الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)

#برادر_جانباز_قاسم_محمد_حسن
Канал
Логотип телеграм канала الوارثین(تخریب لشگر ۱۰)
@ALVARESINCHANNELПродвигать
537
подписчиков
10,3 тыс.
фото
645
видео
247
ссылок
❤️رزمندگان تخریب لشگر ۱۰ سید الشهداء (ع)❤️ منتظر نظرات شما هستیم👈👈 @alvaresin1394
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌹
🌺
#ازسالن_کشتی
#تا_بیمارستان
#عملیات_خیبر
#زمستان_62
#جزیره_مجنون
✍️✍️✍️ راوی: #برادر_جانباز_قاسم_محمد_حسن

سومین روزی بود که در جزیره مجنون بودیم.
روزهفتم با #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام کل صبح تا شب را زیر آتش دشمن بودیم . چند شهید و مجروح هم دادیم .شب نمازخواندیم وکم کم حرکت کردیم.
ساعت۱۱یا۱۲ بود که کل گردان مقابل دشمن به صورت دشتبان شدیم . فاصله با دشمن حدود 60 یا ۷۰ متر بود .از گردان تخریب فکر می کنم #آقای_زاکانی و #شهید_نصوح و #شهید_کلم_فروش به گردان ما مأمور شده بودند . فرمان که صادر شد زمین و زمان به هم ریخت کروبیان را فرشته ها می بردند و مجاهدان هم می رزمیدند و مجروحین هم درد می کشیدند.دم همه آنها گرم صف منظم.. حمله دقیق ..که از ان به بعد در سایر عملیاتها زیاد مشاهده نکردم.
#بچه_های_خیبری همچون صاعقه بر فرق سر دشمن فرود امده بودند به طوری که نیروهای خودی با دشمن قاطی شدیم و بیشترین فریاد من برای این بود که مواظب باشید بچه های خودمان را نزنید.
یادش به خیر.
دلم تنگ شهیدان است امشب که.
بعد از چند روز برادر عزیزمان #جناب_زاکانی را در #بیمارستان_فرخی_یزد ملاقات کردم .نمی دانستم به گردان ما مامور شده بود از قبل در #باشگاه_کشتی او را می شناختم و مرحوم پدر ایشان مربی کشتی ما بود .
پدرش برای ملاقات به یزد آمده بود ومرا که دید گفت بچه تو اینجا چکار می کنی .گفتم منم اینجوری شدم.
شب عید برای مرخص شدن پدر ومادر او به یزد آمدند و با هواپیما به تهران امدیم..مادر مهربان او خوراکی آورده بود و یک کیت کت به اسم ان زمان به من داد .این مهر مادرانه او را فراموش نمی کنم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel
🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹🌺🌹
🌺🌹
🌺
#ازسالن_کشتی
#تا_بیمارستان
#عملیات_خیبر
#زمستان_62
#جزیره_مجنون
✍️✍️✍️ راوی: #برادر_جانباز_قاسم_محمد_حسن

سومین روزی بود که در جزیره مجنون بودیم.
روزهفتم با #گردان_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام کل صبح تا شب را زیر آتش دشمن بودیم . چند شهید و مجروح هم دادیم .شب نمازخواندیم وکم کم حرکت کردیم.
ساعت۱۱یا۱۲ بود که کل گردان مقابل دشمن به صورت دشتبان شدیم . فاصله با دشمن حدود60 یا ۷۰ متر بود .از گردان تخریب فکر می کنم #آقای_زاکانی و #شهید_نصوح و #شهید_کلم فروش به گردان ما مأمور شده بودند . فرمان که صادر شد زمین و زمان به هم ریخت کروبیان را فرشته ها می بردند و مجاهدان هم می رزمیدند و مجروحین هم درد می کشیدند.دم همه آنها گرم صف منظم.. حمله دقیق ..که از ان به بعد در سایر عملیاتها زیاد مشاهده نکردم.
#بچه_های_خیبری همچون صاعقه بر فرق سر دشمن فرود امده بودند به طوری که نیروهای خودی با دشمن قاطی شدیم و بیشترین فریاد من برای این بود که مواظب باشید بچه های خودمان را نزنید.
یادش به خیر.
دلم تنگ شهیدان است امشب که.
بعد از چند روز برادر عزیزمان #جناب_زاکانی را در #بیمارستان_فرخی_یزد ملاقات کردم .نمی دانستم به گردان ما مامور شده بود از قبل در #باشگاه_کشتی او را می شناختم و مرحوم پدر ایشان مربی کشتی ما بود .
پدرش برای ملاقات به یزد آمده بود ومرا که دید گفت بچه تو اینجا چکار می کنی .گفتم منم اینجوری شدم.
شب عید برای مرخص شدن پدر ومادر او به یزد آمدند و با هواپیما به تهران امدیم..مادر مهربان او خوراکی آورده بود و یک کیت کت به اسم ان زمان به من داد .این مهر مادرانه او را فراموش نمی کنم.
🌹
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
@alvaresinchannel