بازنمى‌شناسد؛ به چند نمونه‌ی زير بنگريد:
واژه‌ی «رواگ»ِ پارسى، در اربى «#رواج» شده است و سپس بر پايه‌ی ساختِ واژه‌ی اربى از اين واژه، جداشده هايى چون «مروج» و «ترويج» ساخته شده است. اربان واژه‌ی «بستان»ِ پارسی را وام گرفته‌اند، ولی هنگام جَم(#جمع) بستن، بر پايه‌ی دستورِ ساختواژىِ زبانِ خود «بَساتين» را به كار مى برند نه «بُستان ها/بوستان ها».
«اندازه» و «ساده»ی پارسى، در اربى به ديسه‌ی «هندسه» و «ساذج» درآمده‌اند و سپس به آسانى و بر پايه‌ی دستگاهِ ساختواژىِ آن زبان از اين دو واژه، واژه هاى «مهندس» و «سذاجه» ساخته شده است.
در پارسى جز در فِتادهاى(#موارد) اندكى، واژه هاى اربى تن به دستگاهِ واژه‌سازىِ زبانِ پارسی نداده‌اند. اين واژه ها، بَسوان(#اغلب) پس از راه يافتن به زبانِ فارسى، مانند اسب تروا، راه را براى اندر شدنِ خوشه هاى واژگانىِ خود فراهم كرده‌اند. براى نمونه به همراهِ «درس»، واژه هاى «تدريس»، «مدرس»، «مدرسه»، «دروس» و همراهِ کَرپایه‌ی(#مصدر) «قتل»، واژه هاى «قاتل»، «مقتول»، «قتال» و«قتاله» به زبانِ پارسی راه يافتند. اين روند كه پيرامونِ هزار سال و تا آغازِ برپايىِ فرهنگستانِ نخست دنباله داشت، دستگاهِ ساختواژىِ زبانِ پارسى را سست و ناتوان ساخته بود.
يكى از پيامدهاى اين آفند و تازشِ واژگانى، اين بوده است كه ايرانيان براى دریافت چَمِ واژه هاى باشَنده در زبان پارسی تا اندازه‌اى ناچار به يادگيرى دستورِ زبان اربى نيز شده‌اند تا براى نمونه دريابند كه «عالِم» داننده‌ی دانش است و «معلوم» آنچه دانسته است.
۳. ديگرسانىِ(#تفاوت) ساختارىِ دستور زبانِ پارسى و اربى:
برخى از كسانى كه با هر انگیزه‌ای با پالايشِ زبانى پاد می‌ورزند(#مخالف اند) هنگامى كه سخن از پالايشِ وام‌واژه هاى اربى مى‌شود، زبان انگليسى را پيش مى‌كشند و شمار بالاى وام‌واژه هاى باشِنده در زبان انگليسى را دستاويزى می‌کنند تا شمار بالاى وام‌واژه هاى اربى را در زبان پارسی روا بدانند. بی اينكه بخواهيم به درستى يا نادرستی گزاره‌اى كه پايه‌ی اين گواه‌آوری(#استدلال) است و شمار وام‌واژه هاى فارسى و انگليسى را يكسان انگاشته، بپردازيم؛ نكته هاى بسیارى در اين سنجش ناديده گرفته شده است كه چند فِتاد را نشان می‌دهیم:
یكم، پذيرشِ وام‌واژه ها در زبان انگليسى بر بسترى از دادوستد زاستارى زبان ها رخ داده است.

#کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامه‌ی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۲۹۷) -شماره‌ی ۱۲۰۵

برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


پِهرِستی(فهرستی) که در پی می‌آید فرستاده‌ی «میلاد فرخ‌وند» از همراهان ارجمند و پارسی‌بان ادبسار است که در آن برخی واژگان پارسی را که به‌نادرست و یا به‌زبانی بیگانه بازگو می‌شود پیش نهاده است.
امید داریم شما نیز در پربارترکردن این پهرست یاری‌مان کنید.

#برق= برغ
#برقع= پرده
#بط= بَت
#جریب= گَریب(یکای اندازه‌گیریِ زمین)، گَری
#جمع= جَم(از ریشه‌ی اوستایی گَم)
#حلیم= هلیم، هلام(از پارسیگ/پهلوی ساسانی)
#خانقاه= خانِگاه
#خزینه= گزینه، گنجینه
#سکنجبین= سکنگبین(سرکه+ انگبین)
#طوق= توغ
#عرب= ارب
#عربی= اربیک، اربی
#عشق= اِشغ
#عصر(زمان،دوره)= هاسْر(از پارسیگ/پهلوی ساسانی)
#قابوس= کاووس، کاوس
#قاضی= کادیک
#قالب= کالبد، کالب، غالب
#قالی= غالی
#قباد= غباد، کَوات، کَواد
#ققنوس= کَغنوس
#کافور= کاپور
#لجام= لگام
#مرهم= مَلهَم
#لوز المعده= لوز کُمیگ

شماری دیگر از این واژگان را اینجا ببینید:
t.me/AdabSar/9292


#میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


🔹پالایشِ وام‌واژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش دوم)

دوم، زبان انگليسى از زبان هاى هم‌خانواده‌ی خود، مانند فرانسه و آلمانى واژه گرفته است. سوم، اين وام‌واژه ها به ساختار واژه‌سازى زبان انگليسى تن داده‌اند. رده‌ی زبانى زبان اربى یکسره با زبان پارسى ديگرسان اســت. زبان اربى از خانواده‌ی زبان هاى سامى است و فرآيندهاى واژه‌سازى آن هيچ گونه پيوندى با فرآيندهاى واژه‌سازى در زبان پارسى ندارد.
زبانِ پارسی از خانواده‌ی زبان های هندواروپایی است و برای واژه‌سازى مانندِ زبان هاى انگليسى و آلمانى از فرآيندهايى چون «آمیختن» و «وندافزايى» بهره می‌برد. آميختگىِ یک‌سويه و درازدامنه‌ی زبانِ پارسی با زبانِ اربى آشفتگی هايى هتا(#حتی) فراتر از گستره‌ی واژگان به بار آورده است. براى روشن‌تر شدنِ اين سخن، سه نمونه از اين آسيب ها را نشان می‌دهیم. اَدَبمَندانِ ايرانى كوشيده‌اند دستورِ زبانِ پارسى را با تَرم(#اصطلاح)های دستورِ زبانِ اربى فرا بنمایند. برخى از اين تَرم های رهزن و گمراه‌كننده مانند «تمييز» و «مسنداليه» در چند دهه‌ی گذشته پالايش شده‌اند و برخى همچنان به كار مى‌روند و مایه‌ی دریافتِ بدِ(#بدفهمی) پارسى‌زبانان از دستورِ زبانِ خود مى‌شوند؛ چنانكه به كاربردنِ تَرمِ «مصدر» براى ريشه‌ی كارواژه(#فعل) در زبانِ پارسى، یک‌سره با بنیادِ زبانِ پارسی بيگانه است. همچنين در دستورِ زبانِ پارسى به پيروى از زبانِ اربى بنِ گذشته + ه را زابِ کارپذیری(#صفتِ #مفعولی) مى‌ناميم؛ در هالى كه مى‌دانيم بنِ گذشته + ه در کرپایه هاى ناگذرى مانندِ «رفتن» و «آمدن» چِمِ کنندگی(فاعلی) دارند. ديگر آنکه واژه ها و سَهان(#جمله)هايى چون «ممنوع التصوير»، «قس على هذا» «على اى حال» و«مابه التفاوت» در كارخانه‌ی واژه‌سازىِ زبانِ اربى ساخته شده‌اند و با همان ويژگى هاى آوايى و ساختواژىِ ناآشنا به زبانِ پارسی راه يافته‌اند. بودنِ چنين واژه هايى زبان را تيره و نادریافتنی(#نامفهوم) كرده و يكدستىِ واژگانى و دستورىِ زبانِ پارسى را از ميان مى‌برد. سومين نكته اين است كه سايه‌ی واژه هاى اربى در زبان پارسى چندان سنگين و دامنه‌دار بوده است كه مِنْتِ(#ذهن) ايرانی ناخودآگاه در كاربردِ واژه ها به جاى پيروىِ از دستورِ زبانِ خود، از دستورِ زبانِ اربى پيروى مى‌كند؛ چنانكه بسيارى از پارسی‌زبانان واژه هاى پارسى «استاد» و «فرمان» را به گونه‌ی «اساتيد» و «فرامين» جم(#جمع) مى‌بندند.
بر پايه‌ی آنچه در بالا آمده است، نویسنده بر آن است كه بده‌بستانِ واژگانى ميانِ زبان هاى اربى و پارسى، تا اندازه‌ی بسيارى یکسويه و چه بسا زوربنياد بوده است؛ تا آنجا كه مى‌توان بسيارى از واژه هاى اربى اندر شده به زبانِ پارسى را به جاى «وام واژه»، «زورواژه» خواند. بسيارى از اين وام‌واژه ها به ميهمانانِ ناخوانده‌اى می‌مانند كه به زور به خانه‌ی ميزبان اندر شده‌اند و با گذرِ زمان ميزبانان را از خانه بيرون انداخته‌اند، سپس خانه را چنان به هم ريخته و آشفته كرده‌اند كه نشانه هاى اين آشفتگى و نابسامانى را در گوشه‌گوشه‌ی خانه مى‌توان جست. سخن اين نيست كه هيچ ميهمانى را به خانه‌ی زبانِ پارسى راه ندهيم؛ سخن اين است كه اگر ميهمان مى‌خواهد رواديدِ ماندن بگيرد، بايد آیین هاى خانه‌ی ميزبان را بپذيرد و در خانه نخشى(#نقشی) سودمند بر دوش گيرد. سره‌گرايى با هر فرانمودی(#تعریفی) كه از آن داشته باشيم، كوششى براى بيرون راندنِ ميهمانانِ خودخوانده و ناسودمندِ زبان پارسى به سود ميزبانانِ راستينِ آن است؛ چنان كه سعدى گفته است:
«ميهمان گرچه عزيز است ولى همچو نفس/ خفه مى‌سازد اگر آيد و بيرون نرود»

#کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامه‌ی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۳۹۷) -شماره‌ی ۱۲۰۵

برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


🔹پالایشِ وام‌واژه های زبان اربی(عربی) از زبان فارسی (بخش نخست)

انگیزه هاى بسيارى در پشتيبانى از پالايشِ زبانِ پارسى از واژه هاى اربى هستند. در اين نوشتار مى‌كوشيم به سه انگيزه‌ی برجسته در اين زمينه بنُِماریم(اشاره کنیم) و هر یک را به كوتاهی فَرابنماییم(#توضیح دهیم).
۱. شمارِ بالاى وام‌واژه هاى اربى در زبانِ فارسى:
وام‌گيرى، راهكارى سودبخش(#اقتصادی) براى پاسخ به نيازهاى واژگانى یک زبان است.
زبان ها به هم واژه وام مى‌دهند و از هم واژه وام مى‌ستانند. اين كارى زاستارى(#طبيعى) است كه در درازای زمان رخ مى‌دهد ولی اَندَر شدنِ(واردشدن) بیش از اندازه‌ی وام‌واژه هاى اربى به زبانِ فارسی پيامد دادوستدى زبانى نبوده است، بلكه به ميانجىَ تازشِ تازيان به كشورِ ايران و چيرگىِ ساستاریک(#سیاسی) و سپاهی(#نظامی) و فرهنگى آنها رخ داده است؛ به سخنِ ديگر، بخشى از واژه هاى اربى در هالى(#حالی) به زبانِ پارسی راه يافتند كه زبانِ پارسی خود واژه هاى درخورى داشته و نیازى به وام‌گيرى از زبانى دیگر نبوده است. براى نمونه هنگامى كه در زبانِ پارسى واژه هاى «كاربرد»، «پدر»، «برادر»، «انديشه»، «فروتن»، «جامه» و «واش» را داشته‌ايم، ديگر كدام نيازِ زبانى مى‌توانسته است وام گرفتنِ واژه هاى «#استعمال»، «#ابوى»، «#اخوى»، «#فكر»، «#متواضع»، «#لباس» و «#علف» را رَوا بدارد؟ آنچه در اين فِتاد(#مورد)ها رخ داده نمایانگر یک دادوستدِ زاستارىِ واژگانى نيست، بلكه پذیراندنِ واژه هاى یک زبان به زبانى ديگر، با انگیزه هاى نازَبانى است.
۲. تن ندادنِ وام‌واژه هاى اربى به دستگاهِ ساختواژىِ زبانِ فارسى:
وام گرفتنِ واژه، آن هم به اندازه‌ی اندک، آسیبی به زبان نمی‌رساند.
آنچه به‌ويژه درباره‌ی وام‌واژه هاى اربى آسيب‌رسان است، افزون بر پرشمارى شان، تن ندادنِ اين واژه ها به دستورِ زبانِ پارسى و دستگاه ساختواژىِ آن است. ارب ها نيز در روندِ دادوستدِ زبانى، واژه هاى بسيارى را از زبانِ پارسى وام سِتانده‌اند؛ با اين همه آنها اين واژه ها را چنان در دستگاهِ واژه‌سازى خود گُوارده‌اند(حل کرده‌اند) كه ديگر هيچ پارسى‌زبانی آنها را بازنمى‌شناسد؛ به چند نمونه‌ی زير بنگريد:
واژه‌ی «رواگ»ِ پارسى، در اربى «#رواج» شده است و سپس بر پايه‌ی ساختِ واژه‌ی اربى از اين واژه، جداشده هايى چون «مروج» و «ترويج» ساخته شده است. اربان واژه‌ی «بستان»ِ پارسی را وام گرفته‌اند، ولی هنگام جَم(#جمع) بستن، بر پايه‌ی دستورِ ساختواژىِ زبانِ خود «بَساتين» را به كار مى برند نه «بُستان ها/بوستان ها».
«اندازه» و «ساده»ی پارسى، در اربى به ديسه‌ی «هندسه» و «ساذج» درآمده‌اند و سپس به آسانى و بر پايه‌ی دستگاهِ ساختواژىِ آن زبان از اين دو واژه، واژه هاى «مهندس» و «سذاجه» ساخته شده است.
در پارسى جز در فِتادهاى(#موارد) اندكى، واژه هاى اربى تن به دستگاهِ واژه‌سازىِ زبانِ پارسی نداده‌اند. اين واژه ها، بَسوان(#اغلب) پس از راه يافتن به زبانِ فارسى، مانند اسب تروا، راه را براى اندر شدنِ خوشه هاى واژگانىِ خود فراهم كرده‌اند. براى نمونه به همراهِ «درس»، واژه هاى «تدريس»، «مدرس»، «مدرسه»، «دروس» و همراهِ کَرپایه‌ی(#مصدر) «قتل»، واژه هاى «قاتل»، «مقتول»، «قتال» و«قتاله» به زبانِ پارسی راه يافتند. اين روند كه پيرامونِ هزار سال و تا آغازِ برپايىِ فرهنگستانِ نخست دنباله داشت، دستگاهِ ساختواژىِ زبانِ پارسى را سست و ناتوان ساخته بود.
يكى از پيامدهاى اين آفند و تازشِ واژگانى، اين بوده است كه ايرانيان براى دریافت چَمِ واژه هاى باشَنده در زبان پارسی تا اندازه‌اى ناچار به يادگيرى دستورِ زبان اربى نيز شده‌اند تا براى نمونه دريابند كه «عالِم» داننده‌ی دانش است و «معلوم» آنچه دانسته است.
۳. ديگرسانىِ(#تفاوت) ساختارىِ دستور زبانِ پارسى و اربى:
برخى از كسانى كه با هر انگیزه‌ای با پالايشِ زبانى پاد می‌ورزند(#مخالف اند) هنگامى كه سخن از پالايشِ وام‌واژه هاى اربى مى‌شود، زبان انگليسى را پيش مى‌كشند و شمار بالاى وام‌واژه هاى باشِنده در زبان انگليسى را دستاويزى می‌کنند تا شمار بالاى وام‌واژه هاى اربى را در زبان پارسی روا بدانند. بی اينكه بخواهيم به درستى يا نادرستی گزاره‌اى كه پايه‌ی اين گواه‌آوری(#استدلال) است و شمار وام‌واژه هاى فارسى و انگليسى را يكسان انگاشته، بپردازيم؛ نكته هاى بسیارى در اين سنجش ناديده گرفته شده است كه چند فِتاد را نشان می‌دهیم:
یكم، پذيرشِ وام‌واژه ها در زبان انگليسى بر بسترى از دادوستد زاستارى زبان ها رخ داده است.

#کورش_جنتی
پژوهشگرِ ادبسار(#ادبیات) و زبانِ پارسی
روزنامه‌ی قانون ۲۵۷۷/۰۲/۳۰ (۱۲۹۷) -شماره‌ی ۱۲۰۵

برگردان به پارسی پاک #میلاد_فرخ_وند

@AdabSar
🔷💠🔹🔹
Forwarded from ادب‌سار
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


پِهرِستی(فهرستی) که در پی می‌آید فرستاده‌ی «میلاد فرخ‌وند» از همراهان ارجمند و پارسی‌بان ادبسار است که در آن برخی واژگان پارسی را که به‌نادرست و یا به‌زبانی بیگانه بازگو می‌شود پیش نهاده است.
امید داریم شما نیز در پربارترکردن این پهرست یاری‌مان کنید.

#برق= برغ
#برقع= پرده
#بط= بَت
#جریب= گَریب(یکای اندازه‌گیریِ زمین)، گَری
#جمع= جَم(از ریشه‌ی اوستایی گَم)
#حلیم= هلیم، هلام(از پارسیگ/پهلوی ساسانی)
#خانقاه= خانِگاه
#خزینه= گزینه، گنجینه
#سکنجبین= سکنگبین(سرکه+ انگبین)
#طوق= توغ
#عرب= ارب
#عربی= اربیک، اربی
#عشق= اِشغ
#عصر(زمان،دوره)= هاسْر(از پارسیگ/پهلوی ساسانی)
#قابوس= کاووس، کاوس
#قاضی= کادیک
#قالب= کالبد، کالب، غالب
#قالی= غالی
#قباد= غباد، کَوات، کَواد
#ققنوس= کَغنوس
#کافور= کاپور
#لجام= لگام
#مرهم= مَلهَم
#لوز المعده= لوز کُمیگ

شماری دیگر از این واژگان را اینجا ببینید:
t.me/AdabSar/9292


#میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک
@AdabSar
🔷💠🔹🔹
🔷💠🔹🔹
@AdabSar
🔅پیام شما


پِهرِستی(فهرستی) که در پی می‌آید فرستاده‌ی «میلاد فرخ‌وند» از همراهان ارجمند و پارسی‌بان ادبسار است که در آن برخی واژگان پارسی را که به‌نادرست و یا به‌زبانی بیگانه بازگو می‌شود پیش نهاده است.
امید داریم شما نیز در پربارترکردن این پهرست یاری‌مان کنید.

#برق= برغ
#برقع= پرده
#بط= بَت
#جریب= گَریب(یکای اندازه‌گیریِ زمین)، گَری
#جمع= جَم(از ریشه‌ی اوستایی گَم)
#حلیم= هلیم، هلام(از پارسیگ/پهلوی ساسانی)
#خانقاه= خانِگاه
#خزینه= گزینه، گنجینه
#سکنجبین= سکنگبین(سرکه+ انگبین)
#طوق= توغ
#عرب= ارب
#عربی= اربیک، اربی
#عشق= اِشغ
#عصر(زمان،دوره)= هاسْر(از پارسیگ/پهلوی ساسانی)
#قابوس= کاووس، کاوس
#قاضی= کادیک
#قالب= کالبد، کالب، غالب
#قالی= غالی
#قباد= غباد، کَوات، کَواد
#ققنوس= کَغنوس
#کافور= کاپور
#لجام= لگام
#مرهم= مَلهَم
#لوز المعده= لوز کُمیگ

شماری دیگر از این واژگان را اینجا ببینید:
t.me/AdabSar/9292


#میلاد_فرخ_وند
#پارسی_پاک
@AdabSar
🔷💠🔹🔹