✳ این مردان گامبیایی که دیدند من چقدر حیرتزده شدهام، به من یادآوری کردند که هر انسان زندهای سرانجام نَسبش به زمانی میرسد که نوشتن وجود نداشته است، و در آن زمان خاطره و زبان و گوش افراد تنها راهی بوده که این انسانها میتوانستند دانستنیها را حفظ کنند و به دیگران برسانند. گفتند ما که در غرب زندگی کرده و در آغوش فرهنگ غربی رشد میکنیم، چنان به چوب زیر بغل چاپ آویختهایم که در میانمان کمتر کسی میتواند درک کند خاطره تعلیمدیده چه کارها میتواند بکند.
به ایالاتمتحده بازگشتم و در کتابهای مربوط به تاریخ آفریقا به جستوجوی خود ادامه دادم. چیزی نگذشت که وسواس پیدا کردم هرطور شده نادانی خود را درباره قارهای که از لحاظ وسعت در سراسر کره زمین در مقام دوم قرار دارد، از میان بردارم.
حتی امروز هم وقتی به یاد میآورم که تا اون روز تصویری که از آفریقا داشتم بیشتر از فیلمهای تارزان ناشی میشد و تنها آگاهی معتبر من از آفریقا، متکی به ورق زدن گهگاه مجله «ناشنال جئوگرافی» بود، ناراحت میشوم.
حالا ناگهان، چنان تغییر کرده بودم که پس از یک روز خواندن، شبها هم روی تختخوابم مینشستم و به نقشه آفریقا خیره میشدم، و مکان نسبی کشورهای گوناگون و آبهای اصلی را که کشتیهای بردگان در آنجا در فعالیت بودند، به خاطر میسپردم.
#الکس_هیلی#ریشه_ها#علیرضا_فرهمند(چاپ یازدهم، تهران: شرکت سهامی کتابهای جیبی)
صفحه ۶۸۰.
@Ab_o_Atash