✳ پدر زود مُرد. اسمش آدُرباد بود. یعنی نگهبان آتش. کشاورز بود. مثل مردان ایران باستان، که کارشان کشاورزی و دامداری بود. زمینش آن قدری نبود که تکافوی خانواده شلوغ ما را بکند. با این حال نگذاشت هیچ کداممان به کاری جز درس خواندن فکر کنیم. من دو ساله بودم که مُرد. اصلاً ندیدمش. حتا عکس هم ازش نداشتیم که بدانم چه شکلی است.
ما کرمانی ها به مادر می گوییم ننو.
هر بار از ننو پرسیدم« شکل کی بود؟»
به سر تا پای هر پنج برادرم خیره می شد و می گفت: «خدایار.»
#جای_پای_فرهادمجموعه
#مادران۱#فرهاد_خضری(چاپ دوم، تهران: انتشارات روایت فتح، ۱۳۹۲)
صفحه یک.
#روایت@Ab_o_Atash