View in Telegram
🔸 شوهرش را دکتر خطاب می کرد. همانطور که با سرانگشتان ناخن‌های از ته گرفته‌اش بازی میکرد گفت :« دکتر ساعت هفت از خواب بیدار می‌شود، دوش می‌گیرد و صبحانه می‌خورد، بعد میرود بیمارستان. ناهار هم خانه نمی‌آید. شب حدود ساعت ده از مطب برمی‌گردد، شامش را می‌خورد و تا ساعت یازده تلویزیون نگاه می‌کند و بعد هم کتابی ورق می‌زند و می‌خوابد. » لبخند تلخی روی لبش نمایان می‌شود :« مسواک میزند و می‌خوابد. » می‌گوید تمام زندگی دکتر توی همین سه خط  خلاصه می‌شود. دلم می‌خواهد بپرسم « ...تو کجای این سه خط قرار داری؟ » نمی‌پرسم، عادت به کنجکاوی ندارم، شنونده‌ی خوبی هستم اما... خودش می‌گوید « خیلی تنها هستم. » می‌گوید :« با وجود اینکه تنها نیستم، خیلی تنها هستم... دست خودم را می‌گیرم میبرم توی جمع. باشگاه، کلاس نقاشی، انواع و اقسام جلسه‌های روانشناسی. جاهایی که آدم زیاد باشد، تاتر، سینما، کنسرت... تمرین میکنم شبیه آدم‌های دیگر باشم، توی پارک با غریبه‌ها حرف می‌زنم حتی، گرم می‌گیرم. مثل همین الان که با شما هم‌صحبت شدم. حرف می‌زنم ببینم بقیه چطور زندگی می‌کنند. تنهایی‌هایشان را چطور پُر می‌کنند، زندگی‌هایشان چقدر شبیه زندگی من است، تنهایی‌هاشان چقدر... » یادم می‌آید سال‌ها پیش نوشتم « تنهایی اساسا" از نبودن کسی شروع می‌شود که باید باشد و نیست... » اما انگار تنهایی برای بعضی از آدم‌ها با بودن کنار آدم دیگری شروع می‌شود. مریم_سمیع_زادگان #داستانک ----۰🔶۰---- @royayemehr
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Love Center - Dating, Friends & Matches, NY, LA, Dubai, Global
Find friends or serious relationships easily