🌿🌾🌿#داستاناز شبلي پرسیدند : استاد تو در طریقت چه كسي بود ؟
او پاسخ داد : یك سگ ! روزي سگي را دیدم كه در كنار رودخانه اي ایستاده بود و از شدت
تشنگي در حال مرگ بود . هربار كه سگ خم میشد تا از اب رودخانه بنوشد , تصویر خود را در
اب مي دید و مي ترسید , زیرا تصور میكرد سگ دیگري نیز در رودخانه است . در نهایت پس از
مدتي طولاني سگ ترس خود را كنار گذاشت و به درون رودخانه پرید.
با پریدن سگ در رودخانه تصویر او در اب نیز ناپدید شد , به این ترتیب سگ متوجه شد آنچه
باعث ترس او شده , خودش بوده است . در واقع مانع میان او و آنچه به دنبالش بود به این شكل از
میان رفت . من نیز وقتي به درون خود فرو رفتم متوجه شدم مانع من و انچه در جستجویش مي
باشم خودم هستم و با آموختن از رفتار این سگ حقیقت را دریافتم.
@rahe_aseman🌿🌾🌿