فرصتی برای مطالعه برشهای برگزیده از کتابهای خوبی که من و دوستانم در گروه «آب و آتش» برای شما انتخاب کردهایم.
شما هم به جمع ما تولیدکنندگان محتوای کانال بپیوندید.
برای تماس با مدیر کانال و ارائه گزیدههای خود با شناسه زیر اقدام کنید:
@Dejakam
تیغ را از دستم خارج کنند. یکی از آنها دستم را چرخاند و به شکم انداختم روی زمین. بعد هم پایش را گذاشت روی گردنم. من هنوز فریاد می زدم: الله اکبر، خمینی رهبر. آن محافظ دیگر، از از حرصش، با نوک پوتین چنان ضربه محکمی به دهانم زد که دو تا از دندانهایم در جا شکست. بعد از آن رفت سراغ ابریشمچی که غرق نجاست خونش افتاده بود. با کمک دو محافظ زن، او را سریع بردند بیرون. . #عباس_حسین_مردی #حکایت_زمستان #سعید_عاکف #خاطرات_آزادگان #انتشارات_ملک_اعظم صفحات ۱۸۶ تا ۱۸۸. #سازمان_مجاهدین_خلق