| چرا و چگونه کمالگرایی آدم را بیچاره میکند |
اگر واژه کمالگرایی را در گوگل جستجو کنید، احتمالاً به این عناوینِ خبری میرسید: «دانشجویانِ کمالگرا نمرات بهتری میگیرند، اما به چه قیمتی؟»، «چرا مشاغل باید در سال ۲۰۲۰ کمالگرایی را طرد کنند؟» و «چرا تغییر کمالگرایی تا این حد سخت است؟»
کمالگرایی به عنوانِ یک وضعیتِ ذهنی همواره محلِ بحثهای علمی بوده است. بسیاری از سلبریتیها اخیراً از کمالگرایی و فشاری که تلاش برای بینقص بودن به آنها وارد میکند، شکایت کردهاند. اعتقاد به کمالگرایی به این معنی است که شما هر قدر هم تلاش میکنید تا بهترینِ خود را عرضه کنید باز هم فکر میکنید میتوانستید بهتر عمل کنید؛ بنابراین هرگز از خود رضایت ندارید.
کمالگرایی یا همان چیزی که در علمِ روانشناسی به آن اختلالِ شخصیتِ وسواسی-جبری گفته میشود، در زمره اختلالاتِ سلامتِ روانی قرار میگیرد. کسانی که از شکلهای افراطیِ این اختلال رنج میبرند، همواره نگرانِ این هستند که چیزها از نظمِ معمولِ خود خارج شود و کنترلی بر امور نداشته باشند؛ آنها به جزئیات توجه زیادی نشان میدهند. این مشکل ممکن است با سایر اختلالات از مشکلاتِ تغذیهای تا وسواسِ فکری و عملی، اضطراب، افسردگی و افکارِ خودکشی همراه شود.
کریس وارد در کتاب «کمتر کامل، بیشتر خوشحال» توضیح میدهد که اعتماد به نفسِ پایین مرزِ باریکی است که کمالگرایی را از یک فضیلت به یک معضل تبدیل میکند: «تلاش برای دستیابی به کمال برای آنکه فرد از سفر خود لذتِ بیشتری ببرد یا به پاداش برسد، بسیار خوب است؛ اما تلاش برای رسیدن به کمال برای اینکه فرد به دیگران اثبات کند از همه بهتر است، مرز بین فضیلت و معضل است.»
او در کتاب خود نشان میدهد که تحمیلِ استانداردهای غیرممکن به خود در طولِ زندگی تا چه حد میتواند هزینه شخصی داشته باشد؛ و علاوه بر آن تا چه حد میتواند روی زندگیِ اطرافیانِ فردِ کمالگرا اثر منفی بگذارد. او میگوید: «من به یک والد یا همسرِ سمی، کنترلگر، مطالبهگر، نامطبوع و همیشه حقبهجانب تبدیل شده بودم.» اما ادامه میدهد که در درون، احساسِ تنهایی، فهمیده نشدن و اضطراب میکردم. من فکر میکردم که همه چیز باید درست اجرا و انجام شود و همیشه اضطراب داشتم که مبادا هر زمانی اشتباهی رخ دهد.
کَری کوپر، استاد روانشناسیِ سازمانی و بهداشت در دانشگاه منچستر، میگوید: «کودکان به خصوص بعد از طلاقِ والدین بسیار آسیبپذیر میشوند، زیرا تلاش میکنند وضعیتِ محیط را به حالتِ ثبات درآورند.» او همچنین میگوید: «زنانی که به مشاغلِ تحتِ سلطه مردان وارد میشوند معمولاً کمالگرایی از خود بروز میدهند، زیرا احساس میکنند باید به رؤسای مرد نشان دهند از عهده کارها بر میآیند.»
پروفسور کوپر میگوید: یکی دیگر از عواملِ بروزِ کمالگرایی، رسانههای اجتماعی است. «کمالگرایی به نسلِ استفادهکنندگان از رسانههای اجتماعی، فضاهایی که در آن هر کسی خودش را در کاملترین شکل عرضه میکند: بهترین سبکِ زندگی، بهترین ظاهر، بهترین زندگیِ اجتماعی، مرتبط است.» زندگی با فردِ اُسیپیدی از بیرون بسیار کامل و بینقص است. این همان احساسی است که این افراد دوست دارند به دیگران بدهند. حسِ بینقص و کامل بودن. از بیرون به نظر میرسد که آنها نمونه واقعیِ یک همسر، والد، دوست و به خصوص یک همکار هستند.