نج،روستای من و تو

#شهدا...
دعا داشتند،ادعا نداشتند...
نیایش داشتند،نمایش نداشتند...
حیا داشتند،ریا نداشتند....
رسم داشتند،اسم نداشتند....
#شهید_کریم_رئیسی
#سالگرد
#لطفا_فاتحه
🆔 @rostaye_noj
#کانال_فرهنگی_مردمی_اجتماعی_خبری_روستای_من_تو_نج

💕 @rostaye_noj 💕

‍ #دلنوشتــــــه ای به بهانه ورود #پیکر_پاک ومطهرشهیدی گمنام به روستای #نج درتاریخ 29تیرماه96همزمان با روزشهادت رییس مذهب جعفری امام جعفر صادق(ع).انشالله همه عزیزان دراستقبال،تشییع وتدفین این شهیدعزیز شرکت نمایند.
گفت: راستی #جبهه چطور بود؟؟
گفتم : تا منظورت چه باشد ...

گفت: مثل حالا #رقابت بود؟؟ گفتم : آری...
گفت : در چی؟؟ گفتم :در #خواندن نماز شب...

گفت: #حسادت بود؟؟ گفتم: آری...
گفت: در چی؟؟ گفتم: در #توفیق شهادت...

گفت: جرزنی بود؟؟ گفتم: آری...
گفت: برا چی؟؟ گفتم: برای #شرکت در عملیات ...

گفت: بخور بخور بود؟؟ گفتم: آری ...
گفت: چی میخوردید؟؟ گفتم: تیر و #ترکش ...

گفت: پنهان کاری بود ؟؟گفتم: آری ...
گفت: در چی ؟؟ گفتم: #نصف شب واکس زدن کفش بچه ها ...

گفت: دعوا سر پست هم بود؟؟گفتم: آری ...
گفت: چه پستی؟؟ گفتم: پست نگهبانی سنگر کمین ...

گفت: آوازم می خوندید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: چه آوازی؟؟ گفتم: #شبهای_جمعه دعای کمیل ...

گفت: اهل دود و دم هم بودید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: صنعتی یا سنتی؟؟ گفتم: #صنعتی ، خردل ، #تاول زا ، اعصاب ...

گفت: استخر هم می رفتید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: اروند، کانال ماهی ، مجنون ...

گفت: سونا خشک هم داشتید ؟ گفتم: آری ...
گفت: کجا؟؟ گفتم: #تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ،طلائیه...

گفت: زیر ابرو هم برمی داشتید؟؟ گفتم: آری ...
گفت: کی براتون برمی داشت؟؟ گفتم: تک تیرانداز دشمن با تیر #قناصه ...

گفت: پس بفرمایید رژ لبم میزدید؟؟ گفتم: آری ...
خندید و گفت: با چی؟؟ گفتم: هنگام #بوسه برپیشونی خونین دوستان شهیدمان

سکوت کرد...گفتم: بگو ...بگو ...
زیر لب گفت: #شهدا_شرمنده ام ...

#شهــداتــاابــدشرمنــده_ایمـــ التماس دعا-مجید حسن زاده
🌸 با تشکر فراوان از جناب آقای #مجید_حسن زاده🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#کانال_فرهنگی_مردمی_روستای_نج

🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#عشق
پشت لبخند لبش
صد هزاران بغض است
پشت هر سرفه کوتاه گلو
درد سختی خفته
خلتهایی پخته
پشت آواز سکوتش هر شب
پر فریاد عظیمیست که عشق
بی مهابا به دلش جاری کرد
راستی میدانی او هنوز عاشق توست
بی دو پا بی دستش
بی دو چشم مستش
با دو صد درد که از کینه دشمن دارد
با دو صد نامردی
که برای عمل چشم ترش میکردند
بغضها دارد او پشت انبوه سکوت
پشت لبخند غریبی که لبش را خشکاند
من خودم هم دیدم
با صدایی خسته
بی کمک از ریه ا ی بی سامان
از درون قلبش
بی نفس گفت خدا
بدنم هدیه به دستان شماست
و دلم قرص به پیمان ازل
و دو چشمم به نگاهت خیره
و تنم منتظر حکمت توست
☘سروده آقای #مجتبی_غفاری که تقدیم به #شهدا میباشد☘
🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁
#کانال_روستای_من و تو
💕 @rostaye_noj 💕