#هوالخالق
#روستایم_نج.....
یکی از قدیمی ترین روستای شناخته شده ی ایران
با قدمتی بیش از دوهزار سال
✌در صورتی که عکس و متن مرتبط با(روستای نج) دارید میتوانید به آیدی ادمین ها
@nojkoh@noj_admin
مراجعه نمایید...
🌺منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم🌺
من از خیلی چیزها می ترسیدم : از مادیان سپید پدر بزرگ ، از مدیر مدرسه ، از قیافه عبوس شنبه ؛ چقدر از شنبه ها بیزار بودم! خوشبختی من از صبح پنجشنبه آغاز می شد. عصر پنجشنبه ، تکه ای از بهشت بود. شب که می شد ، در دور ترین خواب هایم طعم صبح جمعه را می چشیدم... #سهراب_سپهری
💕@rostaye_noj💕 روزی خواهم آمد و پیامی خواهم آورد در رگها نور خواهم ریخت و صدا خواهم در داد ای سبدهاتان پر خواب ! سیب آوردم سیب سرخ خورشید… #سهراب_سپهری
💕@rostaye_noj💕 من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است در دلم چیزی هست مثل یک بیشهٔ نور مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه #سهراب_سپهری
💕@rostaye_noj💕 در نبندیم به نور در نبندیم به آرامش پرمهر نسیم پرده از ساحت دل برگیریم رو به این پنجره با شوق سلامی بکنیم... #سهراب_سپهری ☘ عکس اقای #رسول_بابایی☘
💕@rostaye_noj💕 لحظه ها مي گذرد آنچه بگذشت، نمي آيد باز قصه اي هست كه هرگز ديگر نتواند شد آغاز مثل اين است كه يك پرسش بي پاسخ بر لب سرد زمان ماسيده است #سهراب_سپهری 🌸 عکس اقای #اسماعیل_هادیزاده🌸
ظهر #تابستان است سايه ها می دانند، كه چه تابستانی است سايه هايی بی لك، گوشه يی روشن و پاك، كودكان احساس! جای #بازی اين جاست زندگی خالی نيست مهربانی هست، سيب هست، ايمان هست آری تا #شقايق هست،زندگی بايد كرد...
💕@rostaye_noj💕 🌸☘🌸☘ 🌸☘🌸☘ دنگ..... دنگ...... #لحظه ها می گذرد. آنچه #بگذشت، نمی آید باز. قصه ای هست که هرگز دیگر نتوان شد #آغاز.... مثل این است که یک #پرسش بی پاسخ بر لب #سرد_زمان ماسیده است. تند برمی خیزم تا به #دیوار همین لحظه که در آن همه چیز رنگ لذت دارد، آویزم.