🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴معبری که به نام
#فاطمه_زهراءسلام_الله_علیها در ساحل
#جزیره_ام_الرصاص گشوده شد
#عملیات_والفجر_8 #جزیره_ام_الرصاص ✍🏿✍🏿✍🏿 راوی :
#علیرضا_شکاریمسوول معبر
بعد از تحویل گونی های حاوی مواد منفجره به اعضای
#تیم_معبر ، محمد رضا جعفری اومد پیشم و گفت من هم
#چاشنی و
#آتیش_زنه(وسیله ای برای روشن نمودن فیتیله باروتی و انفجار مواد منفجره) برای انفجار به اندازه کافی برداشتم . گفتم : سنگین نکنی بارت رو ... محمد رضا گفت: من خودم وزنی ندارم به جاش مواد بیشتری با خودم میارم .
با هم خندیدیم و راه افتادیم به سمت وماشین و حرکت کردیم .
رسیدیم نزدیک
#نهر_فیلیه (عرایض) و از اونجا داخل بندر خرمشهرشدیم .
# حاج_خادم(فرمانده غواصان لشگر10سیدالشهداء(ع) لباس غواصی به تن داشت برای نیروهای غواص خط شکن آروم صحبت میکرد . سلامی کردم و ردشدیم . حاج خادم نیرو
ها رو برپا دادند و دنبال ما راه افتادند.
قسمتی از اسکله
#بند_خرمشهر تخریب شده بود و از اونجا رفتیم داخل آب . به قدری آب سرد و ساکن بود که گفتنش خیلی سخته.
نگرانی من از سکون و سردی آب بود که منجر به گرفتگی عضلات نیرو
ها میشد و توان شنا کردن با تجهیزات را رو از اونها میگرفت و خدای نکرده عملیات دچار مشکل میشد.
. سرم رو کردم زیر آب و از خانم
#فاطمه_زهراء ( س ) کمک خواستم
تیم غواص
ها حرکت کرد و قدری از ساحل خودمون فاصله گرفتیم که باد شروع شد . به قدری خوشحال شدم که با شدت بیشتری شنا کردم و بچه
ها رو در میان امواج میکشوندم . صدا ی سرفه و کمک خواستن
ها داشت بلند میشد که امواج آب و صدای باد و نیزار
ها اجازه دقت گوش کردن عراقی
ها رو کم کرده بود .
با هر جون کندنی بود به ساحل دشمن رسیدیم
رسیدم به جایی که شبهای قبل برای معبر نشون کرده بودم .
به حاج خادم که فرمانده غواص
ها بود گفتم : حاجی نیرو
ها رو حرکت بدهید ودنبال من بیائید و نقطه ای رو نشون دادم که غواص براحتی میتونست از اون عبور کنه .. غواص
ها رو از موانع عبور دادیم و اونها رفتند برای درگیری با دشمن و ما هم مشغول گشاد کردن معبر شدیم.
تیم معبر شروع کردن به کار گذاشتن مواد منفجره که صدای تیر اندازی
ها شروع شد .
امواج و جریان آب یک سری نیرو را آورده بود سمت ما . صدای فریاد و سرفه از سطح آب شنیده میشد .
زمان نداشتیم و بایستی سریعا موانع رو از ساحل کنار میزدیم ومعبر آماده عبور گردان های پشتیبانی کننده عملیات میشد . تا دقایقی دیگر قرار بود ده
ها قایق به سمت معبر حرکت کنند ونیروها رو پیاده کنند.
بچه
ها موادها رو
#هشتپرها کار گذاشتن .
به بچه هاگفتم وقت فاصله گرفتن زیاد از محل انفجار نیست هر جا هستید بخوابید توی آب و گل ساحل و به محمد رضا جعفری گفتم: با مدد از خانم فاطمه زهرا(س) کارت رو بکن . قرار بود محمدرضا موادها رو منفجر کنه. حرفم تموم نشده بود که انفجار همه ساحل رو گرفت و موج بلندی به ساحل خورد . و با انفجار
#سیم_خاردار_ها و
#هشتپرها کنار رفت و معبر کاملا برای حضور قایق
ها در ساحل ام الرصاص آماده شد. معبر که باز شدغواص هایی که از معبرهای دیگه مونده بودند هم اومدند و از طریق معبرما وارد کانال شدند و با دشمن درگیر شدند
تقریبا کار بچه های
#تخریب_تموم شده بود و بایستی به قایق
ها که منتطر علامت دادن ما در ساحل خودمون بودند علامت میدادیم که آنها هم به دل اروند بزنند و نیروهای رزمنده رو برسونند.
با خاموش روشن نمودن چراغ قوه
ها و علامت دادن . دهها قایق به سمت معبر حضرت زهرا سلام الله علیها حرکت کردند و ما هم با رسیدن قایق
ها بچه
ها ی رزمنده را از معبربه خشکی ساحل ام الرصاص هدایت کردیم
🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌺🌺🌴🌴🌺🌺🌺🌴🌴🌺🌴 @alvaresinchannel