علم، شبهعلم، و علم شِکَمی
✍️ رضا منصوری
جمعه ۱۳ مهر ۱۴۰۳
rmansouri.ir
در باب شبه علم بهروشنی در کتابم «مبانی تفکر در علوم فیزیکی» نوشتهام. راوی گزارههای شبهعلم معمولا از مفاهیم علمی استفاده میکند اما ارتباط میان آنها معطوف به منطق شخصی او است نه منطق موجود در مدلهای علمی. پیامدش گزارههایی میشود که ناعلم است؛ در چارچوب منطق علمی نمیگنجد. تکلیفاش روشن است و در همه جای دنیا هم گروهی علاقمند دارد. چون درصد پیرواناش تعیینکننده نیست معمولا در حکمرانیها بیتأثیر است.
اخیرا در ایران کسانی متوهم به علم از قعر به رو آورده شدهاند- در حد رئیس دانشگاه- که با علم از ریشه مخالفاند و صحبت از علمی جدید میکنند. سِمَت و قدرت از حکمرانان دارند. میگویند علم نوین غربی-شرقی است و از اساس مغایر با حکمت ما است- دنبال علمی میانایی- نه شرقی نه غربی- اند. پاسخی ندارند برای اینکه پس در این ۱۴۰۰ سال دانشمندان مسلمان چه کردند. گاهی به ابن سینا و بیرونی افتخار میکنند و مدعیاند دانشمندان متأخر در این ۴۰۰ سال همه چیز را از اسلام دارند، گاهی مدعیاند هر آنچه در علم روز هست همه در قرآن و حدیث آمده؛ حرفی برای اثبات مدعی ندارند جز اینکه «پول و قدرت بدهید ما بهتر از علم روز ابداع میکنیم»؛ چند دههء بعد از انقلاب هم کافی نبوده. معلوم نیست چرا هر از گاهی کبکوار افتخار به قدرت برامده از موشک و پهپاد میکنند بهاین خیال که مردم متوجه نمیشوند پشت چه پنهان شدهاند. کجای علماش برامده از علم اسلامی است؟ البته که پرسش بیربطی است. اصلا چرا این همه بهدنبال علمی هستند که در اختیار دیگران است؟
تاکنون حوزویان مدعی نوع دیگری علم بودند. در خلوت خود مشغول، در سیاست درگیر، و از نعمات مالی مبتنی بر فناوریهای روز- از جمله اکتشاف نفت- بهرهمند. بیحاصل؛ مدافع ناموجودی بهنام علم اسلامی. حواسشان هم نیست آنچه باید بهدنبالاش باشند سیاستگذاری علم است نه روش و نتیجهء فعالیت علمی که مستقل از انسان و اعتقادش است.
ترکیبهایی از نوع علم اسلامی، و اخیرا علم حِکَمی، مطرح میکنند. یکی پشت مقدسات پنهان میشود و دیگری از واژگان مدرن هوش مصنوعی و فناوری سود میبرد و هرجا از منطق کم آورد باز هم پشت مقدسات میخزد. تا جایی که این حرکت در حوزه محصور باشد خود دانند، اما ورود آن به دانشگاه خیانت بزرگی به ایران، به فرهنگ ما، به اسلام، و به نسل بعدی است و بازی در زمین دشمنان ایران و فرهنگ ما است. پس بههیچ وجه نباید گذاشت جوانه بزند، حتی اگر قائم مقام فرهنگستان علوم هم- که البته در توسعهء علمی بعد از انقلاب نقشی نداشته.
این روزها از زبان «هنوز-رییسِ» دانشگاه مشهد شنیدم که خواستار علم حِکَمی است. انگار کشف بزرگی کرده و دستاورد مهم این دانشگاه است. متاسفانه فرهنگستان علوم ما هم از آن پشتیبانی کرده که این دیگر اوج ابتذال علم در ایران است. کسی که از جایگزینی علم حکمی صحبت میکند، پشت مقدسات هم سنگر میگیرد، شک نکنید در توهم مطلق است. در توهم دانایی است. نه علم را میشناسد نه سیاستگذاری علم را. به قول شعرامان پیاز را با زعفران اشتباه گرفته.
این دیگر شبهعلم هم نیست. گزارههایی مبتنی بر توهم است. بهقدری مبتذل و از روی «باد شکم» است که هیچ واژهء تالارپذیری برای انتقال آن نتوانستم ابداع کنم مگر علم شکمی. حتی نتوانستم آن را گویهای در چارچوب یاوهنوشت/ ادبیات یاوه (rant literature) مرتبط با علم دستهبندی کنم.
تا زمانی هم که حکمرانی در ایران از نوعی است که حکمت را به شکم فرومیکاهد نباید انتظار هماوردی با دیگرانی در دنیا داشت که سیاستشان شاید ضد انسانی باشد، حکمی نباشد، اما بهقطع شکمی نیست؛ علمشان که حتما مبتنی بر فکر و تعقل است. سیاستشان لابد نشأت گرفته از خوی شکارگری است نه انسانیت و حکمت ایرانی.
با علم شوخی نکنیم. نشستن در مقامی علمی علم نمیآورد. به آیندهء ایران و نسلهای بعدی خیانت نکنیم. هر چه زودتر این رييسلقب که آبروی چند دهسالهء دلسوزان علم در ایران را برده برکنار شود.