✳ #ولایت_فقیه به روایت دکتر شریعتی:
با آغاز دوران غیبت بزرگ و خاتمه کار نُواب انتصابی - که امام به وسیله آنها، در نهان، بر مردم خویش حکم میراند، و مردم از طریق این بابهای تعیین شده، با شخص رهبر تماس داشتند و وظیفه اجتماعی خود را از او کسب میکردند و حقیقت اعتقادی مذهب خویش را از او میپرسیدند - رابطه قطع می شود و مسئولیت امام به مردم واگذار میشود و دوران انتصاب پایان میگیرد و عصر "انتخاب" فرا میرسد.
"توقیع (فرمان) ِ مشهور امام –که پیش از ورود به دوران "غیبت بزرگ" صادر شده است- نظام ویژهای را که جانشینِ نظامِ "امامت" میشود، بدینگونه اعلام میدارد:
⬅️ فَامّا الحَوادث الواقِعَه، فارجِعوا فیها اِلی رُواةِ احادیثُنا، فَانّهُم حُجَتی عَلَیکُم وَ اَنا حُجَتُ الله عَلَیهِم (اما دربارۀ پدیدهها و رویدادهایی که در مسیر زمان و در طی تحولات و تغییرات اجتماعی وقوع مییابد، به راویان سخن ما - دانشمندان و متفکرانی که به سخنان ما، هم دانایند و هم آشنا - رجوع کنید، که آنان حجت منند بر شما و من حجت خدایم بر ایشان).
✅ اما اینها چه کسانیاند؟ و چگونه و چرا انتخاب میشوند؟
ضوابط و شرایطِ انتخاب آنان را امام صادق برای توده مردم اعلام کرده است:
⬅️ امّا، مَن کانَ مِن الفُقَهاء صائِناً لِنَفسِه، حافِظاً لِدینه، مُخالفاً لِهواهُ، مطیعاً لامر مولاه، فللعوام اَن یُقَلّدوه (اما، از دینشناسان، آنکه نگهدار و خویشتنش بود، نگهبان ایمانش، مخالف هوسش، فرمانبردار خدا و مطیع امر مولایش، بر توده مردم است که تقلیدش کنند).
#تقلید نه تنها با تعقل ناسازگار نیست، اساساً کار
#عقل این است که هر گاه نمیداند، از آنکه میداند تقلید میکند و لازمه عقل این است که در این جا خود را نفی کند و عقل آگاه را جانشین خود کند. بیمار خردمند کسی است که در برابر طبیب متخصص، خردمندی نکند. چه، خردمندی کردن در اینجا بیخردی است و اقتضای تعقل، تعبد است و تقلید. مهندس، طبیب، حقوقدان و رهبر یک تشکیلات انقلابی یا حزبی، همیشه تربیتشدهترین و فهمیدهترین افراد را در میان مراجعان و اعضای خود مطیعتر و مجریتر از همه یافتهاند. زیرا شعور، این فضلیت علمی و عقلی را به آنان آموخته است که ابراز فضل در آنچه نمیدانند، فضولی است و این شیوه عقل است که در یک رشته علمی، از متخصص تقلید کند و این قانونی است که در همه رشتههای زندگی جاری است و هر جامعهای که پیشرفتهتر و متمدنتر است، اصل تقلید و تخصص در آن استوارتر و مشخصتر است.
✅ بنابر این میبینیم که در این دوره غیبت کبرا یک نظام انتخاباتی خاص به وجود میآید و آن یک انتخابات دموکراتیک است برای رهبر، اما یک دموکراسیِ آزاد نیست. گرچه این انتخاب شونده به وسیله "مردم" انتخاب میشود، اما در برابر "امام" مسئول است. و در برابر مردم نیز. بر خلاف دموکراسی که منتخب به وسیله "مردم"، فقط در برابرِ "خود مردم" که انتخابکنندگان و موکلین او هستند مسئول است.
این است که مردم، "نایب عام" را خودشان، با تشخیص و آرای خودشان، بر اساس این ضوابط انتخاب کرده و رهبری او را میپذیرند، و او را جانشین امام تلقی میکنند، و این جانشین امام در برابر امام و مکتب او مسئول است یعنی بر خلاف نمایندهای که با نظام دموکراتیک انتخاب شده، مسئول این نیست که ایدهها و ایدهآلها و نیازهای مردمی که او را انتخاب کردهاند بر آورده کند، بلکه مسئول است که مردم را بر اساس قانون و مکتبی که امام و رهبر و هدایت کننده آن مکتب است هدایت کرده و آنها را بر اساس آن مکتب تغییر و پرورش دهد.
✅ البته این انتخاب که یک "انتخاب مُقُیّدی" است، به این معنی نیست که همه مردم بیایند رأی بدهند و هر کس آرایش بیشتر بود، به جانشینی امام منتخب شود و در مسند نیابت امام قرار گیرد، بلکه چون این فرد یک شخصیت اجتماعی است و در عین حال یک شخصیت علمی، بنابراین توده نا آشنا با علم، خود به خود شایستگی انتخاب او را ندارند و عقل حکم میکند کسانی که آگاهی و علم دارند و میدانند که عالمترین و متخصصترین و آشناترین فرد به این مکتب کیست، یعنی "عالِم شناسان" به این انتخاب مبادرت ورزند. و مردم هم که خود به خود با فضلا و وروحانیان و علمای مذهب خودشان تماس و به آنها اعتماد دارند و از آنها پیروی میکنند، طبعاً رای آنها را برای انتخاب نایب امام میپذیرند و این یک انتخاب طبیعی است، همان طور که درباره متخصصان دیگر این کار را میکنیم، مثلاً من که بیماری قلب دارم و شخصاً هیچگونه آگاهی طبی ندارم، بزرگترین متخصص قلب را خودم انتخاب نمیکنم و معمولاً از دانشجویان پزشکی، اطبا، داروسازان و یا کسانی که آگاهی به این مسایل دارند استخبار میکنم که بهترین متخصص قلب کیست و بنابر اعتقادی که به ایشان دارم، رأی ایشان را به عنوان رأی خودم میپذیرم؛ یک نوع انتخابات دو درجهای طبیعی.
#علی_شریعتی#حسین_وارث_آدمانتشارات قلم
صص ۲۷۰ تا ۲۷۵.
@Ab_o_Atash