الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

#راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷
#مرد_میدان
🔴 #بچه_های_حاج_عبدالله.
#مرد_میدان_نبرد
#جانباز_تخریبچی دکتر حاج علیرضا زاکانی

حاج عبدالله اهل تهجد و شب ‌زنده‌داری‌ بود.
یکبار او را در بهشت زهرا(س) دیدم. باهم سلام و علیک کردیم.
دوباره او را در قطعه 27 دیدم. او مرا ندید. از لابلای مزار شهدا عبور می‌کرد، لا اله‌الا‌الله می‌گفت و می‌لرزید.
پیش خودم می‌گفتم: «او چه می‌گوید؟ چه می‌بیند که این گونه می‌لرزد.»
🔸بچّه های گردان(تخریب) هر کدام به نوعی از او بهره می بردند.
هر کس در مرتبه ای. حالا هم که به #شهادت رسیده، هدایت های او قطع نشده.
در گرفتاری های زندگی می رویم سر قبر او، متوسل می شویم و از کمک هایش بهره مند میشویم.
🔶 #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 در عملیات والفجر8 و در شهر فاو در اولین روزهای اسفند سال 1364 به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چیذر به خاک سپرده شد.
@alvaresinchannel
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#احیای_شب_قدر
✍️✍️✍️ :راوی #جعفر_طهماسبی
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول . #شهید_نوریان علاقه خاصی به مردم دزفول داشت واین تیکه کلامش بود که #صفای_دل_مردم_دزفول ..
اون شب بعد از نماز مغرب و عشا زود شام خوردیم و با چند تا وانتی که داشتیم همه رفتیم دزفول…
رفتیم یکی از مسجد های قدیمی که چند تا پله هم میخورد و شبستان مسجد توی گودی قرار داشت
اونجا مراسم احیا و به سر گرفتن قران با حال خوبی برگزار شد..
ساعت 12 شب بود که مراسم تموم شد و ما به مقر" #الصابرین "کنار کرخه برگشتیم .
به مقر که اومدیم ساعت 1 نیمه شب بود و تا اذان صبح 3 ساعتی وقت بود..شهید نوریان اصرار داشت بچه ها تاسحر بیدار باشند تا #شب_قدر رو درک کنند.
پشنهاد داد که #دعای_جوش_کبیر بخونیم
به من نگاه کرد و گفت:
مرشد حالش رو داری
و من هم قدری مکث کردم و گفتم برادر عبدالله یه کاریش میکنیم با بلندگوی تبلیغات اعلام شد که برادرها برای مراسم به حسینیه بیایید. اون مقطع #گردان_تخریب لشگرسیدالشهداءعلیه السلام حدود صد تا نیرو بیشتر نداشت..عمده بچه ها اومدند و برادر عبدالله خودش رحل و مفاتیح رو جلوی من گذاشت و گفت بسم الله و خودش هم پشت سر من نشست
من هم شروع کردم ..سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یارب….اللهم انی اسئلک بسمک یا الله یا رحمان و یا رحیم….بچه ها با گریه و اشک ؛ فقرات دعا رو با من همراهی میکردند..و شهید نوریان هم با گویش مخصوص خودش ذکر سبحانک یا لا اله الا انت رو میگفت…
هرچی در دعا جلو تر میرفتیم احساس میکردم تعداد همراهان دعا داره کمتر میشه
ازسی امین فراز دعا که گذشتیم کمتر از ده نفر با من سبحانک یا لا اله الا انت میگفتند…اما برادر عبدااله هنوزسفت وسخت جواب میداد..دعای جوشن کبیر رو ادامه دادم.فکر مبکنم دعا هنوز به نیمه نرسیده بود که دیدم در جواب دادن ذکر دعا انگار صدای شهید نوریان هم نمیاد،آب دهنم رو قورت دام تا یک لحظه استراحتی به حنجره خسته داده باشم که شنیدم صدای خور خور میاد اما روم نمیشد برگردم و پشت سرم رو نگاه کنم بازم دعا رو ادامه دادم و در موقع جواب دادن ذکر دعای جوشن برایم یقین شد که هیچکس غیر خودم بیدار نیست و همه خوابند …برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم اکثر بچه ها دراز به دراز توی حسینیه خوابیده اند و بعضی ها هم توی سجده صدای خورخورشون میاد…شهید نوریان هم توی سجده بود… با خودم گفتم حتما برادر عبدالله توی حال رفته و داره در سجده با خدا مناجات میکنه…اما صورتم رو که نزدیکش بردم دیدم نه ایشون اصلا مثل اینکه توی این دنیا نیست…من هم مفاتیح رو بستم و کنار بچه ها خوابیدم…اون شب یکی از شبهایی بود که خواب به من خیلی مزه کرد....وقتی از خواب بیدارشدم که شهید نوریان داشت در گوشم میگفت برادر…الصلاه..الصلاه…چشمام رو که باز کردم.. شهید نوریان گفت:مرشد دعا رو تا کجاش خوندی من وسطش خوابم برد … من هم به خنده گفتم برادر عبدالله خواب بودیم و مقدراتمون رو نوشتند
خدا بدادمون برسه…
🌿🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#حماسه_مقابله_با_پاتک_های_دشمن
لشگر 10 سیدالشهدا علیه السلام
#شهر_فاو
#اطراف_کارخانه_نمک
لشگر 10 سیدالشهدائ علیه السلام در اولین ساعات رو اول اسفند سال 64 در شهر فاو مقابل دشمن حاضر شد و از سپیده دم روز اول اسفند به مقابله پاتک های سنگین دشمن رفت.
ابتدا #گردان_علی_اصغر_علیه السلام به فرماندهی #شهید_حاج_حسین_اسکندرلو و سپس #گردان_حضرت_قمربنی_هاشم_علیه السلام به کارگرفته شد.
بچه ها مردانه جنگیدند.
کار بچه های تخریب و مهندسی در این دو روز و در مقابله با پاتک ها عالی بود.
مین گذاری در مسیر خودروهای زرهی و نفرات دشمن تلفات زیادی گرفت و ماموریت دیگ بچه های تخریب شکافتن جاده در مسیر مانور ستون زرهی دشمن بود که نیمه شب روز دوم اسفند با نظارت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان انجام شد و در سپیده دم روز 2 اسفند سال 64 فرمانده دلاور جبهه حاج عبدالله با آتش خمپاره زمانی دشمن و اصابت ترکش به سر به شدت مجروح شد و به اغماء رفت.
یاد همه ی اون دلاوری ها بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹

🔹🔹 من تماشای تو میکردم و غافل بودم
🔹🔹از تماشای تو خلقی به تماشای منند

این تصویر برای چند روز قبل از شهادت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) است.
فرمانده ای که روزهای قبل از شهادت یک لحظه قرار نداشت
مدام میگفت: برادرها ما وقت نداریم
وقتمون خیلی تنگ است.
خیلی هوس شهادت داشت
میگفت برادرا... شهید بشیم بریم گردان تخریب رو توی بهشت را بیاندازیم

#فرمانده..
#ما_که_خیلی_دلتنگتیم
#تو_هم_دلت_برای_ما_تنگ_میشه

خوش به حال اون کسی که شهدا دلتنگش میشند.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
به یاد فرمانده
#عید_قربان_سال_1364
قربانگاه #سرزمین_منا
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان تخریب لشگر10
🔴 نکته تصویر این است که شهید حاج عبدالله بالا سر قربانی نشسته و در یک دست قمقمه آب و در دست دیگر کارد.
ظاهر عکس این است که ذابح ذبح خودش بوده.
باورش سخت است
حاج عبدالله فرد رقیق القلبی بود
به قول معروف آزارش به مورچه نمیرسید
اما اینجا قضیه فرق میکنه
اینجا فرمان الهی است
فرمانده ما در اجرای فرمان الهی #مطیع_محض بود
روحش شاد باشه
@alvaresinchannel
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌿🌹

#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#احیای_شب_قدر
✍️✍️✍️ :راوی #جعفر_طهماسبی
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول . #شهید_نوریان علاقه خاصی به مردم دزفول داشت واین تیکه کلامش بود که #صفای_دل_مردم_دزفول ..
اون شب بعد از نماز مغرب و عشا زود شام خوردیم و با چند تا وانتی که داشتیم همه رفتیم دزفول…
رفتیم یکی از مسجد های قدیمی که چند تا پله هم میخورد و شبستان مسجد توی گودی قرار داشت
اونجا مراسم احیا و به سر گرفتن قران با حال خوبی برگزار شد..
ساعت 12 شب بود که مراسم تموم شد و ما به مقر" #الصابرین "کنار کرخه برگشتیم .
به مقر که اومدیم ساعت 1 نیمه شب بود و تا اذان صبح 3 ساعتی وقت بود..شهید نوریان اصرار داشت بچه ها تاسحر بیدار باشند تا #شب_قدر رو درک کنند.
پشنهاد داد که #دعای_جوش_کبیر بخونیم
به من نگاه کرد و گفت:
مرشد حالش رو داری
و من هم قدری مکث کردم و گفتم برادر عبدالله یه کاریش میکنیم با بلندگوی تبلیغات اعلام شد که برادرها برای مراسم به حسینیه بیایید. اون مقطع #گردان_تخریب لشگرسیدالشهداءعلیه السلام حدود صد تا نیرو بیشتر نداشت..عمده بچه ها اومدند و برادر عبدالله خودش رحل و مفاتیح رو جلوی من گذاشت و گفت بسم الله و خودش هم پشت سر من نشست
من هم شروع کردم ..سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یارب….اللهم انی اسئلک بسمک یا الله یا رحمان و یا رحیم….بچه ها با گریه و اشک ؛ فقرات دعا رو با من همراهی میکردند..و شهید نوریان هم با گویش مخصوص خودش ذکر سبحانک یا لا اله الا انت رو میگفت…
هرچی در دعا جلو تر میرفتیم احساس میکردم تعداد همراهان دعا داره کمتر میشه
ازسی امین فراز دعا که گذشتیم کمتر از ده نفر با من سبحانک یا لا اله الا انت میگفتند…اما برادر عبدااله هنوزسفت وسخت جواب میداد..دعای جوشن کبیر رو ادامه دادم.فکر مبکنم دعا هنوز به نیمه نرسیده بود که دیدم در جواب دادن ذکر دعا انگار صدای شهید نوریان هم نمیاد،آب دهنم رو قورت دام تا یک لحظه استراحتی به حنجره خسته داده باشم که شنیدم صدای خور خور میاد اما روم نمیشد برگردم و پشت سرم رو نگاه کنم بازم دعا رو ادامه دادم و در موقع جواب دادن ذکر دعای جوشن برایم یقین شد که هیچکس غیر خودم بیدار نیست و همه خوابند …برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم اکثر بچه ها دراز به دراز توی حسینیه خوابیده اند و بعضی ها هم توی سجده صدای خورخورشون میاد…شهید نوریان هم توی سجده بود… با خودم گفتم حتما برادر عبدالله توی حال رفته و داره در سجده با خدا مناجات میکنه…اما صورتم رو که نزدیکش بردم دیدم نه ایشون اصلا مثل اینکه توی این دنیا نیست…من هم مفاتیح رو بستم و کنار بچه ها خوابیدم…اون شب یکی از شبهایی بود که خواب به من خیلی مزه کرد....وقتی از خواب بیدارشدم که شهید نوریان داشت در گوشم میگفت برادر…الصلاه..الصلاه…چشمام رو که باز کردم.. شهید نوریان گفت:مرشد دعا رو تا کجاش خوندی من وسطش خوابم برد … من هم به خنده گفتم برادر عبدالله خواب بودیم و مقدراتمون رو نوشتند
خدا بدادمون برسه…
🌿🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#مدد_الهی_در_فتح_المبین
به روایت
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10

ساعت ده ‌و‌نیم شب تا یازده‌صبح به همراه نيروها راه رفتم، به جایی رسیدیم و دستور توقف دادند. از خستگی با تجهیزات خوابم برد؛ اما یک‌دفعه با صدای انفجار از خواب پریدم: دیدم هواپیماها دارند بمباران می‌کنند. از آن طرف هم بچه‌ها داد می‌زدند که تانک‌ها دارند می‌آیند. در آن موقع ما سی ـ چهل نفر بیش‌تر نبودیم و تنها سلاح‌مان دو ـ سه قبضه آر.پی.جی7 و چندتايي هم اسلحه کلاشینکف و نارنجک بود.
تانک‌ها جلو می‌آمدند كه من دیدم یک تانک در فاصله سی‌ ـ چهل متری من است و دارد نزدیک و نزدیک‌تر می‌آید. هر چه داد زدم، بچه‌ها نشنیدند. انگاری کسی توی آن گیر‌و‌دار، متوجه من و تانک نشد. اگرنزدیک تر مي‌آمد، بيش‌تر بچه‌ها را شهيد مي‌كرد. خودم را آماده مرگ کردم: دو ـ سه‌تا نارنجک برداشتم و شهادتین را زیر لب خواندم و به طرف تانک خيز برداشتم. ناگهان از سمتي دیگر، متوجه شدم که تانک‌هاي دشمن دارند فرار می‌کنند! باور کنید که اگر آن موقع این مزدورها را می‌گرفتی و ازشان می‌پرسیدی که برای چه دارید فرار مي‌کنید؟ خودشان هم نمی‌دانستند چرا؟!
در مصاف با آن امكانات و تجهيزات دشمن، ما تقريباً دست‌خالي به حساب مي‌آمديم؛ اما به واسطه عنايت خداوندي و #امدادهای_غیبی‌اش و خوفی که خداوند تبارك و تعالي به وسيله فرشته‌هايش توی دل دشمن انداخته بود، تانک‌ها فرار کردند.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺

#روزی_که_فرمانده_مهربان_ما_غضب_کرد.
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
متن زیر پیاده شده بیانات مقدس ترین فرمانده جنگ است.
این نسخه ای است برای امروز ما چسبیده های به دنیا
نه یکبار
بلکه
صدها بار
بخوانیم

🍃🌷"چه زیباست این دعا که خدایا، آخر عاقبت ما را ختم به خیر بگردان.
یک موقع است که انسان بهترین اعمال را انجام می‌دهد اما آخر عاقبتش ختم به خیر نمی شود.
ما باید در حالت خوف و رجاء زندگی کنیم.
پیامبران و ائمه معصومین هم آمدند که مبشرا و نذیرا بشارت بدهند به اینکه اگر اعمال نیک انجام دهید، بهشت است برای شما و بترسانند از اینکه اگر اعمال زشت انجام بدهید جایگاهتان دوزخ است.
و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون،
ما خلق نشدیم مگر اینکه عبادت کنیم، عابد باشیم.
برای همین که انسان فقط عبادت کند.
همه چیز هم دارد اما انسان همیشه می‌خواهد زشتی کند خدای مهربان به شکل‌های مختلف، تذکر پشت تذکر داده است. چرا خداوند تبارک و تعالی این همه به ما تذکر داده اما باز ما زشتی می‌کنیم؟
دیگران هم به ما می‌گویند لیکن تذکر خدا توسط دوست انسان است. یک موقع هم خداوند خودش مستقیماً توسط اتفاقاتی که در این دنیا می افتد تذکر می‌دهد. یک موقع آدم را از یک پرتگاه به پائین می‌اندازد، اما سالم پائین می‌آید. یک وقتی سیل می‌خواهد ببرد،
به شکلهای مختلف با توجه به اینکه خداوند تبارک و تعالی، دائماً ما را تذکر می‌دهد چرا زشتی می‌کنیم؟‌
چرا ما با خداوند تبارک دوست نیستیم؟
با دیگران اخت می‌گیریم، دوستی می‌کنیم، اما با خداوند تبارک و تعالی دوست نمی شویم.
#خلاصه_اینکه_روز _حسابرسی_نزدیک-است .
آنجا دیگر افسوس فایده ندارد حسرت فایده ندارد، کسی نیست دستمان را بگیرد جز اعمالمان، جز کردارمان، پدر و مادر دنبال کار خودشان می‌روند، دوستان دنبال کار خودشان می‌روند فقط اعمال ماست که باید، توی آن دنیا برای ما کاری بکند، ما هم کوله‌بارمان را زودتر ببندیم.
ما هم مثل اینها زودتر برویم،
خدمت کنیم و برویم،‌
سربلند برویم شبانه روز کار کنیم، استراحت هم بکنیم، اما کار کنیم به فکر مردم باشیم،
انشا‌الله. این مملکت جنگ زده است، دردمند است، اگر یک موقع غفلت کنیم و بر ما سوار شوند، به والله قسم یک شیعه دیگر نمی‌گذارند بماند، اینها از شیعه سیلی خورده‌اند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#حماسه_مقابله_با_پاتک_های_دشمن
لشگر 10 سیدالشهدا علیه السلام
#شهر_فاو
#اطراف_کارخانه_نمک
لشگر 10 سیدالشهدائ علیه السلام در اولین ساعات رو اول اسفند سال 64 در شهر فاو مقابل دشمن حاضر شد و از سپیده دم روز اول اسفند به مقابله پاتک های سنگین دشمن رفت.
ابتدا #گردان_علی_اصغر_علیه السلام به فرماندهی #شهید_حاج_حسین_اسکندرلو و سپس #گردان_حضرت_قمربنی_هاشم_علیه السلام به کارگرفته شد.
بچه ها مردانه جنگیدند.
کار بچه های تخریب و مهندسی در این دو روز و در مقابله با پاتک ها عالی بود.
مین گذاری در مسیر خودروهای زرهی و نفرات دشمن تلفات زیادی گرفت و ماموریت دیگ بچه های تخریب شکافتن جاده در مسیر مانور ستون زرهی دشمن بود که نیمه شب روز دوم اسفند با نظارت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان انجام شد و در سپیده دم روز 2 اسفند سال 64 فرمانده دلاور جبهه حاج عبدالله با آتش خمپاره زمانی دشمن و اصابت ترکش به سر به شدت مجروح شد و به اغماء رفت.
یاد همه ی اون دلاوری ها بخیر
@alvaresinchannel
0018160گزارش_شهید_نوریان_در_باره_جزیره_صبح_عملیات.mp4
11.3 MB
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴 فایل صوتی از #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده گردان مهندسی و تخریب لشگر10
☑️ برای روز اول عملیات والفجر8(جزیره ام الرصاص) ساعت 5 غروب است . داره کمک میکنه به حاج فضلی فرمانده لشگر10 و حاج جعفر جنگروی برای هدایت عملیات و در مورد آخرین وضعیت #جزیره_ام_الرصاص گزارش میدهد. بعد از 35 سال این صوت رو گوش میدهیم.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
به یاد فرمانده
#عید_قربان_سال_1364
قربانگاه #سرزمین_منا
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده گردان تخریب لشگر10
🔴 نکته تصویر این است که شهید حاج عبدالله بالا سر قربانی نشسته و در یک دست قمقمه آب و در دست دیگر کارد.
ظاهر عکس این است که ذابح ذبح خودش بوده.
باورش سخت است
حاج عبدالله فرد رقیق القلبی بود
به قول معروف آزارش به مورچه نمیرسید
اما اینجا قضیه فرق میکنه
اینجا فرمان الهی است
فرمانده ما در اجرای فرمان الهی #مطیع_محض بود
روحش شاد باشه
@alvaresinchannel
0018160گزارش_شهید_نوریان_در_باره_جزیره_صبح_عملیات.mp4
11.3 MB
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴 فایل صوتی از #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده گردان مهندسی و تخریب لشگر10
☑️ برای روز اول عملیات والفجر8(جزیره ام الرصاص) ساعت 5 غروب است . داره کمک میکنه به حاج فضلی فرمانده لشگر10 و حاج جعفر جنگروی برای هدایت عملیات و در مورد آخرین وضعیت #جزیره_ام_الرصاص گزارش میدهد. بعد از 35 سال این صوت رو گوش میدهیم.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹
🔴 #بچه_های_حاج_عبدالله.
#مرد_میدان_نبرد
#جانباز_تخریبچی دکتر حاج علیرضا زاکانی

حاج عبدالله اهل تهجد و شب ‌زنده‌داری‌ بود.
یکبار او را در بهشت زهرا(س) دیدم. باهم سلام و علیک کردیم.
دوباره او را در قطعه 27 دیدم. او مرا ندید. از لابلای مزار شهدا عبور می‌کرد، لا اله‌الا‌الله می‌گفت و می‌لرزید.
پیش خودم می‌گفتم: «او چه می‌گوید؟ چه می‌بیند که این گونه می‌لرزد.»
🔸بچّه های گردان(تخریب) هر کدام به نوعی از او بهره می بردند.
هر کس در مرتبه ای. حالا هم که به #شهادت رسیده، هدایت های او قطع نشده.
در گرفتاری های زندگی می رویم سر قبر او، متوسل می شویم و از کمک هایش بهره مند میشویم.
🔶 #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 در عملیات والفجر8 و در شهر فاو در اولین روزهای اسفند سال 1364 به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چیذر به خاک سپرده شد.
@alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺
#مدد_الهی_در_فتح_المبین
به روایت
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10

ساعت ده ‌و‌نیم شب تا یازده‌صبح به همراه نيروها راه رفتم، به جایی رسیدیم و دستور توقف دادند. از خستگی با تجهیزات خوابم برد؛ اما یک‌دفعه با صدای انفجار از خواب پریدم: دیدم هواپیماها دارند بمباران می‌کنند. از آن طرف هم بچه‌ها داد می‌زدند که تانک‌ها دارند می‌آیند. در آن موقع ما سی ـ چهل نفر بیش‌تر نبودیم و تنها سلاح‌مان دو ـ سه قبضه آر.پی.جی7 و چندتايي هم اسلحه کلاشینکف و نارنجک بود.
تانک‌ها جلو می‌آمدند كه من دیدم یک تانک در فاصله سی‌ ـ چهل متری من است و دارد نزدیک و نزدیک‌تر می‌آید. هر چه داد زدم، بچه‌ها نشنیدند. انگاری کسی توی آن گیر‌و‌دار، متوجه من و تانک نشد. اگرنزدیک تر مي‌آمد، بيش‌تر بچه‌ها را شهيد مي‌كرد. خودم را آماده مرگ کردم: دو ـ سه‌تا نارنجک برداشتم و شهادتین را زیر لب خواندم و به طرف تانک خيز برداشتم. ناگهان از سمتي دیگر، متوجه شدم که تانک‌هاي دشمن دارند فرار می‌کنند! باور کنید که اگر آن موقع این مزدورها را می‌گرفتی و ازشان می‌پرسیدی که برای چه دارید فرار مي‌کنید؟ خودشان هم نمی‌دانستند چرا؟!
در مصاف با آن امكانات و تجهيزات دشمن، ما تقريباً دست‌خالي به حساب مي‌آمديم؛ اما به واسطه عنايت خداوندي و #امدادهای_غیبی‌اش و خوفی که خداوند تبارك و تعالي به وسيله فرشته‌هايش توی دل دشمن انداخته بود، تانک‌ها فرار کردند.
🍃🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹

🔹🔹 من تماشای تو میکردم و غافل بودم
🔹🔹از تماشای تو خلقی به تماشای منند

این تصویر برای چند روز قبل از شهادت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) است.
فرمانده ای که روزهای قبل از شهادت یک لحظه قرار نداشت
مدام میگفت: برادرها ما وقت نداریم
وقتمون خیلی تنگ است.
خیلی هوس شهادت داشت
میگفت برادرا... شهید بشیم بریم گردان تخریب رو توی بهشت را بیاندازیم

#فرمانده..
#ما_که_خیلی_دلتنگتیم
#تو_هم_دلت_برای_ما_تنگ_میشه

خوش به حال اون کسی که شهدا دلتنگش میشند.
@alvaresinchannel
🍃🌺🌿🍃🌺🌿🍃🌺🌿
🍃🌺🌿🍃🌺🌿
🍃🌺🌿

🌹🍃#عبدالله_بر_فلبها_فرماندهی_میکرد🌹🍃
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
فرمانده تخریب و مهندسی لشگر10سیدالشهداء(ع)
#عملیات_والفجر_8


✍🏿✍🏿 راوی : #جعفر_طهماسبی
👇👇👇👇
این متن رو با حوصله تا آخرش بخونید

حاجی هرکجا میرفت با خودش معنویت رو هم میبرد.
توی مسایل معنوی ، کشته و مرده #نماز بود.
حاج عبدالله تجربه کرده بود که اگر نماز قبول شد بقیه کارها هم قبول میشه..
یکی دو هفته قبل از شهادتش با وجود اینکه مسوولیت سنگین مهندسی لشگر رو هم به عهده داشت و مدام جهت احداث سنگر و استحکامات در خط در رفت وآمد بود و از طرفی هم بچه های تخریب مشغول تمرینات غواصی در رودخانه کارون بودند و تقریبا روزی 15 ساعت در آب سرد غواصی میکردند .شبها اکثرا بیدار بودند و یکی دو ساعت به #اذان_صبح از آب بیرون میومدند و بعضی ها از شدت سرما و خستگی خوابشون میبرد.توی این شرایط #حاجی_قبل_از_اذان_صبح_وارد_مقر_ام_النوشه شد و برای خوندن نماز شب رفت داخل حسینیه.
دیدند مثل همه سحرها حسینیه شلوغ نیست .
بعد از نماز با بلند گو اعلام کردند برادرها برای صبحگاه مقابل حسینیه حضور پیدا کنند.
همه که جمع شدند .بعد از قرآن و دعای صبحگاهی حاج عبدالله صحبتهاش رو شروع کرد..
چهره گرفته حاجی نشان عدم رضایت توش بود.
حاجی شروع کرد از نماز گفتن.با حالت التماس میگفت..برادرها چرا تا موقع اذان توی چادرها خوابید.
#ما_قرار_مون_این_نبود.
و ادامه داد:
آنکس که شب را تا به صبح خوابید عمرش گذشت .
آنکس که شب را تا به صبح به شب زنده داری گذراند.عمرش گذشت.
آنکس که بد بود عمرش گذشت.
آنکس که خوب بود عمرش گذشت.
عمر ما به هرنحوی که گذشت ، گذشت و دیگر برنمیگردد.
دیروز گذشت و امروز هم دارد به ما میگوید من آمدم و اگر بروم دیگر برنمیگردم.
با این گفته حاجی سرها پایین افتاد و صدای گریه بچه ها بلند شد.
و ادامه داد.......
#برادرها_بداد_خودتون_برسید.
هرکس باید جوابگوی اعمالش باشد.
#برادرها_تا_اذان_صبح_خوابیدن_برای_ما_نیست.
بچه های تخریب باید یکساعت قبل از اذان صبح بیدارباشند ومشغول عبادت .
منتظرنباشید بلند گو اذان پخش کند و با اذان بلند گو برای نماز مهیا شوید.
#برادرها_وقت_تنگ_است_بداد_خود_برسید.
اینجا همه بچه ها صدا بگریه بلند کردند.
شاید خواننده این سطور بگوید عجب فرمانده خودخواهی.
چه توقعی از یک عده جوون که تا پاسی از شب در آب سرد زمستان رودخانه کارون مشغول غواصی بودند دارد..اما اینگونه نبود.. #حاج_عبدالله_بر_قلب_نیروهاش_سیطره_داشت..او از خستگی و تلاش بچه های تخریب خبر داشت.اما او یک مربی و مرشد بود.و با بچه هاش پیمان بسته بود که با هم طی طریق کنند و کسی در راه از بقیه جانماند.
حاجی وقتی گریه بچه ها رو دید.به خودش خطاب کرد که:یکی بگوید بیچاره تو برو به داد خودت برس!!!!!من انشاءالله به داد خودم میرسم.شما هم به داد خود برسید که وقت تنگ است.
بچه ها باور کنید که وقت نیست.
حاجی دست راستش رو بالا آورد و رو به بچه ها گفت :برادرها!!!!چه کسی دستش پره !!!منکه دستم خالیه.
یکی از رزمنده های مسن تر گردان برای اینکه فضا رو عوض کنه..گفت :حاج آقا ، انشاءالله که دستشون پره و برای تایید حرفهاش ، گفت: برادرها صلوات بفرستند.
بعد از فرستادن صلوات.حاجی بر افروخته شد و گفت :هرکسی دستش پره..اینجا چه میکنه..اگر دستتون پره بلند شوید و بروید...ودست خالیش را به بچه ها نشان داد و با حالت تضرع گفت: #برادرها_هممون_دستمون_خالیه...

🍃🌺🌿🍃🌺🌿🌺🌿🍃🌺🌿🍃🌺🌿🍃🌺🌿
🍃🌺🌿 @alvaresinchannel
🍃🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺🌺🌺🌺
🍃🌺🌺

#روزی_که_فرمانده_مهربان_ما_غضب_کرد.
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
متن زیر پیاده شده بیانات مقدس ترین فرمانده جنگ است.
این نسخه ای است برای امروز ما چسبیده های به دنیا
نه یکبار
بلکه
صدها بار
بخوانیم

🍃🌷"چه زیباست این دعا که خدایا، آخر عاقبت ما را ختم به خیر بگردان.
یک موقع است که انسان بهترین اعمال را انجام می‌دهد اما آخر عاقبتش ختم به خیر نمی شود.
ما باید در حالت خوف و رجاء زندگی کنیم.
پیامبران و ائمه معصومین هم آمدند که مبشرا و نذیرا بشارت بدهند به اینکه اگر اعمال نیک انجام دهید، بهشت است برای شما و بترسانند از اینکه اگر اعمال زشت انجام بدهید جایگاهتان دوزخ است.
و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون،
ما خلق نشدیم مگر اینکه عبادت کنیم، عابد باشیم.
برای همین که انسان فقط عبادت کند.
همه چیز هم دارد اما انسان همیشه می‌خواهد زشتی کند خدای مهربان به شکل‌های مختلف، تذکر پشت تذکر داده است. چرا خداوند تبارک و تعالی این همه به ما تذکر داده اما باز ما زشتی می‌کنیم؟
دیگران هم به ما می‌گویند لیکن تذکر خدا توسط دوست انسان است. یک موقع هم خداوند خودش مستقیماً توسط اتفاقاتی که در این دنیا می افتد تذکر می‌دهد. یک موقع آدم را از یک پرتگاه به پائین می‌اندازد، اما سالم پائین می‌آید. یک وقتی سیل می‌خواهد ببرد،
به شکلهای مختلف با توجه به اینکه خداوند تبارک و تعالی، دائماً ما را تذکر می‌دهد چرا زشتی می‌کنیم؟‌
چرا ما با خداوند تبارک دوست نیستیم؟
با دیگران اخت می‌گیریم، دوستی می‌کنیم، اما با خداوند تبارک و تعالی دوست نمی شویم.
#خلاصه_اینکه_روز _حسابرسی_نزدیک-است .
آنجا دیگر افسوس فایده ندارد حسرت فایده ندارد، کسی نیست دستمان را بگیرد جز اعمالمان، جز کردارمان، پدر و مادر دنبال کار خودشان می‌روند، دوستان دنبال کار خودشان می‌روند فقط اعمال ماست که باید، توی آن دنیا برای ما کاری بکند، ما هم کوله‌بارمان را زودتر ببندیم.
ما هم مثل اینها زودتر برویم،
خدمت کنیم و برویم،‌
سربلند برویم شبانه روز کار کنیم، استراحت هم بکنیم، اما کار کنیم به فکر مردم باشیم،
انشا‌الله. این مملکت جنگ زده است، دردمند است، اگر یک موقع غفلت کنیم و بر ما سوار شوند، به والله قسم یک شیعه دیگر نمی‌گذارند بماند، اینها از شیعه سیلی خورده‌اند.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹 @alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹

🔹🔹 من تماشای تو میکردم و غافل بودم
🔹🔹از تماشای تو خلقی به تماشای منند

این تصویر برای چند روز قبل از شهادت #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 سیدالشهداء(ع) است.
فرمانده ای که روزهای قبل از شهادت یک لحظه قرار نداشت
مدام میگفت: برادرها ما وقت نداریم
وقتمون خیلی تنگ است.
خیلی هوس شهادت داشت
میگفت برادرا... شهید بشیم بریم گردان تخریب رو توی بهشت را بیاندازیم

#فرمانده..
#ما_که_خیلی_دلتنگتیم
#تو_هم_دلت_برای_ما_تنگ_میشه

خوش به حال اون کسی که شهدا دلتنگش میشند.
@alvaresinchannel
0018160گزارش_شهید_نوریان_در_باره_جزیره_صبح_عملیات.mp4
11.3 MB
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴 فایل صوتی از #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده گردان مهندسی و تخریب لشگر10
☑️ برای روز اول عملیات والفجر8(جزیره ام الرصاص) ساعت 5 غروب است . داره کمک میکنه به حاج فضلی فرمانده لشگر10 و حاج جعفر جنگروی برای هدایت عملیات و در مورد آخرین وضعیت #جزیره_ام_الرصاص گزارش میدهد. بعد از 35 سال این صوت رو گوش میدهیم.
@alvaresinchannel
0018160گزارش_شهید_نوریان_در_باره_جزیره_صبح_عملیات.mp4
11.3 MB
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
🔴 فایل صوتی از #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده گردان مهندسی و تخریب لشگر10
☑️ برای روز اول عملیات والفجر8(جزیره ام الرصاص) ساعت 5 غروب است . داره کمک میکنه به حاج فضلی فرمانده لشگر10 و حاج جعفر جنگروی برای هدایت عملیات و در مورد آخرین وضعیت #جزیره_ام_الرصاص گزارش میدهد. بعد از 35 سال این صوت رو گوش میدهیم.
@alvaresinchannel
Ещё