✳ سال ۱۳۴۲ از همان نخستین روزها ملتهب و پرحادثه بود. در دومین روز از سال جدید که مصادف با سالروز شهادت حضرت امام جعفر صادق «علیهالسلام» بود، کماندوهای رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه در قم حمله بردند و در نتیجه آن، تعدادی از طلاب مضروب شدند.
با بازگشایی دانشگاهها در سال جدید، دانشگاه تهران در ادامه تنشهای سال گذشته، همچنان ناآرام بود. بر اساس گزارشی که نخستوزیر در تاریخ۱۳۴۲/۱/۲۲ برای شاه ارسال کرد، آنروز در دانشگاه تظاهراتی صورت گرفته بود.
با آنکه در آنروزها، تعدادی از رهبران
جبهه ملی محبوس بودند، ولی
جبهه ملی راه مماشات با دربار را میپیمود و همچنان به وعده سال گذشته اسدالله علم مبنی بر تأسیس کلوپ از طرف
#جبهه_ملی دلخوش بود. حال آنکه مبارزه
#امام_خمینی علیه حکومت، با شدت و حدت ادامه مییافت.
شاه که توانسته بود با جلب نظر کاخ سفید، علی امینی را کنار بگذارد، اکنون به ناگزیر مجری اصلاحاتی شده بود که امینی وعده داده بود. در حقیقت، او به نسخهای عمل میکرد که دیگران به دستش داده بودند.
صرف نظر از اصلاحات ارضی و یا دیگر اصول ششگانه که مناقشههای فراوانی برانگیخت، یکی از مهمترین اهداف اصلاحات مورد نظر کاخ سفید، دگرگونی ساختار سنتی جامعه ایران از راه اجرای طرح پیشنهادی
#جان_باولینگ (John Bowling) بود. ناامیدی از موفقیت امینی در اجرای برنامه اصلاحات ارضی، کِنِدی و مشاوران او را واداشت تا دستورالعمل جدیدی برای اجرا تهیه کنند. بنابر این، باولینگ که یکی از مشاوران وزارت امور خارجه آمریکا در دولت کندی بود، مأموریت یافت در مورد ایران راهکارهایی تهیه کند.
هنگامی که راهکارهای پیشنهادی او به شاه رسید، محمدرضا دیگر مطمئن شده بود که بدون دگرگونی ساختارهای سنتی جامعه ایران، رسیدن به این هدفها امکانپذیر نیست. بر اساس چنین نگاهی بود که شاه، پیش از آنکه احزاب و گروههایی مانند
#جبهه_ملی را مزاحم کار خود بیابد،
#روحانیت را که حافظان ساختارهای اصیل و سنتی جامعه بودند، مزاحم برنامه خود میدید.
از اینرو شاه حملات شدیدی را علیه مذهب تدارک دید و بالاخره در سخنرانی ششم خرداد ۱۳۴۲ در کرمان گفت: «... و اما آن مرتجع سیاه، او هم دنیایش فرو ریخته». یک هفته بعد، یعنی در سیزدهم خرداد، شاه جواب این سخنان گستاخانه را از امام خمینی دریافت کرد.
#محمود_نادری#چریکهای_فدایی_خلقجلد اول:
از نخستین کنشها تا بهمن ۵۷
(چاپ چهارم، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، زمستان ۱۳۹۰)
صفحات ۵۴ تا ۵۶.
@Ab_o_Atash