🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹#شبهای_قدر_کربلای_5🍃✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿✍🏿🌴 #حسین_بداغینیمه شب هجدهم دی ماه سال 65 همراه یکی از گروهان های
#گردان_حضرت_علی_اکبر_(ع) اماده شده بودیم که به خط دشمن بزنیم . فرمانده گروهان برادر علی اکبر بود،ولی ما گروهان خط شکن نبودیم به همین خاطر نزدیک اسکله داخل کانال نشسته پناه گرفته و منتظر دستور بودیم ، وضعیت بچه ها از نظر جسمی خوب نبود و دل درد های ناشی از مسمومیت دسته جمعی همه رو اذیت میکرد. سپیده صبح روز نوزدهم داشت میزد و هوا سرد بود . صدای درگیری بچه ها شدید بود و دل توی دلمون نبود . یک دفعه ولوله ای بین کانال پیچید که برادرا سوار
#قایق_ها و
#خشایار_ها بشن ، خشایار نوعی ماشین زرهی بود که داخل آب و خشکی راه میرفت.
وقتی از داخل آب رد شدیم و داخل کانال بتونی اصلی شلمچه شدیم ، اولین مسئله ای که اوضاع روحی ما بچه های تخریب رو به هم ریخت ، دیدن جنازه شهید محمد مرادی بود. مرادی بعد از
کربلای یک یاد آور چهره و رفتار شهید پیام پوررازقی برای ماها بود ، مسیر کانال رو که میرفتیم جنازهای بعثی ها ریخته بود و معلوم بود چه جنگی کردند بچه ها.
خودمون رو به ابتدای سنگر نونی شکل دشمن رسوندیم و درگیری شدت گرفت . میدان مینی جلوی بچه ها نبود و ماها کار بچه های رزمی رو میکردیم ، از فاصله بین کانال و دهنه باز نونی ها ، تعدادی از بچه های مجروح از شب افتاده بودند و منتظر کمک بودند.
نبرد جانانه بچه های گردان حضرت علی اکبر و کمک دیگر رزمنده ها باعث شد
#سنگر_نونی دشمن سقوط کنه و ابن دومین قدم پیروزی عملیات
کربلای 5 بود
🌹🍃🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌲🌲 @alvaresinchannel