✅ شگفت آنکه متألهین و عالِمین
به کتاب [قرآن] نیز در اعتقاد
به مجتهد با مردم سادهدل شریکند و میپندارند که طبق آیین خداوند، پیشوایی روحانیِ مردم و قیادت مسلمین
به عهده مجتهد گذاشته شده است، در حالی که فرمانروا تنها وظیفه دارد
به حفظ و اجرای نظرات وی همت گمارد... برای توجیه این مطلب که از نظر شاه، شاق و ناگوار است، چنین استدلال میکنند: هرگاه لازم باشد که مسلمانان طبق مشیت الهی هدایت شوند، پس ناگزیر خدا باید ارادهاش را
به یکی از مردمِ فانی اعلام دارد. ولی کیست که برای این کار شایستگی دارد؟ آیا این شخص یکی از رؤسای دنیوی است که
به خاک و تن بستگی دارد؟ چنین قالبی نمیتواند جای مناسبی برای عنایت مخصوص ذات باری باشد. مشیت خدایی فقط بر کسی تجلی پیدا میکند که عمری را در معنویت گذرانده و با چشم پوشیدن از همه لذات دنیوی دل را مهبط انوار الهی کرده باشد، کسی که زندگی دردناک خود را در این دنیا چون زندانی تلقی کند و در طریق سلامت و نجات ابدی سایرین باشد.
به این دلیل مشیت الهی فقط بر ائمه اطهار یعنی بر اعقاب پیغمبر اکرم آشکار میشود و امروز چون آنان نیستند فقط بر جانشینشان که مجتهد باشد الهام میشود؛ اما شاه که خداوند، زمام رعایا و اداره امور کشورش را
به دست اوسپرده است باید از زبان مجتهد وقت، نیت و مشیت او را دریابد.
سفرنامه [انگلبرت]
کمپفر [جهانگرد آلمانی]
به ایران، انگلبرت
کمپفر، ترجمه کیکاووس جهانداری، ص ۱۲۶.
#انگلبرت_کمپفر#سفرنامه_کمپفر_به_ایران#کیکاووس_جهانداریبا تشکر از آقای
#عباس_میم از دنبال کنندگان کانال که این مطلب را برای ما ارسال کرده اند.
@Ab_o_Atash