خدای مهرب️ان

‍ در شرح حال آخوند ملاّ محمد #کاشی، (استاد آقا نجفی قوچانی و حاج رحیم ارباب اصفهانی و بسیاری دیگر از اعاظم) آورده‌اند:

«هر نیم شب، چنان به سوز و گداز نماز می‌خواند و بدنش به لرزه می‌افتاد که از بیرون حجره، صدای حرکت استخوانهایش احساس می‌شد!

روزی پس از ختم درس، یکی از طلاّب به درس آن بزرگوار آمد و گفت: «آقا! این شیخ می‌گوید که دیشب به وقت سحر دیدم که از دَر و دیوار مدرسه صدای «سُبُّوحٌ قُدُّوسٌ رَبُّنا وَ رَبُّ الْمَلائِکةِ وَالرَّوح» بر می‌آید! آخوند فرمود:

«اینکه در و دیوار به ذکر من متذکر می‌باشند، امر مهمی نیست، مهمّ آن است که او از کجا محرم راز گشته است.»

منبع‌: #نمازشب_کلید_حل_مشکلات.


@rahe_aseman

‍ #نماز_شب

چند نفر از علماء نزد استادی رفتند تا از مقام علمی او استفاده کنند. ولی دیدند استاد مانند مصیبت زده‌ها نشسته و حال پریشانی دارد.
از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسی از شما مرده است؟ استاد گفت:

«دیشب آن چنان خوابیدم که نماز نافله شب از من فوت شد، دیشب سحرخیزان، نماز شب گزاران و استغفار کنندگان رفتند، ولی منِ بدبخت امروز قضای آن را خواندم، آیا مصیبتی از این بالاتر می‌شود؟

منبع: #نمازشب_کلید_حل_مشکلات.


@rahe_aseman

‍ #نماز_شب

چند نفر از علماء نزد استادی رفتند تا از مقام علمی او استفاده کنند. ولی دیدند استاد مانند مصیبت زده‌ها نشسته و حال پریشانی دارد.
از او پرسیدند چه شده؟ مگر کسی از شما مرده است؟ استاد گفت:

«دیشب آن چنان خوابیدم که نماز نافله شب از من فوت شد، دیشب سحرخیزان، نماز شب گزاران و استغفار کنندگان رفتند، ولی منِ بدبخت امروز قضای آن را خواندم، آیا مصیبتی از این بالاتر می‌شود؟

منبع: #نمازشب_کلید_حل_مشکلات.

@rahe_aseman