✳ هیچکس نفهمید چهطور شد. خود او هم ملتفت نشد. فقط وقتی که
سه
تار او با کاسه چوبیاش به زمین خورد و با یک صدای کوتاه و طنیندار شکست و
سهپاره شد و سیمهایش، در هم پیچیده و لوله شده، به کناری پرید و او مات و متحیر در کناری ایستاد و به جمعیت نگریست؛ پسرک عطرفروش که حتم داشت وظیفه دینی خود را خوب انجام داده است، آسودهخاطر شد. از ته دل شکری کرد و دوباره پشت بساط خود رفت و سر و صورت خود را مرتب کرد و تسبیح به دست مشغول ذکر گفتن شد.
#جلال_آل_احمد#سه_تارصفحه ۵.
@Ab_o_Atash