کانال : روشن آباد نيوز

#خاطره_رزمنده_روشن_ابادی



🌺
بسمه رب الشهدا و صدیقین درودبرشرف کسی که برای دین وآیین برای ابوخاک وناموسمان دفاع نمودن سلام بر شهیدان درودبه کسانیکه همه چیزشان زما ن جنک فقط صادقانه خدمت بود.
حقیر #شیر_علی_اقاباباپور #فرزند مرحوم حاجی جانعلی سکونت پایین #روشن_آباد اینجانب متولد ۱۳۴۴/۱۰/۲ که برای اولین بار سال شصت و یک با #سه نفر از بسجیان محل بنام ذلفعلی کداپورو کربلایی محمد رضایی اموزشی به منجیل وبعد از یک ماه تقسیم شدیم به کردستان من خاطرات زیادی از جبهه ها دارم چندین بار اعزام به منطقه جنوب ودوبارهم در #کردستان مریوان قله ایمان وعملیات ازاد سازی روستای بانه من در پاکسازی بانه دوشگاه چی بودم وهوای سردو برفی بارانی عملیات انجام شد با کمترین کشته و زخمی حقیر بعنوان عضو گوچک #بسیج یک خاطره زیبا و شیرین تعریف کنم که الان دارم این خاطره را منوسم انگا ر همین الان هست همه چیز داره تکار میشه چندمین بار جبهه من بو د که این دفعه بجبهه چنگوله منطقه مهران یا ایلام بودما یک منطقه عظیمی را می بایست نکهبانی یا موا ظبت میکردیم تا دشمن نفوذ نکند به حریمان ما سه گروهان بودیم من در گروهان یک بودم که حدود هفت ماه ونیم من بدون #مرخصی در ان منطقه بودم تقریباپنج ماه از دوران جبهه در ان منطقه گذشته بود که یک روز دیدم از #فرماندهی لشکر امدن پیش ما گفتن مانیرو کم داریم از گروهان شما نیرو میخوام فرمانده منطقه #شهید بزرگوار ناصر بهداشت بود وفرمانده گروهان منوچهر حیدری از پاسداران سپاه #بابل بودکل نیروی گروهان ماشدن چهارده نفر حقیر در جبهه چنگوله #دوشگاچی بودم یکی از شبها بود که عراق باسازمان منافقین هماهنگ شدن واز منطقه ما آتش تهیه سنگین نمودن چایی نبود گلوله نخورده باشه نیمه های شب #هواپیما عراقی با منورها ی خود اسمان #چهل_چراغ کرده بودن تا نیروهای پیاده راحت تر بما ضربه بزن به لطف خداوند مااز روشنایی انها بهتر استفاده کردیم دشمن که با بلندگو به زبان فارسی رجز خوانی میکرد و میگفتن تسلیم شویدولی ما جواب انها رابا گلوله پاسخ میدادیم #حمله سنگینی بود واقعا همچی قفل شده بود چون ما میدانستیم که ما چهارده نفر بیشتر نیستیم به لطف خدا برادرهای #بسیجی یکی بهتر دیگری ترسی معنا نداشت دوستتانمان #جانفشانی کردن کاری کردیم کارستان من دوشگاه چی بودم دشمن او ل درگیری سنگر دوشگاه مرا زد ومن دوشگاه بدوش در حال رفتن به #سنگر دوشگاه بودم که نزدیگی من #انفجار شدیدی رخ دادومن بر گشتم پیش فرمانده که برادر پاسدار منو چهر حیدری بود گفتم دیگه نمیشه با دوشگاه کار کرد من گفتم تو انبار مهمات قبضه #خمپاره داریم گفت بله داریم ولی کسی بلد نیست من گفتم من اموزش دیدم بلدم با هم توی گلوله باران رفتیم انبار مهمات خمپاره خودم نصب کر دم و جعبهای خمپاره اوردم ریختم دور خودم پر کردم دوستم برادر پاسدار آقای منوچهر حیدری بچه #آرد_گلا_بابل دیدبان من وگرا میداد ومن #خمپاره شلیک میکردم منطقه چنگوله نیمه کوهستانی هست وشیار هاوکانال برای جلو گشیدن نیروها #عراقی حسابی تو ان دره قبرستان #منافقین وعراقی ها کرد یم و هوا روز شد و با این نیروی کم مقاومت کردیم به لطف خدا یک متر از خاک میهن مان را نگرفتن بلکه جنازها انها انجا مانده بود وصدا وسیما امدن #فلیمبرداری کردن وبدون #هیچ مجروح وشهیدی موافق شدیم دشمن با این همه دب دبه ونیروی هوایی شکست خوردن باز هم خدا را شا کریم


حقیر کمترین شیرعلی


#روشن_آباد_نیوز
@roshanabadnews

»فرم #مرخصی و #ماموریت کارکنان #دهیاری

کانال و پیج
#روشن_آباد_نیوز
@roshanabadnews