✳ نكته مهمی كه در كلمات سيدحيدر آملی؟«قدسسره» و مانند آن يافت میشود آن است كه بزرگان كلام و فلسفه در پايان عمر خود اظهار ندامت كردهاند كه چرا در محدوده علم حصولی توقف كرده و به قلمرو علم حضوری بار نيافتند و چرا از كنگره عقل به برج بلند شهود پرواز نكردهاند؛ نه آنكه چرا از هِرَم عقل به زير نيامدند و در بستر نقل و جمود بر ظاهرِ لفظ و پرهيز از تفكرِ آزاد و اجتناب از سير در بطون كتاب و سنّت معصومين«عليهمالسلام» نخوابيدند.
مثلاً اگر شيخ بهایی «قدسسره» كه عمری را به تدريس علوم عقلی پرداخته سرانجام چنين میسرايد:
تا كی ز شفا، شفا طلبي؟
از كاسه زهر، دوا طلبی؟
مقصود ندامت بر اكتفا به علوم رسمی و حرمان از شهود عرفانی است؛ نه طرد تعقل و تن دادن به تقليد در معارف يا تعطيل عقل از سير و فحص و غور و غوص در متون عميق دينی...
غرض آنكه، آنچه از بزرگان كلام و فلسفه در اين زمينه رسيده است ناظر به لزوم تهذيب روح برای نيل به بلندای شهود عرفاني است؛ نه تنزّل از برهان به خطابه و انحطاط از تعقل به تعطيل يا تقليد و مانند آن؛ و آنچه بين ارباب برهان و عرفان در خدمت قرآن میگذرد همانا سير از حصول به حضور و تعالی از برهان به عرفان و تكامل از علم اِسمي به علم ارثی است.
#عبدالله_جوادی_آملی#تحرير_تمهيد_القواعدانتشارات اسراء
جلد ۱، صفحه ۹۴.
@Ab_o_Atash