✳️ آنمرحوم وقتی مشغول نوشتن یا خواندن یا تفکر در موضوعی میشد، از محیط پیرامونش منقطع میگشت و به قدری غرق در آن موضوع میشد که نمیفهمید اطرافش چه میگذرد. من بارها به گمان اینکه بازی و سر و صدای کودکان خردسال وی، مزاحم تفکر و مطالعهٔ اوست، آنان را از اینکار بازمیداشتم در حالی که بعد متوجه میشدم آن شهید عزیز به آنچه در پیرامونش میگذرد بیتوجه است و سر و صدا و هیاهو در او تأثیری ندارد، وقتی علت این امر را از او میپرسیدم، میگفت: «وقتی با مطالب علمی سر و کار دارم، از آنچه اطرافم هست بی خبر میشوم.» در اینباره از امجعفر -همسر علویّه و باتقوای آنمرحوم- شنیدم که میگفت: وقتی سیدمحمدباقر غرق در مطالعه و تفکر میشد همه چیز را فراموش میکرد؛ حتی غذا خوردن را از یاد میبرد. تا جایی که آخرالامر ناچار میشدم رشتهٔ افکار و مطالعات او را پاره کنم و به او بگویم ظهر شده و چیزی در خانه نداریم و او برمیخاست و برای تهیهٔ مایحتاج ضروری مورد نیاز از منزل خارج میشد.
نکتهٔ جالب توجه اینکه مرحوم شهید صدر برایم نقل میکرد که بعضی اوقات آنقدر غرق تفکر میشد که این حالت تفکر در طول روز و یا شب ادامه داشت و فقط به هنگام خوابیدن از تفکر فارغ میشد. وقتی هم که از خواب برمیخاست، از همان نقطهای که موقع خوابیدن به پایان برده بود آغاز میکرد. این امر نشاندهندهٔ توانایی او در درک و پذیرش تمام موضوعات بود.
این حالت یکی از ویژگیهای شهید صدر بود و کمتر کسی را میتوان یافت که خود را اینچنین تربیت کرده باشد. از این رو بیشتر کسانی که با آن شهید مأنوس بودند، میدانند که او تمامی کتابهایش را یک بار نوشته و در آنها بازنگری و تجدیدنظر نکرده است.
برای او آنچه که پیشنویس و پاکنویس مینامیم، مفهومی نداشت. حتی مهمترین، دقیقترین و دشوارترین کتاب خود را که «الاسس المنطقیه للاستقراء» (مبانی منطقی استنباط) بود، یک بار نوشت و این خود اعجاببرانگیز است.
#سالهای_رنج #محمدرضا_النعمانی خاطرهها و ناگفتهها از زندگی شهید آیتالله
#سیدمحمدباقر_صدر #مهرداد_آزادانتشارات بوستان کتاب
صص ۶۲ و ۶۳.
@Ab_o_Atash