الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂
🍂
#سید_ابراهیم_منفرد_نیاکی
فرزند #سرلشگر_شهید_مسعود_منفرد_نیاکی

خواهر کوچکی داشتیم که در نوجوانی به #سرطان_استخوان مبتلا شد.
پدرم در حال که فرماندهی #لشکر_92_زرهی در خوزستان بود، بیماری خواهرم شدت گرفت و همه از او قطع امید کردند. پدرم به این فرزند ته تغاری اش علاقه زیادی داشت و خواهرم هم خیلی خاطر ایشان را می خواست. با قرارگاه تماس گرفتیم و به پدر اطلاع دادیم که دخترش آخرین روزهای عمرش را طی می کند و هر چه زودتر خودش را برای آخرین دیدار با او برساند. اما پدر قبول نکرد که بیاید. پدر نتوانست به دیدار خواهرم بیاید و آخرین لحظات عمر خواهر در کنارشان باشد. ایشان در جواب #اصرارهای_مادرم گفت: «این سربازانی که الان در حال جنگ با بعثی ها هستند، همه شان فرزندان من هستند، الان من وظیفه دارم کنار آن ها باشم و همراهشان بجنگم » خواهرم در سن 16 سالگی فوت کردند و پدرم تا چهل و هفت روز بعد از وفات دختر ته تغاری اش هم نتوانست به خانه برگردد.
🍃🍃@alvaresinchannel

🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂
🍂
#سید_ابراهیم_منفرد_نیاکی
فرزند #سرلشگر_شهید_مسعود_منفرد_نیاکی

خواهر کوچکی داشتیم که در نوجوانی به #سرطان_استخوان مبتلا شد.
پدرم در حال که فرماندهی #لشکر_92_زرهی در خوزستان بود، بیماری خواهرم شدت گرفت و همه از او قطع امید کردند. پدرم به این فرزند ته تغاری اش علاقه زیادی داشت و خواهرم هم خیلی خاطر ایشان را می خواست. با قرارگاه تماس گرفتیم و به پدر اطلاع دادیم که دخترش آخرین روزهای عمرش را طی می کند و هر چه زودتر خودش را برای آخرین دیدار با او برساند. اما پدر قبول نکرد که بیاید. پدر نتوانست به دیدار خواهرم بیاید و آخرین لحظات عمر خواهر در کنارشان باشد. ایشان در جواب #اصرارهای_مادرم گفت: «این سربازانی که الان در حال جنگ با بعثی ها هستند، همه شان فرزندان من هستند، الان من وظیفه دارم کنار آن ها باشم و همراهشان بجنگم » خواهرم در سن 16 سالگی فوت کردند و پدرم تا چهل و هفت روز بعد از وفات دختر ته تغاری اش هم نتوانست به خانه برگردد.
🍃🍃@alvaresinchannel

🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂
🍂
#سید_ابراهیم_منفرد_نیاکی
فرزند #سرلشگر_شهید_مسعود_منفرد_نیاکی

خواهر کوچکی داشتیم که در نوجوانی به #سرطان_استخوان مبتلا شد.
پدرم در حال که فرماندهی #لشکر_92_زرهی در خوزستان بود، بیماری خواهرم شدت گرفت و همه از او قطع امید کردند. پدرم به این فرزند ته تغاری اش علاقه زیادی داشت و خواهرم هم خیلی خاطر ایشان را می خواست. با قرارگاه تماس گرفتیم و به پدر اطلاع دادیم که دخترش آخرین روزهای عمرش را طی می کند و هر چه زودتر خودش را برای آخرین دیدار با او برساند. اما پدر قبول نکرد که بیاید. پدر نتوانست به دیدار خواهرم بیاید و آخرین لحظات عمر خواهر در کنارشان باشد. ایشان در جواب #اصرارهای_مادرم گفت: «این سربازانی که الان در حال جنگ با بعثی ها هستند، همه شان فرزندان من هستند، الان من وظیفه دارم کنار آن ها باشم و همراهشان بجنگم » خواهرم در سن 16 سالگی فوت کردند و پدرم تا چهل و هفت روز بعد از وفات دختر ته تغاری اش هم نتوانست به خانه برگردد.
🍃🍃@alvaresinchannel

🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
#کجایند_مردان_با_شرف_این_سرزمین
آنهایی که #خدمتگذار بودند نه #منتگذار

به بهانه این روزهای تلخ برای هموطنانی که اسیر سیلاب شدند
این روزها #میدان_امتحان_کارگزارانی است که به حق یا به ناحق بر گرده مردم سورار هستند
اون هایی که از روی خودخواهی منافع خود را بر دیگران ترجیح میدهند.
قرار بود این ها #خدمتگذار مردم باشند نه #منت_گذاران مردم.
روزگارانی نه چندان دور مردان با شرفی بودند که لباس خدمت به این کشور و مردمشان را پوشیدند و با همه ی وجود خدمتگذار بودند.
روزگاری بود که احمقی با همه ی توانش چون سیلی بنیان کن به این مرز و بوم حمله کرد و مردان با غیرت و با شرفی از این سرزمین ، چون سدی پولادین مقابلش ایستادند و پوزه اش را به خاک مالیدند.
این روزها بعضی از #مدعیان_اعتماد و #رای_مردم میدان سخت خدمت را به کنج عافیت ترجیح دادند و انگار پنبه در گوش کرده و فریاد کمک خواهی ولی نعمتان خود را نمیشنوند. و اگر هم از روی ناچاری فریادی به گوششان میرسد و قدمی رنجه مینمایند طلب کار هزاران منت هستند و توقع نشان فتح دارند.
در این هفته سخت و دلهره آور سیل و سیلاب در استان های شمالی میهن عزیزمان یاد مرد پولادین و امیر لشگر #امام_خدمتگذار یعنی #سرلشگر_شهید_مسعود_منفرد_نیاکی همواره ذهنم را مشغول کرده بود.
در این هفته خاطراتی که از این عزیز از زبان #شهید_صیاد_شیرازی شنیده بودم مرور میکردم.
شنیدم که میگفت این امیر متدین و باشرف ، برای سربازی این کشور تا کجا سرمایه گذاری کرد.
برای جوانان امروز به حسب وظیفه و ذکر خیری از این دلاور مرد به معراج رفته چند روایت نقل میکنم.

👇👇👇👇👇👇
@alvaresinchannel