✳️ حسن و حسین؛ دوگانهای که نبود!
شايد خيال كنى كه حسن و حسين دو سياست داشتند،
و يا از بىسياستى و سياست برخوردار بودند؛
يكى دنياطلب، زندوست و راحتطلب بود و حلم و بخشش را داشت،
و ديگرى سركش و عاصى و بىباك بود و شجاعت و حماسه را به همراه مىكشيد.
شايد خيال كنى «همانطور كه تبليغات اموى و دسيسههاى معاويه از على و حسن تصوير مىكشد» كه اگر حسين در هنگام خلافت مجتبى بود وضع به گونهاى ديگر مىشد و با معاويه درگير مىشدند و خط صلح و سازش شكل نمىگرفت. و آتش حماسه و شور حسينى، حركت علوى را جان مىداد و كار به ذلت نمىكشيد.
شايد در ميان امواج تبليغات به اين طرفها روى بياورى همانطور كه محققان زيادى، گرفتار شدند و بىلياقتى امام مجتبى را با هزار زبان و كنايه و تصريح، گوشزد کردند.
ولى
حق اين است كه حسين بعد از حسن دوازده سال با معاويه همدوره بود و امامت را به عهده داشت ولى تا معاويه مزاحم نشد، حسين كارى نكرد.
پس از معاويه، باز اين يزيد بود كه شروع كرد و حسين را از مدينه مجبور به خروج كرد و در مكه، برنامه قتلش را داشت.
حق اين است كه حسن و حسين هر دو یک هدف حكومتى و يك نوع حكومت را داشتند و مادام كه در شرايط مشابه قرار مىگرفتند يك نوع برخورد داشتند.
اما آنجا كه شرايط دگرگون مىشد و هجوم دشمن آغاز مىشد، هيچكدام از اهدافشان دست نمىكشيدند،
همانطور كه با دست بريده نمىجنگيدند، تا مىتوانستند كنار مىكشيدند
و اگر محاصره مىشدند استقامت مىکردند
و در آخر كار هم مرگ سرخ را مثل عسل گوارا مىنوشيدند.
ووو.
#علی_صفایی_حائری#تقیهصفحه ۱۹۸.
@Ab_oAtash