✅ ساعت در حدود 11:30 شب بود که مسعود و مریم وارد سالن شدند رجوی شروع به سخنرانی کرد. حدود نیم ساعت
از شروع صحبتش گذشته بود که ناگهان آن را قطع کرد و گفت:
کارهای بزرگ در پیش داریم. مگر ما نگفته بودیم که اول مهران، بعدا تهران؟ [دست زدن حضار همراه با شعار «امروز مهران، فردا تهران»]
در همین زمان دو نفر نقشه بزرگی
از ایران را آوردند و در سمت چپ او در کنار نقشه دیگری که قبلا وجود داشت نصب کردند و رفتند. پس
از ساکت شدن جمعیت رجوی به جلوی نقشه رفت و جلسه بدین گونه ادامه یافت:
رجوی: دیگر وقت آن رسیده است که به ایران برویم. طرح عملیات بزرگی را کشیدهایم که در نهایت منجر به فتح تهران و سقوط رژیم میشود. البته این دفعه احتیاج به ماکت و کالک منطقهای نداشتیم چون این بار قرار است به تهران برویم. البته نام آن را با عنایت به نام پیامبر اسلام «فروغ جاویدان» نام گذاردهایم. (صلوات حضار) و عملیات را به اسم امام حسین آغاز خواهیم کرد. چون این بار احتیاج به ماکت نداشتیم گفتیم چه ضرورتی دارد؟ خود نقشه ایران را بیاورید! (با چوب دستی
از سمت چپ نقشه قصر شیرین باختران و تهران را نشان میدهد) همانند شهاب باید به تهران برویم.
از لحظهها حتی کوچکترین لحظهها باید استفاده کرد نباید هیچ لحظه ای را
از دست بدهیم زیرا در این عملیات لحظهها تعیین کننده و سرنوشت سازند. این عملیات باید در عرض 2 یا 3 روز انجام شود چون فقط اگر عملیات با این سرعت انجام شود رژیم فرصت بسیج نیرو پیدا نخواهد کرد چون اصلا به فکرش هم نمیرسد که ما بتوانیم در عرض این مدت به تهران برسیم و احتمالا نمیتواند هیچ عکسالعملی مؤثری انجام بدهد. البته در عملیات چلچراغ
از شما خواستم که سرعتتان در آن حد باشد. پس
از جریان عملیات چلچراغ با فرماندهان نشستیم و به جمع بندی و بررسی پرداختیم که عملیات بعدی چه باشد؟ پس
از بحث و بررسیهای زیاد دیدیم در عملیات قبلی که مهران بوده است و
از مشکلترین عملیات مرزی بود بعد
از گرفتن ستاد لشگر میتوانستیم جلوتر برویم و هیچ نیرویی هم بر سر راهمان نبود. با توجه به اینکه همیشه در عملیاتها به صورت تصاعدی عمل کردهاید یعنی وسعت هر عملیاتتان
از قبلی بیشتر بوده است آفتاب
از پیرانشهر وسیعتر و مهران
از آفتاب حالا باید این عملیات هم نسبت به چلچراغ تفاوت کیفی داشته باشد. بنابراین فکر کردیم که در عملیات بعدی هرچه که باید باشد حداقل این است که باید یک مرکز استان را بگیریم. در این صورت مگر ما دیوانهایم که پس
از گرفتن مرکز استان آن را ول کنیم و برگردیم؟! خوب یا همانجا میمانیم یا به طرف تهران حرکت میکنیم. ولی باز در مقایسه با کار قبلی دیدیم استان خیلی کم و کوچک است. آخر شما دیگر بچه نیستید که بروید یک شهر را بگیرید! اگر بخواهید وسیعتر
از عملیات های قبلی عمل کنید هیچ راهی غیر
از فتح تهران ندارید (دست زدن حضار و ابراز احساسات).
.
#سازمان_مجاهدین_خلق_پیدایی_تا_فرجام#جمعی_از_پژوهشگران #موسسه_مطالعات_و_پژوهشهای_سیاسی صص ۳۰۶ و ۳۰۷.
@Ab_o_Atash