✳️ ۱۳۶۰/۱/۱، اول فروردین و آغاز سال نو. روز نوروز. سالهای گذشته، از ده روز قبل از عید تا سیزده فروردین، خوزستان شاهد هجوم مسافران نوروزی و مسائل مربوط به این مسافران بود.
مسئله مهم برای آبادان در سالهای گذشته در این روزها، مسئله اسکان مسافران نوروزی بود. مسافرخانهها و مدارس مملو از جمعیت میشد. اغلب منازل پر بود. با این وصف چادرهایی در میادین برای اسکان مسافران نصب میشد. مع ذلک جمع زیادی از سیاحان نوروزی در باغها و چمنها و حتی کنار بعضی خیابانها در پیاده روها اتراق میکردند.
مسئله دیگر، مسئله ترافیک شهر بود. مخصوصاً آبادان با این خیابانهای تنگ و ترش، مصیبتبار بود. پمپهای بنزین معرکه آرا بود و از همه جا دیدنیتر، بازار سیف که متبعه خرید اجناس خارجی، و سیل جمعیت، سر از این بازار [در می آورد] و تمام اجناس نو و کهنه محل، همه و همه آب میشد و در نتیجه جیب یک عده خالی و جیبهایی هم پر میشد.
و اما امسال جای مسافران نوروزی خالی است. نمیدانم چرا نیامدهاند. که امسال از حیث مسکن هیچ مضیقهای نیست. یک شهر دربست در اختیارشان قرار میگرفت. منزلهای اعیان و اشراف شهر و منازل زیبا و دل انگیز بریم و بوارده همه اینها خالی که حتی پرندگان نیز دیگر آنجا پر و بالی نمیزنند. نغمههای خمسه خمسه و خمپاره و کاتیوشا و ژ۳ و کلاشینکف و تشعشع گلولههای ضدهوایی و برق توپها، همه اینها دیدنی است.
چرا این عزیزان به تماشا نیامدهاند و مردم آبادان و خونینشهر در ایام کجایند و در چه حالند؟ روز فروردین را چگونه آغاز میکنند؟
#نوشتم_تا_بماندیادداشتهای روزانه جنگِ
#آیت_الله_جمی#محسن_کاظمی#انتشارات_سوره_مهر صفحات ۳۰۸ و ۳۰۹.
@Ab_o_Atash