شعر ؛
#ژینا سروده داتیس مهرابیان
گیسو رهای در خون
برخیز ! شب فراریست
خونین شفق ،گل افشان
در جانِ شهر جاریست
مغزِ شکفته هر دَم ، می رویَد از خیابان
ضحّاک می کَشد ، هار ، در خاک و خون ، هزاران
گُردآفرید و کاوه ، برخاستند از ایران
افراشته دَرفش است ، در باد ، موی رقصان
مویی که تار ، تارش ، آزاد گشته ، پیچان
محکم ، طنابِ دارست ، بر گردنِ تَتاران
مُژده دهید ، یاران ! ، شب می رسد به پایان
پَر می کَشَد سپیده ، از میله های زندان
با پارسی ، عرب ، تُرک
همرزم ، تا رهایی
کُرد و لُر و بلوچ اند
شیرانِ آریایی
نامِ تو ، نام رمز است ! ،ژینای ! نو بهاران
مهسای شب شکاف و ، خورشید بامدادان
هنگامِ رستخیز است ، ای دُختِ کُردِ پَهلان !
زیرِ دِرَفشِ مویت ، «جاوید باد ! ایران»
جاوید
👑 شاه
💚🤍❤️