سید جان سلام
از تو ممنونم که یاد
🌷ابوالفضل
🌷 را در دل و قلب ما زنده نگه می داری!
🖋هر بار خواستم با زبان حروف با
🌷ابوالفضل
🌷 درددل کنم و چند جمله ای بنویسم دستم سست می شد و قلم از دستم رها می شد.
🖋هر بار خواستم در کنار سفره افطار بنشینم، به فکر فرو رفتم که بهای رفاه این سفره چه سنگین است،
پدر و مادرانی بی علی اکبر شدن!
رباب هایی بی حسین!
و بچه هایی بی بابا.
🖋هر بار نگاهم به فرزندانم،
لبخندها و شادی هایشان
و آسایش در کنار پدرشان می افتد، بغض گلویم را می فشارد،
که دیگر بچه های شهدای مدافع حریم حرم عقیله عشق از
مهر و محبت پدر،
آغوش گرم او ،
دلجویی ها و حمایتهایش،
محروم شدند.
و از این به بعد هر بار دلتنگ پدر و آغوش گرمش شوند،این سنگ سرد مزار پدرشان است که آرامشان می کند.
🖋هر بار خواستم از
🌷ابوالفضل
🌷 و صفای روح و باطنش بگویم، وجدانم نهیبم می زد؛
"لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُون "
🖋دیگر چه بگویم که
🌷ابوالفضل
🌷 هایی که عاشقانه رفتند و جایشان را به قاب های عکس داد. تولی ما در این دنیای وانفسا به نفس خود پرداخته ایم و روز مرگی های دنیا ما را در خود غرق کرده و فراموش کردیم؛
" إِنَّمَا الْحَياةُ الدُّنْيا لَعِبٌ وَ لَهْو"
🖋چه بگویم و بنویسم از آن رشادت ها و عشق های واقعی به سید و سالار و مولای شهیدان .
چقدر فرق است بین آن عشق های واقعی و این ادعاهای خالی ما که لقلقه زبان مان شده؛
"یا لیتنا کنا معکم فافوز فوزا عظیما"
🖋🌷ابوالفضل
🌷عزیز!
دلمان برایت تنگ شده تنگه تنگه تنگ.
دیگر نامت خاطره ی ذهنم شده
و شماره ات یادگاری گوشی موبایلم اما آرام هستیم چراکه؛
"بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون"
🖋هر بار دلتنگت می شوم با قرآن یادگاری ات آرام می شوم که،
" الا بذکر الله تطمئن القلوب".
دلنوشته طلبه حوزه علمیه قم
محمدرضا حسنی
سحر یازدهم رمضان المبارک 95.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹#کانال_تلگرامی_شهید_راه_چمنی @abolfazlrahchamani