نج،روستای من و تو

#شهر
Channel
Logo of the Telegram channel نج،روستای من و تو
@rostaye_nojPromote
1.23K
subscribers
8.55K
photos
1.12K
videos
275
links
#هوالخالق #روستایم_نج..... یکی از قدیمی ترین روستای شناخته شده ی ایران با قدمتی بیش از دوهزار سال ✌در صورتی که عکس و متن مرتبط با(روستای نج) دارید میتوانید به آیدی ادمین ها @nojkoh @noj_admin مراجعه نمایید... 🌺منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم🌺
🆔 @rostaye_noj
چه زیباست طنین انداز، بند بند دعای ندبه در کوچه پس کوچه های #شهر_بلده.
#جمعه_در_انتظار_ظهور_هست
صبح آدینه تون به زیبایی طلوع آفتاب شهر بلده
#امروز 12 مرداد
📷 آقای #بهمن_یزدانی
🆔 @rostaye_noj
مراسم پرفیض دعای ندبه
#شهر_بلده
#جمعه_دوازدهم_مردادماه
پخش مستقیم از شبکه یک سیما
Forwarded from اتچ بات
🌸🌸
🌸🌸
🌸
🌸
🆔 @rostaye_noj

#عمارت_خان_بابا_خان مربوط به دروه قاجار است ودر شهرستان نور ، #شهر_بلده واقع شده و این اثر در تاریخ 28 اسفند 1385 با شماره ثبت 18697 به عنوان یکی از #آثار_ ملی_ایران به ثبت رسیده است .
خان بابا خان بختیاری فرزند حاج علی قلی خان (سردار اسعد) است که در سال 1275 ه.ش چشم به جهان گشود او در سال 1286 به سن 11 سالگی و درست در حالی که انقلاب مشروطه در شرف شکل گیری بود به منظور تحصیل عازم اروپا شد . وی به همین دلیل از حضور در فتح تهران و جنگهای بعدی با شورشیان که برادران و عموزادهایش آنان را رهبری می کردند بازماند . در سن 15 سالگی وارد کالج انگلستان شد در تاریخ سال 1312 خان بابا خان دستگیر و راهی زندان قصر شد .
در سال 1317 از زندان قصر به زندان شهربانی منتقل و به مدت دو سال و نیم در آنجا شکنجه و سپس توسط شخصی بنام عباس شش انگشتی در سال 1319 به شهادت میرسد .

#تنها_کانال_رسمی_مردمی_خبری_اجتماعی_فرهنگی_روستای_نج_من_تو
🆔 @rostaye_noj
🆔 @rostaye_noj
برفهای روی کوههات،در این هوای آلوده #شهر مرا بسیار دلتنگت کرده زادگاهم.....
#روستای_نج
🔸 با تصويب كميته اضطرار آلودگی هوای استان تهران، کلیه مقاطع تحصيلی #شهر_تهران فردا دوشنبه تعطيل اعلام شد.
#منبع_شبکه_خبر
💕 @rostaye_noj 💕
🌸🌸
🌸🌸
🌸
🌸
💕 @rostaye_noj 💕

خوشا به حالت ای #روستایی

چه شاد و خرم، چه باصفایی

در شهر ما نیست جز دود و ماشین

دلم گرفته از آن و از این

در #شهر ما نیست جز داد و فریاد

خوشا به حالت که هستی آزاد

ای کاش من هم پرنده بودم

با شادمانی پر می­ گشودم

می رفتم از شهر به روستایی

آنجا که دارد آب وهوایی
🌸🍃
💕 @rostaye_noj 💕
#شهر_بلده
نمایی از گردنه سیاهسنگ
💕 @rostaye_noj 💕
🏴 @rostaye_noj
#پیام_تسلیت
#هوالباقی.....
#ریاست محترم آموزش و پرورش #شهر_بلده #جناب اقای #خسرو_بابایی درگذشت مادر مهربان و رئوفتان را خدمت شما و خانواده محترم تسلیت عرض کرده و از خداوند منان علو درجات را برای ایشان خواستاریم.
#کانال_فرهنگی_مردمی_اجتماعی_خبری_روستای_من_تو_نج

🌷
🌷
🌷🌷
💕 @rostaye_noj 💕

تقدیمی دیگر به من و تو
#پیام_پدر
#صبح بود و هوا ابری و سرد
من که تنها شده بودم اندرین وادی درد
خش خش برگ بهم ریخته ایی
زیر #پایم نالان
در کف #گورستان
بر سر قبر پدر
آمدم بهر نیایش و سلام
به #پدر
هم #مادر
بر سر سنگ سیاه
در دل گوری تنگ
یک پیامی دارد
پدرم
او بمن میگوید فکر من #رنجور است
همه ی افکارم به همین سنگ و همین یک
#گور است
او بمن میگوید فکر ما خشک و بسی منجمد و
کم نوراست
او بمن میگوید
من نمردم #پسرم
ما نمردیم هنوز
زنده ایم زنده تراز دوره و عهدی که گذشت
ما فقط در پس دیوار و دل و شهر و زمان
رخت و رخ بسته و پنهان شده ایم
ما همانیم که در آغوش زمان رفته و پروانه شدیم
پسرم
جای جای وطن روحی ما
مثل دنیای شماست
مثل یک روزنه ی #نور و صداست
مثل یک دهکده ی #عشق و صفاست
#پسرم
مادرت نیز هنوز زنده و جاویدان است
در فراسوی همین #چشمه ی نور
در کنار آن تنور
با همان #ظرف بلور
نان و توتک پخته
من هنوز در دل آن خاطره ها مسرورم
چه کسی گفت که ما تنهاییم
چه کسی گفت که ما لنگ و تهی دست و اسیر #خاکیم
ما همه آزادیم
شهر ما شهر تصور و خیال
شهر ما #شهر لطافت .
به لطیفی یکی غنچه ی سرخ
خواسته هامان آنی
بنشسته به #اجابت هرآن
گر تمنای شما را بکنیم
اندر این شهر تماشایی و روحانی ما
وزن و اجسام همگی بی معناست
خنده هامان لبخند . چهره هامان خندان
همگی آرامیم همگی خوشبختیم
ولی از بهر شما
#نگرانیم هنوز
این شماییت که در کلبه ی مخروبه جسم
مانده و حس #غریبی دارید
این شماییت که در جنگ و جدال و جهلیت
این شماییت که کج فهم و پراز حادثه ایت
نگرانیم نکند قبله ی کج را بروید
نگرانیم که از شر شر آب و وزش باد سحرگاهی و سرخی شفق
یک معما بشود بهر شما
که برای حلش دست به غوغا بزنید
التهاب دلتان بی معنی
در پی نامه اعمال خوددید و دگران
بیم راه و نگران
پسرم نامه اعمال شما
زرنگاریست که در ذهن و دلت نقاشیست
سه پل و راه عبور اینجا
پی احساس شما میگذرد
یکی از آن پل ها آنزمان لرزان است که حسودی بکنی
#پل دوم که اگر لرزان شد
قصه کبر و #غرور و خامیست
پل سوم پل #عشق است محبت به همه دشت خدا
گرکه خواهی نشود آن پل سوم لرزان
پس #محبت بنما بی منت
به همه صنعت و مخلوق خدا
ازگیاه و شجر و دار و درخت
به همه انسانها
هرچه موجود بود روی زمین
یا کبوتر بود و یا بره
همه احساس خدا زنده شود. گرتو راه ابدی را بروی
گرتو با حس غریب امروز ره فردا پویی
عشق را چسبی کن که بچسبت به
سیال روحت
مهربان باش و خدا پیشه نما
گره دشمن را به مدارا بنشین
دوست را تخت مروت بنشان
دل بی کینه عصای خوبیست
که به آن #تکیه کنی
منتظر باش که یک روز خدا
که بیایی به کنار من و باهم برویم
در کنار برکه .
چشمه ی نور و بهشتی زیبا
و تو پروانه شوی
شرط آن است نکشی موری و کاری نکنی
که بلرزد دل آهوی همین دشت بلا
#مرد_کوهستانی
مثل کوه صبر و سکوت
مثل یک چشمه زلال
گرچنین باشی تو
زندگی شیرین است چه سرای فانی
چه سرای باقی
ما نمردیم هنوز
ما در #آغوش زمان رفته و پروانه شدیم

با تشکر از اقای #حمید_مقدم #مرد_کوهستان
سرایش 96 / 7 / 17
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#کانال_فرهنگی_مردمی_اجتماعی_خبری_روستای_نج
💕 @rostaye_noj 💕
🌸🌸🌸🌸🌸🌸

#باسلام و ارادت
به بهانه حال و #هوای_مهر


برای مایی که سالها از #دوران تحصیل مدرسه مان گذشته ، دوران کودکی ، #شهریور ،ماه بیقراری بود بیقراری دوستانی که #دلتنگشان بودیم، مدرسه ای که حال وهوای برگریزان داشت، معلمانی که #دوستشان داشتیم حتی استرس مشق نویسی وجریمه نویسی و........
وحالا بعدازاینهمه سال وانتخاب پیشه معلمی هنوز #بیقرارم .....شهریور مثل همیشه ،خیلی زودمیگذرد روزهای اخرش چشم به راه آمدن #دوستی هستم که سالهاست بااو عهد وپیمان دارم .....


مدرسه #اب جاروشده ، نرم افزارو سخت افزار هوشمند کلاس #بروزرسانی شده ،آزمایشگاه وکارگاه تجهیز شده، نمازخانه وبوفه گرد گیری وتمیز، حتی در و;دیوار با #رنگهای شاد انگار چشم به در دوخته اند !!
#روزهاست که همه وهمه مهیا شده اند اما !!! هیچ شوری نیست هیچ #نشاطی نیست اصلا بدون شما اینهمه کار و زحمت حال وهوایی ندارد !!!
بدون هیاهو و سروصدای شما #مدرسه معنایی ندارد!!!
روزهای اخرشهریور باز #بیقراری را میشود احساس کرد!!!
اما حالا برای من معلم و من مدیر بیقراری برای دیدن کسانیست که حال وهوای #عشق و #مهر و #صفا را باخود می آورند دختران وپسران دوست داشتنی که برق چشمانشان دنیایی از اشتیاق کار را در من وما برمی انگیزد امیدبه اینکه شاید بین این جوانه های نورسته چند نفری دراینده دغدغه اخلاق ،فرهنگ ،اقتصاد و...را برای جامعه داشته باشند همین امید کافیست تا با انگیزه ای #مضاعف منتظر ماه مهر باشیم
وچقدر خوش بحال من و ماییست که هنوز بیقرار ماه مهریم

#بیقرار_آمدن_شما ....

#مهرتان_پر_مهر
🌸 با تشکر ویژه از #جناب_اقای_مجید_حسن زاده ،#مدیر_اسبق_آموزش و پرورش #شهر_بلده🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#کانال_فرهنگی_خبری_مردمی_اجتماعی_روستای_نج
💕 @rostaye_noj 💕
صبورانه در انتظار زمان بمان!
هر چیز در زمان خودش رخ میدهد.
باغبان حتی اگر باغش را غرق آب کند
درختان خارج از فصل خود میوه نمی دهند.
#شهر_بلده
🌸🍃🌸🍃🌸🍃

#داستان_شب

در سالهاي دور ، در شهر كوچكي ، درويشي زندگي ميكرد كه بسيار وارسته بود و تمام ذهن و فكرش كمك به مردم و رفع مشكلات و گرفتاريهاي آنان بود ،
او آنقدر بين #مردم محبوب بود كه مردم تمام مسائل خود را با او درميان ميگذاشتن ،
يك شب #درويش خواب بسيار عجيبي ديد ! :

او در خواب ديد كه يكي از فرشتگان مقرب خداوند به #منزل او آمد ، بعد از سلام و احوالپرسي به درويش گفت : تو نزد خداوند و ما خيلي عزيز هستي ، خداوند قرار است سيل عظيمي را به اين شهر روانه سازد ، اما از آنجا كه تو نزد خداوند #مرتبه ويژه اي داري ، لذا به تو اين بشارت را ميدهيم كه اول به مردمان شهر خبر بدي كه بتوانند پناه گاهي پيدا كنند ، و دوم اينكه #خداوند با " امداد غيبي " خود ، حافظ جان تو خواهد بود ...

درويش از خواب بيدار شد ، و حال عجيبي داشت ، اول دو #ركعت نماز شكر خواند و بعد از راز و نياز با خداوند ، به ميدان شهر رفت و اعلام كرد كه تمام مردم جمع شوند كه كار بسيار مهمي با آنان دارد ...

مردم هم تا فهميدند كه درويش با آنها كار مهمي دارد ، هر چه سريعتر همديگر را خبر كردن و بعد از مدتي اكثر مردمان #شهر در ميدان جمع شدن و همه منتظر صحبتهاي درويش ...
درويش بعد از حمد و سپاس خداوند ، قضيه خواب عجيب خود را تعريف كرد ،
مردم شهر كه از اين خبر بهت زد شده بودن ، اول از همه خدا رو شكر كردن به خاطر وجود درويش در شهرشان ، و بعد بزرگهاي شهر تصميم گرفتن هر چه سريعتر به جايي ديگر #نقل مكان كنند تا از گزند سيل در امان باشند ،
مردم سريع دست به كار شدن ، و اول از همه به نزد درويش رفتن تا او را با خود ببرند ، اما درويش #مخالفت كردو گفت شماها به فكر خودتون باشيد و اصلا نگران من نباشيد ،
چند روزي گذشت و ديگر شهر تقريبا خالي شده بود ، كه آسمان ابري شد و باران شروع شد ، يك #باران عجيب و غريب كه تا اون روز هيچكس نديده بود ، عده اي از جوانان شهر كه هنوز نرفته بودن ، خودشون رو به در خانه درويش رساندن و به او گفتن كه با آنها بيايد ، اما باز هم درويش مخالفت كرد !!
باران زود تبديل به سيل عظيمي شد كه همه جاي شهر رو فرا گرفت ،
درويش با آرامش خاصي در خانه خود نشسته بود و به #عبادت مشغول بود ، و البته در ذهن خود آن پيغام فرشته خداوند را هم مرور ميكرد : " خداوند با امداد غيبي خود #حافظ جان تو خواهد بود " ...
آب تا زير پنجره خانه درويش رسيده بود ، ناگهان صداي ضربه خوردن به شيشه پنجره را شنيد ، ديد چند تا از مردم شهر با قايق و به سختي خود را به زير پنجره خانه درويش رسانده بودن ، به او گفتن زودتر تا آب همه خانه ش رو فرا نگرفته به قايق آنها بيايد ، اما درويش باز هم مخالفت كرد و به آنها گفت به فكر خود باشند ،
آب كم كم به داخل خانه درويش نفوذ كرد ، درويش همچنان به عبادت مشغول بود ،
آب تا زير زانوهاي درويش رسيده بود ، از دور دست صداي مردم را ميشنيد كه نام او را فرياد ميزدن و از او ميخواستن كه از خونه بيرون بياد و آنها با طناب او را نجات دهند ، اما درويش اعتنايي نكرد ،
آب تا زير گردن درويش رسيده بود ، كم كم اب به بالاي دهان و بيني درويش رسيده بود و #تنفس را براي درويش دشوار كرده بود ...
آب ، بيشتر و بيشتر شد ، درويش در آب غرق شد ...

درويش چشمانش را باز كرد ، همان فرشته اي كه با او صحبت كرده بود را ديد !
درويش برآشفت ! به #فرشته گفت : واي بر من كه يك عمر عبادت كردم ، پس كو آن امداد غيبي كه ميگفتي ؟ پس كو آن مرحمت خداوند ؟؟؟
فرشته لبخندي زد و گفت : دوباره ماجرا را مرور كن ، خداوند چند بار توسط بنده هايش موقعيت نجات تو را فراهم كرد ؟؟؟
كمك آن جوانان كه با قايق به زير #پنجره خانه ت آمدن را چرا رد كردي ؟
صداي آن مردمي كه ميگفتن از خانه بيرون بيا تا با طناب تو را نجات دهيم را شنيدي ، اما #اعتنايي نكردي !
مردمي كه همان ابتدا ميخواستن تو را با خود ببرن ، اما توجهي نكردي !!
خداوند ديگه چگونه ميتوانست تو را نجات دهد ؟؟
تمام اينها " امداد غيبي " بودن كه تو توجهي نكردي !

" امداد غيبي " ، همين فرصتهايي هست كه در زندگي روزمره همه مون به وجود مياد ،
گاهي اوقات خودمون فرصتهايي رو كه داريم استفاده نميكنيم و انتظار داريم يه اتفاق ماورا #طبيعي واسمون بيفته ..

ارسالی از آقای #امان_دهقان
🌸🍃🌸🍃🌸
💕 @rostaye_noj 💕
💕 @rostaye_noj 💕
حضور پرشور مردم #شهر_بلده در تشییع شهدای گمنام
🌸 با تشکر از آقای #مجتبی_داودی🌸
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
💕 @rostaye_noj 💕
#مراسم تشییع شهدای گمنام
#شهر_بلده
🌸 با تشکر از آقای #فرهاد_رزاقی🌸
💕 @rostaye_noj 💕
آماده سازی #مقبره_شهدای_گمنام
#پارک_آیت الله شهرستانی #شهر_بلده
🌸 با تشکر از اقای #مجتبی_داودی🌸
💕 @rostaye_noj 💕
#تشییع_تدفین
ريز برنامه هاي تشييع و تدفين #شهداي_ گمنام:
#چهارشنبه 28 تير ماه حضور همزمان #سه شهيد گمنام در #تكيه_سيد_الشهدا_بلده و مساجد روستاهاي #چل_دويلات_تاكر بعد از نماز مغرب.
#پنجشنبه 29 تيرماه #ساعت 7 صبح قرائت زيارت عاشورا در جوار سه شهيد گمنام در بارگاه ملكوتي #امامزاده محمد بن بكر بن علي (ع) در روستاي #كلا همراه با #صرف_صبحانه و ساعت 10 صبح حضور شهيدان در روستاهاي #نج_نسن_پيل_ميناك و يادواره 29 شهيد غرب بلده در دوراهي #كمربن.
بعد از بدرقه کردن اين سه شهيد گمنام عزیز از روستاهای نامبرده،در #شهر_بلده از ساعت 15:30 روز پنجشنبه 29 تیرماه،مهمان همیشگی مردمان #بلده میشوند.
با تشکر از #شورای_فرهنگی_تبلیغاتی بلده نور بابت اطلاع رسانیشان


#کانال_فرهنگی_مردمی_روستای_نج