ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران؛
جناب آقای دکتر حسن روحانی
با سلام و احترام؛
چنانکه مستحضرید، سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور در دولت قبل، متحمل آسیبهای سهمگین شد و تا مرز فروپاشی کامل پیش رفت و بسیاری از چالشهای درونی و بیرونی را برای بعد از خود برجای نهاد. با این حال، در دولت یازدهم، بهرغم همه کوششهایی که برای اصلاح امور صورت گرفت، این سازمان تا کنون موفق به بازیابی انسجام درونی و کسب جایگاه واقعی خود در بدنه مدیریت کشور و حتا نظام پویا و رابطهمند در درون خود نشده است.
تأییدکنندگانِ این نامه بر این باورند که سازمان «میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» همچنان از مشکلات و کاستیهای بزرگ رنج میبرد که مهمترینشان را میتوان بدین شرح برشمرد:
1ـ 12 سال پس از ادغام سه حوزه میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و قرارگیریشان در یک سازمان واحد، هر سه حوزه به صورت واحدهای منفک از هم باقی ماندهاند و بر مبنای همپوشانی و یا تعامل ادغام نشدهاند. از اینرو، هیچ ارتباط منطقی و تعریف شدهای میانشان وجود ندارد و به جای تعامل به سمت تعارض و تقابل سوق پیدا کردهاند. در نتیجه، جایگاه و اهمیت آنها، صرفا بر مبنای علایق و سلایق رؤسای سازمان تعریف میشود.
2ـ با وجود این که سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، مسؤولیتها و وظایف حاکمیتی متعددی در قبال هویت ملی و نیز «شناسایی»، «حفظ و احیا» و «معرفی» میراث فرهنگی ایران دارد، این مهم به شدت مورد غفلت قرار گرفته است و آثار تاریخی دیرینه و گرانقدر این سرزمین، به سطح بنگاههای اقتصادی و ابزار درآمدزایی بدون نسبتشان با ارزشهای آثار تنزل یافتهاند. اگرچه توسعه صنعت گردشگری، میتواند گامی بزرگ برای معرفی میراث فرهنگی ایران در سطح ملی و جهانی باشد و منابع مالی در خور توجهی را برای حفظ آن فراهم آورد، اما غلبه تفکرات مبتنی بر بهرهکشی بر نگاه مسؤولانه و ارزشافزا، آسیبهایی را برای میراث فرهنگی به مثابه بزرگترین سرمایه گردشگری ایران بوجود آورده است.
3ـ بخش گردشگری سازمان، با وجود جایگاه به ظاهر برتری که از سوی رؤسای سازمان به آن اعطا شده، از توسعه کافی برخوردار نبوده است. خوشبختانه، عملکرد تحسینبرانگیز دولت محترم در به سرانجام رساندن برجام و تنشزدایی با کشورهای مختلف، موجب رونق صنعت گردشگری و افزایش چشمگیر شمار گردشگران خارجی شده است اما بخش گردشگری سازمان نتوانسته به قدر مورد انتظار با این تحول بزرگ همراهی کند و شرایط و زیرساختهای لازم برای بهرهگیری از این فرصت ذیقیمت را فراهم آورد که به عقیده ما، ناشی از عدم استفاده از ظرفیتهای علمی و کارشناسی، فقدان نظام برنامهریزی و دوری از شایستهسالاری در انتخاب مدیران مربوطه است. متأسفانه، برنامههای گردشگری به حرکتهای نمایشی، معطوف به منافع بنگاههای خاص این حوزه تبدیل شده و از حرکت به سوی منافع ملی فراگیر بازمانده است.
4ـ بیشک صنایع دستی، مهجورترین بخش سازمان است که در یک دهه گذشته به مثابه حاشیه یا زائده سازمانی از کمترین توجه برخوردار بوده و سیاستگذاری برای آن از سطح شعارهای کلی و سخنرانیهای عمومی فراتر نرفته است. اگرچه صنایع دستی میتوانند بخش قابل توجهی از درآمدهای غیرنفتی کشور را به خود اختصاص دهند و سهمی بزرگ در اشتغالزایی داشته باشند، اما سازمان میراث فرهنگی نتوانسته است از این ظرفیت عظیم به قدر کافی بهره جوید.
5ـ سازمان کنونی با حفظ تشکیلات قدیمی سازمانهایی که از ادغام آنها بوجود آمده است، ساختاری به روز نشده و نامتناسب با مسؤولیتها و تکالیف خود دارد اما نوسازی و بهروزآوری آن تا به اکنون بر عهده تعویق افتاده است. این ساختار قادر به تحقق آرمان های دولت و نیازهای امروز جامعه نیست و شاید بتوان گفت که حتا فاقد قدرت پیشینی و فعالیت در سطح پیش از ادغام قرار دارد. از سوی دیگر، با چالش های درون واحدهای تابعه خود روبرو است که از توان نظارتی و همافزایی آن میکاهد.
رییس محترم جمهور!
طی 12 سال گذشته، نشستن 8 نفر بر مسند ریاست سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کشور و اینکه در دولت فعلی نیز چشم به راه سومین رییس خود است، این پرسش را بوجود آورده که آیا سازمان یادشده از موقعیت درجه دوم در بدنه دولت برخوردار است و به چشم سکوی پرتاب یا آزمایشگاه مدیران نگریسته میشود؟ چنانکه خود بهتر میدانید مدیریت در حوزه های فرهنگی و زیربنایی آن هم در سازمانی که علاوه بر فعالیت علمی و حفاظت از سرمایههای فرهنگی، وظیفه خدمترسانی و حرکت در مجرای توسعه را بر دوش میکشد، نیازمند ثبات مدیریتی، پشتوانه ملی و آرامش درونی است، این در حالی است که امروزه این سازمان از ثبات لازم برخوردار نیست و آرامش و امید درونی آن به یأس و بیانگیزگی تبدیل شده؛ به گونهای که حتا حلقه دوستداران و حامیان اجتماعی نیز از آن فاصله گرفتهاند.