وقتی که خلیجِ فارس در زمان صلح چنین اهمیتی را دارا باشد، بدیهی است که در صورت پیدایش جنگ، یعنی هنگامی که احتیاجات از هر حیث چندین برابر میشود، در دست داشتن این دروازهی کشور و باز بودن آن به روی دنیا، تا چه حد در سرنوشت ایران حکمفرماست.
و به این جهت است که باید گفت تو ای ایرانی که در سرزمین خوش آب و هوای داخلهی کشور و نواحی شمالی آن، در سایهی درختان و باغهای مصفا، تماشای طبیعت قشنگ و روانآسای ایران را مینمایی و از همه لذتهای زندگانی در این کشور سرتاسر زرخیز میتوانی کام خویش را شیرین سازی، و به این جهت به اندازهای دلبستگی به دهکده یا شهرستان خویش پیدا کرده که با سختی به دهکده یا شهرستان همسایه به هنگام ضرورت مسافرت میکنی، باید بدانی که هرگاه روزی ایران مرز دریایی را از دست بدهد و یا با نیروی لازمه نتواند در آبهای آن حکمفرمایی کند، در دهکدهی خودت مانند مرغی در قفس گرفتار شده، همه شیرینیهایی که امروزه در زندگانی داری به کامت تلخ گشته، ناچار هستی آنچه داری به ارزش کم از دست بدهی و آنچه به آن احتیاج داری به بهای جان به دست آوری.
پس هر وقت از این مرزی که به چشمت آذرخیز است و آبش همه تلخ و شور میباشد میگذری و یا از آن سخنی میشنوی، بدان که این آذر، مایهی زندگی ایران و آن تلخی و شوری برای فرو بردن به کام دشمنان آن بوده....
از کتاب «خلیج فارس»، دریادار غلامعلی بایندر، ۱۳۱۷ شمسی
@rafiotragedy