7) من کارگرزاده ای خوزستانی، اهل شهرستان مسجد سلیمان و از عشایر
#بختیاری ام. در عشایر و روستاها، همة اعضای خانواده کار می کنند. بچه های سه ساله تا پیرمردها و پیرزنان، همه درحال فعالیت اند. البته با تغییر الگوی زندگی، ایجاد شهرهای مدرن و شیوه تعلیم و تربیت جدید، الگوی زندگی مردم، به کلی تغییر کرد. با زندگی صنعتی، آن هم از نوع مونتاژ و
#اقتصاد_نفتی و دولتیِ رضاشاهی یک دگرگونی اساسی در زندگی، کار و تولید ملی ایران پدید آمد. به هرحال، مواجه شدن با آن مرد، مرا از کنار جادة آسفالته به جادة علم کشاند. چوپانی را رها کردم و به مسیر دانش روی آوردم.
در دوران دبیرستان، در کنار پیمودن راه علم، راه مبارزه را نیز در پیش گرفتم. از سال ۱۳۵۰، در هفده سالگی درحالی که سال دوم هنرستان را شروع می کردم، در مباحث سیاسی شرکت کردم و پس از مدت کوتاهی پی بردم که رژیم شاه یکی از موانع پیشرفت کشور و عامل اصلی مفاسد است. کم کم گروهی را در هنرستان تشکیل دادیم که بعدها هستة اولیة گروه منصورون شد. افرادی همچون
#شهید_دقایقی و آقایان
#عبدالله_ساکیه،
#مرتضایی،
#قمیشی،
#علی_احمدی و...، از بچه مذهبی های هم دورة اینجانب نیز به این گروه پیوستند.
در سال ۱۳۵۳، ساواک به فعالیت های ما پی برد که به دستگیری ما انجامید و شش ماه، زندان سیاسی رژیم را پشت سر گذاشتم.
☑️ برچیده از کتاب «راه»
☑️ هر روز، برگی از
#زندگی_محسن_رضایی در کانال رسمی دکتر محسن رضایی (بخش های بعدی و قبلی را با ورود به کانال دکتر رضایی ببینید و بخوانید)
به ما بپیوندید
👇☑️ https://telegram.me/joinchat/BAlNIju710-ejUmIHpgPCA