الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#سردار
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
#گردهمایی_رزمندگان_تخریبچی
با حضور خانواده معظم شهدا و رزمندگان و پیشکسوتان تخریبچی در هفته دفاع مقدس گردهمایی برزگ رزمندگان تخریبچی تهران با حضور نزدیک 900نفر در #میدان_شهدای_تخریبچی گلزار شهدای بهشت زهراء(س) در کنار همسنگران شهید برگزار شد...
تقریبا یک تیپ رزمنده محاسن سفید آمده بودند...
گردهمایی با این تعداد رزمنده پیشکسوت در تهران و آن هم گلزرا شهدا بی نظیر است...
حضور فرماندهان تیپ ها و گردان های لشگرهای 27 و 10 سیدالشهدا(ع) در این مراسم چشمگیر بود
فرمانده دلاور لشگرده سیدالشهداء(ع) #سردار_حاج_علی_فضلی بر خودش لازم دانسته بود که در این جلسه حتما حضور پیدا کند .حضور این فرمانده دلاور و بازمانده فرماندهان شهید و بیان خاطراتش از روزهای مردانگی عطر خاصی به این مراسم داده بود
شهدا دلتنگ نوای منصور نورایی بودند . کسی که با نوای مولای یا مولایش در سحرهای جبهه همه را به تهجد وامیداشت
شهدا را در کنارت احساس میکردی و از اینکه در آغوششان هستی به خود میبالیدی
جای شما خالی بود
یاد اون روزهای خوب بخیر
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#یاد_باد_آن_روزگاران_یاد_باد
شهریورماه سال 1361
42 سال قبل بود
#سردار_شهید_حاج_علیرضا_موحد_دانش
به عنوان فرمانده تیپ سیدالشهداء(ع) منصوب شد

@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#هشتمین_سالگرد
#سردار_شهید_مدافع_حرم
#شهید_حاج_احمد_غلامی
جانشین لشگر 10 سیدالشهداء(ع) و فرمانده تیپ 110 خاتم الانبیاء(ع)
یاد و خاطره این شهید را گرامی میداریم
و به فاتحه ای میهمانش میکنیم
❇️ سردار شهید حاج احمد غلامی در 10 شهریور ماه سال 1395 در سوریه بر اثر اصابت ترکش موشک دشمن تکفیری به جمجمه اش مجروح شد و به کما رفت و علی رغم تلاش کادر درمانی در کشور سوریه در تاریخ 19 شهریور ماه به یاران شهیدش پیوست و پیکر مطهرش روز23 شهریور بعد ار تشییع با شکوه در شهرری در قطعه سرداران گلزار شهدای تهران در خاک آرام گرفت.
@alvaresinchannel
الوارثین(تخریب لشگر۱۰), [27.08.24 00:15]
تیمی که به عمق دشمن برای #شناسایی نفوذ کرد و هرگز برنگشت.
به روایت
#سردار_شهید_حاج_احمد_عراقی
فرمانده اطلاعات عملیات لشگر 10
🔶 هجدهم مرداد ماه سال 65 بود که به ما ماموریت شناسایی در منطقه پیرانشهرابلاغ شد .
رزمندگان لشگربعد از یک ماه درگیری و ماموریت های سخت در عملیات کربلای یک اجازه مرخصی پیدا کرده بودند و در تهران روزگار میگذروند.
بعد از ابلاغ ماموریت مجبور بودیم چند روزی صبر کنیم تابچه ها از مرخصی برگردند.
بعد از اومدن بچه ها به منطقه اولین اقدامی که کردیم سنگر دیدبانی در منطقه مورد شناسایی مشخص کرده و تعدادی از بچه های اطلاعات را برای دیدگاه و نظارت بر تحرکات دشمن به کارگرفتیم
و بلافاصله پس از كار ديدگاه بچه‌ ها را برای شناسایی مواضع و موانع دشمن اعزام شدند
اواسط ماه ذي‌الحجه بود و به دليل کامل بودن نور ماه در آسمان تا حدودي كار بچه های شناسایی رو سخت میکرد البته تا حوالي مواضع دشمن مشکلی نبود ولي چون از آنجا به بعد بچه های شناسایی برای دیده نشدن توسط دشمن نیاز به تاريكي محض داشتند نگرانی بوجود می آمد
ما چهار تيم سه يا چهار نفره را از چهار نقطه براي منطقه دشمن رها میكرديم كه دو تا از آنها منطقه را شناسايي كردند و دو تيم ديگر هم مسيري را به عنوان راه‌ كار انتخاب کنند
الحمدلله تا حد زيادي موفق بوديم چون در شبهايي كه نور ماه مناسب شد. نيروهاي گشتي ظرف يك يا دو شب مواضع و موانع دشمن را كور كرده و به عمق دشمن و جاده‌هاي مواصلاتي برای شناسایی رسیدند
چون بعضي جاهاي منطقه صعب‌العبور و كوهستاني بود با نيروهاي اطلاعات عمليات قرارگاه هماهنگ میشدیم و انها به جهت تسلطی که بر منطقه داشتند عكس ، نقشه و یا بلدچي در اختیار ما میگذاشتند که کار به مشکل برخورد نکند
بچه‌ها شناسایی به سرعت كار شناسایی خود را با وجود سختی های کار در کوهستان طي هفت يا هشت روز انجام دادند .
دو یا سه شب قبل از عمليات از طريق فرماندهي به ما اعلام شد که برای شناسایی پل دشمن در #منطقه_انه بچه ها اعزام شوند و اطلاعاتی بیاورند. مسیر طولانی بود و بچه ها باید مسیر 4 کلیومتری را به عمق دشمن نفوذ میکردند .
جمع بندی تخصصی ما این بود که رفتن به آن سمت با توجه به حساسيتي كه دشمن دارد و فعاليت نيروهاي خود را زياد كرده درست نباشد ولي چون فرماندهي گفته بود ما یک تیم دونفره از بچه های اطلاعات و تخریب رو برای این ماموریت اعزام کردیم
برادر اسماعیلی از اطلاعات عملیات و خاکفیروز از تخریب برای نفوذ در عمق دشمن آماده شدند و این برادران با توجه به تجربیاتی که داشتند برای نفوذ در عمق به علت طولانی بودن مسافت و کوهستانی بودن بیش از یک شب فرصت میخواستند که با مشورت با فرماندهی به آنها اجازه شد که اگر نیاز دیدند در منطقه بمانند.
پل در عقبه دشمن و درعمق چهار كيلومتري خط مقابل دشمن بود و بچه ها اعزام شدند و بعد از آن ما نتوانستیم هیچ خبری از آنها پیدا کنیم.حتی یکی دو تیم از بچه های اطلاعات رو هم برای کسب خبر و وارسی منطقه ای که اعزام شده بودند فرستادیم اما هیچ خبری مبنی بر اسارت و شواهدی از شهادت این دو عزیز پیدا نکردیم
خبر این اتفاق رو به فرماندهی اعلام کردیم . چون روزي كه بچه‌ها مي‌خواستند از نقطه رهايي رها شوند قرار گذاشتيم فقط يك شب در منطقه بمانند لذا وقتي يك شب گذشت و نيامدند به فرماندهي اطلاع دادیم.
#شهید_حسین_اسماعیلی و #شهید_محمد_خاکفیروز درتاریخ 7 شهریورماه سال 65 در حین ماموریت شناسایی بر اثر انفجار مین به شهادت رسیدند و پیکر مطهرشان توسط گروه تفحص کشف گردید و به میهن عزیزمان برای خاکسپاری انتقال پیدا کرد.
@alvaresinchannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
13 مرداد ماه
41 سال از شهادت #سردار_شهید_حاج_علیرضا_موحد_دانش
اولین فرمانده #تیپ_سیدالشهداء_علیه_السلام گذشت
یاد و خاطره این فرمانده شهید را گرامی میداریم
🔶 مصاحبه با شهید موحد قبل از اعزام قوای محمد رسول الله(ص) به لبنان در تابستان سال 1361 در باند فرودگاه مهرآباد
@alvaresinchannel
#مرحله_دوم_عملیات_نصر_4
امشب عملیات انجام میشود
و فردا 15 تیرماه سال 1366
#سردار_شهید
حاج سید محمد زینال حسینی
فرمانده تخریب لشگر10 آسمانی شد
@ALVARESINCHANNEL
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹

#راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷
#مرد_میدان
🔴 #بچه_های_حاج_عبدالله.
#مرد_میدان_نبرد
#جانباز_تخریبچی دکتر حاج علیرضا زاکانی

حاج عبدالله اهل تهجد و شب ‌زنده‌داری‌ بود.
یکبار او را در بهشت زهرا(س) دیدم. باهم سلام و علیک کردیم.
دوباره او را در قطعه 27 دیدم. او مرا ندید. از لابلای مزار شهدا عبور می‌کرد، لا اله‌الا‌الله می‌گفت و می‌لرزید.
پیش خودم می‌گفتم: «او چه می‌گوید؟ چه می‌بیند که این گونه می‌لرزد.»
🔸بچّه های گردان(تخریب) هر کدام به نوعی از او بهره می بردند.
هر کس در مرتبه ای. حالا هم که به #شهادت رسیده، هدایت های او قطع نشده.
در گرفتاری های زندگی می رویم سر قبر او، متوسل می شویم و از کمک هایش بهره مند میشویم.
🔶 #سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان فرمانده تخریب و مهندسی رزمی لشگر10 در عملیات والفجر8 و در شهر فاو در اولین روزهای اسفند سال 1364 به شهادت رسید و پیکر مطهرش در گلزار شهدای چیذر به خاک سپرده شد.
@alvaresinchannel
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#راه_جمهور_ایران_عزیز 🇮🇷
#مرد_میدان
تخریبچی جانباز
🔷 دکتر حاج علیرضا زاکانی

#دلها_دست_خداست
فرمانده آسمانی تخریب لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#سردار_شهید_عبدالله_نوریان
شهادت 4 اسفند 1364 فاو
#بچه_های_حاج_عبدالله
@alvaresinchannel
در یادها بماند
🔷 #آنها_رفتند_تا_ما_بمانیم
آنها افتادند تا ما نیفتیم
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#گریه_یک_تخریبچی
#تخریبچی_شهید_حسن_قالیباف

شهادت: عملیات کربلای4
جزیره ام الرصاص
✍️✍️✍️راوی: سید مرتضی باشی ازغدی

#عملیات_کربلای_1 شروع شده است.
من و تعدادی دیگر از #بچه_های_تخریب به عنوان تخریب چی گردان عمل میکنیم و بعد از یک روز نبرد سخت و پیشروی زیاد، حالا مقداری عقب نشینی کرده ایم.
در حال بازگشت، به بالای کوه می رسم؛ کوه را که دور می زنم، یک گردان نیروی تازه‌نفس را می بینم که آمادة پاتک به دشمن هستند؛ از کنارشان عبور می کنم.
50 متر آن‌طرف‌تر، #حسن_قالیباف را می‌بینم.
حسن، برادر کوچکترِ #باقر_قالیباف، فرمانده #لشکر_5_نصراست. حدود شش ماه قبل، یعنی زمستان 1364 و قبل از عملیات والفجر8، با 15 سال سن به‌عنوان تخریب-چی وارد #واحد_تخریب_لشکر_5_نصر شده است. در عملیات والفجر8 با همان سن کم، رشادت و شجاعت خوبی از خود نشان داده است. نزدیکش می‌روم. از ناحیۀ ران پا تیر خورده و مجروح شده است. از بالای ران، شلوارش را کَنده و پایش را بسته است تا خونریزی کم شود. تا مرا می‌بیند شروع می‌کند به #گریه_کردن.
با توجه به شناختی که از او دارم و همیشه روحیه و شجاعت بالایش در ذهنم است، از گریه‌هایش تعجب می‌کنم. در حال گریه می‌گوید: «از شهدا عقب موندیم!» ناراحتی‌اش از این است که بعد از مجروحیت مجبور شده عقب‌نشینی کند. می‌گوید:
«باشی! کجا بودی ببینی شهدا جلوی خط موندن... گُلی موند... مجیدی موند... شهدای دیگه موندن... نتونستم جنازه‌شونو عقب بیارم.» فهمیدم که محمد گُلی و مجیدی از بچه‌های تخریب هم شهید شده‌اند. شهید گلی مدت‌ها مسئول تدارکات تخریب بود و حالا مزد زحماتش را گرفته بود. مجیدی هم از نیروهای کارگزینی لشکر بود که به تخریب، مأمور شده بود. کمی ‌به حسن قالیباف دلداری می‌دهم و می‌گویم: «این نیروها که می‌بینی، قراره الان پاتک کنن. ان‌شاءالله بعد از تصرف منطقه پیکر شهدا رو برمی‌گردونن.» و البته همین طور هم می‌شود. تا ظهر، تمام ارتفاعات قلاویزان آزاد می‌شود.
نکته‌ای که برایم جالب بود، این بود که حسن برادر #فرمانده_لشکر بود و با وجود اینکه حدود 50 متر آن طرف‌تر، برادر بزرگ‌تر درحال فرماندهی لشکر بود، برادر کوچک‌تر، این طرف با بدن مجروح منتظر نیروی امدادی بود و نه #حسن از برادر بزرگ‌تر توقعی داشت و نه #باقر به او کاری داشت. این روحیه و رفتار در هر دو برادر وجود داشت تا اینکه در #عملیات_کربلای_4، حسن شهید شد.
سال‌ها بعد #سردار_باقر_قالیباف در یک مصاحبۀ تلویزیونی دربارة شهادت برادرش گفت: «وقتی خبر شهادت حسن را شنیدم و جنازۀ برادرم را در ستاد معراج شهدا در منطقه دیدم، خیلی دوست داشتم پیکرش را ببوسم؛ ولی به دلیل اینکه پیکرهای مطهر شهدای دیگری هم آنجا بود و به دلیل مسئولیتم، باید برخوردم با همة شهدا یکسان می بود، این کار را نکردم و حتی نتوانستم برای تشییع‌جنازه‌اش به مشهد بیایم؛ کلاً بدون اینکه وداع درستی با برادرم داشته باشم، جنازه اش در مشهد تشییع و دفن شد.»
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹
#عکس_یادگاری
شهیدی در کنار شهیدی دیگر
نقطه اشتراک این دو شهید آزادگی و مظلومیت بود
حاج کاظم بر زمین افتاد و تنها شهید شد
ابراهیم هم ...........
ابراهیم را با تهمت آزار دادند
حاج کاظم را هم.....
حاج کاظم بسیجی رفت
ابراهیم هم.....
بر فرس تند باد هرکه تو را دید گفت
برگ کل سرخ را باد کجا میبرد
#رئیس_جمهور_شهید سید ابراهیم رئیسی
#سردار_شهید حاج کاظم نجفی رستگار
@alvaresinchannel
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺
🍃🌺
#بزرگداشت_شهدای_عملیات
#سیدالشهداء_علیه_السلام
منطقه عمومی فکه
#یادمان_شهید_اسکندرلو
روز پنجشنبه 13 اردیبهشت در مقتل شهدای #عملیات_سیدالشهداء_علیه_السلام (یادمان شهیداسکندرلو) مراسم بزرگداشتی با حضور خانواده #شهدا و #رزمندگان این عملیات وبا خاطره گویی #سردار_فضلی فرمانده لشگر10سیدالشهداء(ع) در دفاع مقدس برگزار خواهد شد.
چند سالی است که مراسمی به همت حماسه سازان این عملیات و همکاری #سپاه_سیدالشهداء(ع) استان تهران و #سپاه_امام_حسن_مجتبی(ع) استان البرز در سالگرد شهدا عملیات سیدالشهداء(ع) در منطقه عمومی فکه برگزار میگردد.

🔷 #همه_ی_شما_دعوتید
🍃🌺
🍃🌺🍃🌺
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#چهل_و_دو_سال_گذشت
یاد و خاطره موسس لشگر10
#سردار_شهید_محسن_وزوایی را گرامی میداریم
شهادت 10 اردیبهشت 1361
#عملیات_الی_بیت_المقدس
@alvaresinchannel
#هفت_تن_آل_صفا
#شبی_که_تخریبچی_ها_به_معراج_رفتند
✍️✍️✍️به روایت #سردار_شهید_حاج_اصغر_احمدی
فرمانده گردان حضرت قاسم علیه السلام لشگر10

من اون موقع به عنوان نیروی آزاد گردان حضرت علی اکبر علیه السلام بودم و گردان علی اکبر درخط پدافندی بود که بچه های تخریب رفتند برای مین گذاری.
نزدیک 90 عدد تانک مقابل ما عراق گذاشته بود ومدام روی خاکریز ما آتیش میریختند...
اون شبی هم که بچه ها رفتند همین تانک ها فعال بودند.
وقتی بچه ها از خاکریز خودمان جدا شدند من اونجا بودم.
هرکدوم دوتا مین "ام 19 " با خود حمل میکرد #شهید_نباتی با خودش مین نداشت. یعنی 6 نفر هرکدام دوتا مین. یعنی 12 مین ضدتانک.
اون لحظه هم تانک ها تک و توک شلیک میکردند که احتمال قریب به یقین یکی از گلوله های مستقیم تانک با این بچه ها اصابت کرده و موج انفجار اون دیگران رو هم به شهادت رسوند.
بچه ها که رفتند ما هم در خط مشغول بودیم که صدای انفجار مهیبی اومد.
ما توجه ای نکردیم چون تانک ها میزدند حساس نشدیم تا اینکه یکی از #بچه_های_تخریب که پشت خاکریز بود ومنتظر دیگران بود پیش ما اومد وبا نگرانی گفت بچه ها نیومدند.
من وارد میدان مین شدم و هوا تاریک بود گاهی منور میزد.در نور منورها هرچه نگاه کردم کسی رو ندیدم برادر نباتی رو صدا کردم.چند بار گفتم #بچه_های_تخریب.
اما اثری نبود تا اینکه چاله انفجار بزرگی توجهم رو جلب کرد.
یک مقدار که دقیق شدم اثری از تعدادی پیکر قطعه قطعه شده بود برگشتم پشت خاکریز تا کمک بیارم. چند تا از بچه های تخریب هم که نگران برگشت بچه هاشون بودند پشت خاکریز نگران ایستاده بودند من هم حکایت انفجار رو به اونها گفتم وبا هم وارد #میدون_مین شدیم و رسیدیم به چاله انفجار.
هرچه وارسی کردیم از اون #هفت_نفر که رفته بودند هیچ خبری نبود .
دیگه خاطر جمع شدیم که همه با انفجار شهید شدند ومشغول جمع آوری شهدا شدیم .
بعضی از شهدای تخریب سر و صورتشون سالم بود و میشد تشخیص داد و از چند تای دیگر جز چند کیلو گوشت له شده چیزی نموده بود ..
موج انفجار پاره های گوشت و استخوان رو به اطراف پاشیده بود .
با بچه های تخریب در اون تاریکی شب تا اونجا که توانستیم اجزای پیکرهای مطهرشون رو جمع آوری کردیم.
از سه شهید چند کیلو گوشت و استخوان مونده بود که به سه قسمت تقسیم کردیم و شهدا رو به عقب انتقال داده و تحویل معراج شهدا دادیم

🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
توی #قرارگاه_تاکتیکی لشگر10 در #غرب_کانال_ماهی بودیم که حاج احمد از راه رسید مثل اینکه توی تهران پیگیری درمان جراحاتش بود. شنیده بود عملیات است و به وجودش احتیاج است درمان رو رها کرده بود و اومده بود. همه ی فرمانده هان جمع بودند. شب نیمه شعبان بود.
نزدیک ظهر بود که رفت بیرون از قرارگاه تا برای نماز وضوء بگیره. ما با یه تعداد دیگه فرماندهان از جمله #شهید_سید_محمد_زینال_حسینی فرمانده تخریب داخل سنگر بودیم.
یک دفعه از بیرون صدای انفجار مهیبی اومد. بیرون پریدیم دیدیم شهید #جعفر_محمدی فرمانده عملیات لشگر که اون هم بیرون قرارگاه بود غرق خون روی زمین افتاده و حاج احمد عراقی هم بالای سرش است.
دشمن قرارگاه تاکتیکی رو گلوله بارون کرد. همه جا گرد و خاک شده بود و چشم چشم رو نمیدید. گرد و خاک که خوابید حاج احمد هم روی زمین افتاده بود. همه ی وجودش رو ترکش گرفته بود. سر و صورتش پر خون بود. #شهید_سید_محمد_زینال_حسینی دوید سمت حاج احمد... حاج احمد زنده بود ولی به سختی نفس میکشید.کمک کردند و حاجی رو داخل ماشین گذاشتیم و به عقب فرستادیم.
✍️✍️✍️ راوی : #سردار_خادم_حسینی
🌷
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
@alvaresinchannel
#وضع_خط_خیلی_آشفته_است
#عملیات_کربلای_8
#غرب_کانال_ماهی
18 فروردین 66
✍️✍️✍️ راوی : #حاج_قاسم_غلامرضایی

#شهید_سید محمد با عجله اومد و گفت سوار شوید بریم خط
وضع خط خیلی آشفته است
دشمن داره #شبانه_پاتک میکنه و داره زمین وزمان رو به هم میدوزه
من و #شهید_صادقیان و #شهید_سید_محمد جلوی وانت سوار شدیم و #شهید_حمید_رضا_دادو وهادی کسکنی هم پشت وانت و رفتیم توی خط.
غوغایی بود
از زمین و آسمان گلوله میریخت
اونقدر گلوله توپ و خمپاره زمین خوره بود و #چاله_انفجار درست کرده بود که ماشین توی چاله ها میفتاد و به زحمت بیرون میومد
چاله های کم عمق رو با فشار دادن گاز شهید سید محمد رد میکرد
اما یه خورده جلو تر ماشین توی یه چاله ی توپ که عمیق بود افتادیم
هرچه گاز دادیم ماشین بالا نیومد
اومدیم پایین که چرخ ماشین رو توی لوک بذاریم که یه خمپاره کنار ماشین به زمین خورد
من و #شهید_صادقیان کنار ماشین بودیم
با انفجار هردوتامون به هوا پرتاپ شدیم
به خودم اومدم دیدم پاهام رو نمیتونم تکون بدم.
گفتم پاهام قطع شد!!!
دیدم دستم هم در اختیارخودم نیست
دستم هم شکست
کمرم هم بالا نمیومد
اون هم آسیب دید
چشم هام رو باز کردم دیدم #اصغر_صادقیان در کنارم به صورت افتاده
هرچی صداش کردم جواب نداد
#سید_محمد با کمک #شهید_دادو و هادی من رو داخل یک سوله بردند
داخل سوله پر بود از جنازه های عراقی ها.
یه ماشین برای خط وسایل میبرد.وسایلش رو خالی کرد و برگشت .
من رو سوار ماشین کردند
پاهام بالا مونده بود و هیچ حرکتی نداشتم
سید مدام بالای سرم بود
رسیدیم پست امداد خط
ریختند دور من
میشنیدم به آقا سید میگفتند این بنده خدا #شهید_میشه ما کاری نمیتونیم بکنیم
رفتند پلاستیک هم آوردن وپهن کردند که من رو توش #شکلات_پیچ کنند
اما سید محمد میگفت: بابا پاهاش هنوز داغه این شهید نشده
با اصرار #شهید_سید_محمد من رو برای مداوا به عنوان مجروح عقب فرستادند و زخم هام رو بستند.
توی این سرو صداهای توی بهداری داخل خط.
دیدم وشنیدم که آقا سید دو دستی میزد توی سرش و میگفت: امیدم رفت..مسوول محورم رفت.
سید داشت در غم از دست دادن #شهید_صادقیان بی تابی میکرد
اون شب من به شدت مجروح شدم و #شهید_علی_اصغر_صادقیان یه راست رفت بهشت...
خوش به حالش
#سردار_شهید_حاج_سید_محمد_زینال_حسینی فرمانده گردان تخریب لشگر10 و شهید حمید رضا دادو در تیر ماه 66 آسمانی شدند
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
تصاویر
#سردار_شهید_حاج_رحیمی
رزمنده پیشکسوت لشگر10 سیدالشهداء علیه السلام در جمع همسنگران خود در هیات رزمندگان لشگر10 سیدالشهداء(ع)
روحش شاد و با سیدالشهداء(ع) محشور باد
@alvaresinchannel
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان
#سردار_شهید_حاج_عبدالله_نوریان
#احیای_شب_قدر
✍️✍️✍️ :راوی #جعفر_طهماسبی
#شب_نوزدهم_ماه_رمضان قرار شد برای احیاء بریم دزفول . #شهید_نوریان علاقه خاصی به مردم دزفول داشت واین تیکه کلامش بود که #صفای_دل_مردم_دزفول ..
اون شب بعد از نماز مغرب و عشا زود شام خوردیم و با چند تا وانتی که داشتیم همه رفتیم دزفول…
رفتیم یکی از مسجد های قدیمی که چند تا پله هم میخورد و شبستان مسجد توی گودی قرار داشت
اونجا مراسم احیا و به سر گرفتن قران با حال خوبی برگزار شد..
ساعت 12 شب بود که مراسم تموم شد و ما به مقر" #الصابرین "کنار کرخه برگشتیم .
به مقر که اومدیم ساعت 1 نیمه شب بود و تا اذان صبح 3 ساعتی وقت بود..شهید نوریان اصرار داشت بچه ها تاسحر بیدار باشند تا #شب_قدر رو درک کنند.
پشنهاد داد که #دعای_جوش_کبیر بخونیم
به من نگاه کرد و گفت:
مرشد حالش رو داری
و من هم قدری مکث کردم و گفتم برادر عبدالله یه کاریش میکنیم با بلندگوی تبلیغات اعلام شد که برادرها برای مراسم به حسینیه بیایید. اون مقطع #گردان_تخریب لشگرسیدالشهداءعلیه السلام حدود صد تا نیرو بیشتر نداشت..عمده بچه ها اومدند و برادر عبدالله خودش رحل و مفاتیح رو جلوی من گذاشت و گفت بسم الله و خودش هم پشت سر من نشست
من هم شروع کردم ..سبحانک یا لا اله الا انت الغوث الغوث خلصنا من النار یارب….اللهم انی اسئلک بسمک یا الله یا رحمان و یا رحیم….بچه ها با گریه و اشک ؛ فقرات دعا رو با من همراهی میکردند..و شهید نوریان هم با گویش مخصوص خودش ذکر سبحانک یا لا اله الا انت رو میگفت…
هرچی در دعا جلو تر میرفتیم احساس میکردم تعداد همراهان دعا داره کمتر میشه
ازسی امین فراز دعا که گذشتیم کمتر از ده نفر با من سبحانک یا لا اله الا انت میگفتند…اما برادر عبدااله هنوزسفت وسخت جواب میداد..دعای جوشن کبیر رو ادامه دادم.فکر مبکنم دعا هنوز به نیمه نرسیده بود که دیدم در جواب دادن ذکر دعا انگار صدای شهید نوریان هم نمیاد،آب دهنم رو قورت دام تا یک لحظه استراحتی به حنجره خسته داده باشم که شنیدم صدای خور خور میاد اما روم نمیشد برگردم و پشت سرم رو نگاه کنم بازم دعا رو ادامه دادم و در موقع جواب دادن ذکر دعای جوشن برایم یقین شد که هیچکس غیر خودم بیدار نیست و همه خوابند …برگشتم پشت سرم رو نگاه کردم و دیدم اکثر بچه ها دراز به دراز توی حسینیه خوابیده اند و بعضی ها هم توی سجده صدای خورخورشون میاد…شهید نوریان هم توی سجده بود… با خودم گفتم حتما برادر عبدالله توی حال رفته و داره در سجده با خدا مناجات میکنه…اما صورتم رو که نزدیکش بردم دیدم نه ایشون اصلا مثل اینکه توی این دنیا نیست…من هم مفاتیح رو بستم و کنار بچه ها خوابیدم…اون شب یکی از شبهایی بود که خواب به من خیلی مزه کرد....وقتی از خواب بیدارشدم که شهید نوریان داشت در گوشم میگفت برادر…الصلاه..الصلاه…چشمام رو که باز کردم.. شهید نوریان گفت:مرشد دعا رو تا کجاش خوندی من وسطش خوابم برد … من هم به خنده گفتم برادر عبدالله خواب بودیم و مقدراتمون رو نوشتند
خدا بدادمون برسه…
🌿🌹🌹
🌿🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🔷 شبی که سید حمید #پل_دجله را منفجر کرد

3️⃣زیر نور منور میشد دید! سید روی پل داز کش خوابیده بود و سینه خیز جابجا می شد و مواد رو به بدنه پل می بست. آخرین نفری که مواد برای سید برد عبدالحسین بود. گفت سیدجان من اومدم کمکت کنم.
سید گفت برگرد عقب. من هم کارم تموم شد چاشنی رو به مواد محکم میکنم و فتیله رو آتیش میزنم و به شما ملحق می شم. حالا نزدیک صدها کیلو مواد منفجره رو پل نصب شده بود و سید حمیدرضا تک و تنها روی پل آماده انفجار بود. عبدالحسین که عقب اومد بازوش تیر خورده بود و گفت سید دستور داده همه عقب برید. همه بچه ها مات و متحیر بودند کسی حاضر نبود بدون سید عقب بره. بعضی هاشون سینه خیز از دژ بالا رفتن و زیر نور منور سید رو میدیدند که روی پل سینه خیز اینطرف و آنطرف میره. احتمال اینکه سید بازهم توی این جابجاییها روی پل تیر بخوره و یا اینکه موج انفجار به موادها برسه و پل با سید منفجر بشه بود. بچه ها ناامیدانه به سید نگاه میکردند. نیروهای کمکی دشمن برای حفاظت از پل هم رسیدند. شرایط منطقه درگیری عوض شد و آتیش سنگین دشمن روی بچه ها شروع شد .
ستون نیروهای بعثی برای گرفتن سید روی پل حرکت کردند. بچه ها اگر بیشتر می موندند تلفات بالا میرفت و احتمال اسارتشون زیاد بود. بچه ها هنوز چند دقیقه ای راه نرفته بودند که صدای انفجاری مهیب و بعد هم شعله های آتش روی دجله رو گرفت.کسی حاضر نبود باور کنه که سید روی پل بوده و منفجر شده. همه میگفتند سید گفته شما برید عقب من هم میام. اما اومدن سید خیلی طول کشید و سر قرار نیومد. کسی نمیدونه چه اتفاقی افتاد سید را با گلوله زدند یا به مواد منفجره موج انفجار رسید و یا سید داغ اسارت و سالم موندن پل رو به دل دشمن گذاشت. با انفجار پل روی دجله روح #سردار_بیمزار_تخریب_شهید_سید_حمیدرضا_رضازاده به آسمان پرکشید و جسمش به آب دجله سپرده شد.
@alvaresinchannel
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌹🌹🌹
🌹🌹
🌹
#روزگار_وصل_یاران_یاد_باد
#سرداران_شهید_عملیات_بدر
#سردار_شهید_حاج_کاظم_رستگار
فرمانده لشگر10 سیدالشهداء(ع)
#سردار_شهید_علی_تجلایی
فرمانده عملیات قرارگاه خاتم الانبیاء(ص)
شهادت : 25 اسفند ماه سال 1363
#عملیات_بدر #شرق_دجله
@alvaresinchannel
Ещё