اولين بار بود که باید در معراج شهدای اهواز به یاد همسرش و بدون او قدم بر می داشت.
گامهایش سریع بود اما سنگین.
نزدیک ضریح شهدا که رسید، چشم ها خیره ماند؛ پارچه ای سبز رنگ میان دستانش بود. پارچه را به زمین گذاشت و از بین آن لباس رزمی بیرون آورد،
لباس شهادت همسرش بود که اینبار به زیارت شهدای گمنام آمده بود.
گیره لباس، دق الباب ضریح شد و پارچه سبز(پرچم) تبرکی حرم حضرت رقیه سلام الله عليها پذیرای یادگارهای شهیدان
"
#ابوالفضل_راه_چمنی"
و
"
#ابوذر_امجدیان"
💢🏴💢🏴💢 لباس ابوالفضل، همانی بود که تا لحظات پروازش به تن داشت. همانی که هنوز آثار خون پاکش هویدا بود و چه میهمانی باشکوهی شد، شب
اول میهمانی
ماه خدا، شب
#اول_رجب.
و این دلها بود که متبرک می شد به لحظات نورانی حضور،
و تسبیح، مهر و جانماز های خادمین معراج که به نام لبیک یا زینب روی لباس شهید کشیده میشد.
🌿🏴🌿🏴🌿🏴🌿خانم جان زینب!
شما ای بانوی دمشق، چه حالی داشتید وقتی جامه خونین و چاک چاک برادر را دیدید
⁉️⁉️⁉️🏴💠🏴💠🏴💠مردم کوفه و شام ندانستند و نشناختند حرمت شما را و در اسارت، بر شما خندیدند و اگر در جنگ نبودند بعد آمدند با دامن های پر از سنگ.
🏴🍃🏴🍃🏴🍃خدا کند ما حرمت این بانوان که پرچمدار صبر زينبی هستند را بدانیم تا نکند با زخم زبان ها و نیش و کنایه هایمان دامن های لفظ را پر از سنگ کنیم و دل پر از فراقشان را تنگ تر کنیم.
نکند حرف های تهمت دشمن را دهن به دهن به گوش شان برسانیم.
هرچند اینها به مقام صبر رسیدند که در حرف آخر همه شان اين كلام تکرار می شد
🔰اگر باز هم
#بیاید و بخواهد
#برود اجازه خواهیم داد.
ما نمی توانیم
#شرمنده حضرت زینب سلام الله عليها باشیم.
#ارسالی_راوی_معراج_الشهدا🌹#اول_ماه_رجب#فروردین۱۳۹۶https://t.me/joinchat/AAAAAD4lqsDC0V3rfduAZg