✳️ جنگ برای ما جدا از زندگی نبود که برخی جنگ را انتخاب کنند و از زندگی چشم بپوشند، و برخی زندگی را بچسبند و جنگ را رها کنند. برای مایی که تصور میکردیم جنگ تا پیروزی نهایی حرف حق ادامه خواهد داشت، ادامهٔ زندگی هم لازم بود. شاید اگر خیال میکردند جنگ یک سال یا چند سال دیگر تمام میشود، آنوقت فقط جنگ را انتخاب میکردند و مابقی زندگی را برای پس از آن میگذاشتند. اما جنگ میبایست ادامه داشته باشد، و لذا زندگی هم. این بود که جوانهای ما مدرسه میرفتند، و جبهه هم. دانشگاه میرفتند و جبهه هم. ازدواج میکردند و جنگ هم. بچهدار میشدند و جنگ هنوز ادامه داشت. البته همسر و بچههایشان را خیلی کم میدیدند و این غیبت کوتاه، آزاردهنده بود. و یا اینکه شهید میشدند، که آزار این غیبت دائمی را نمیشود توصیف کرد. با اینحال وقتی عزیزی از خانوادهای به جبهه میرفت، عزیز دیگران میشد و خانوادهاش جزوی از خانوادهٔ رزمندهها.
اما حالا... حالا را نمیدانم چه بگویم.
#رضا_نساجی#سال_سیامنشر آرما
صفحهٔ ۱۲۲.
@Ab_o_Atash