✳️ خلیفهٔ عباسی را غلامی بود که مورد علاقه و مقرب درگاه او بود. بدون سابقه، سخت بیمار شد و همهروزه بر بیماریاش افزوده میشد به طوری که اطبا از معالجهاش مأیوس و عاجز شدند.
طبیبی حاذق حدس زد که بیماریاش باید سبب روانی داشته باشد لذا تنها با او صحبت کرد تا سبب بیماریاش را کشف نماید. غلام اقرار کرد که چند نفر از دشمنان سلطان، غلام را تطمیع و تحریک کردند تا سم داخل شراب کند و به سلطان دهد.
غلام گفت: شراب مسموم را به سلطان دادم اتفاقاً. فهمید و نخورد و از آن روز احسان و انعام مرا زیادتر کرده و من از شدت شرمساری بیمار شدم و بیماری من علاجی ندارد و به مرگ منتهی خواهد شد. ( سبزواری/ مصابیح القلوب/ فصل۳۵)
وای بر انسان از روزی که بفهمد پروردگارش همیشه با او بوده و تمام خیانتها و گناهانش را میدیده و حلم میفرموده و بر انعامش میافزوده...
#سیدعبدالحسین_دستغیب_شیرازی#قلب_سلیمج اول، ویرایش دوم
پاورقی ص۱۲۳.
@Ab_o_Atash