موزه_ رادیو_نیشتمان

Channel
Logo of the Telegram channel موزه_ رادیو_نیشتمان
@radionishtemanPromote
14
subscribers
تنها صداست که می ماند هنوز در لابلای رویاهای خیس خورده ام قدم می زنی @soodeh_aria
موزه_ رادیو_نیشتمان pinned «🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 📻گروه هنری رادیو نیشتمان تقدیم میکند : 🍃🌹عید سعید فطر مبارک باد 🌹🍃 عید آمد و عید آمد با نقل و نبیدآمد ماه رمضان رفت این فطر سعید آمد دنیا شده یکسر گل هرگوشه پرازبلبل هر خاک شده بستان چون نور امیدآمد بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد بگذشت…»
۳۶ روش برای سرمایه گذاری روی خودت:

1. غذای سالم بخور
2. آشپزی یاد بگیر
3. نظر دیگران برات مهم نباشه
4. ساعات خوابت رو تنظیم کن
5. نق زدن را تمام کن
6. زمانت رو بهتر مدیریت کن
7. بیشتر سفر کن (الان نه البته بذار کرونا تموم شه!)
8. برای خودت برنامه روتین داشته باش
9. پولتو سرمایه گذاری کن
10. هر روز خودتو به چالش بکش
11. حواست به خرج کردنت باشه
12. موفقیت رو تصویرسازی کن
13. دیگران را ببخش
14. دنبال تایید دیگران نباش
15. یادداشت بنویس
16. پادکست گوش کن
17. دوستاتو عاقلانه انتخاب کن
18. برنامه های آموزشی نگاه کن
19. مطالب رو آنلاین یاد بگیر
20. پس انداز داشته باش
21. کتاب بخون
22. با خانوادت خوب باش
23. از شر دوستای سمی خلاص شو
24. کسب و کارتو شروع کن
25. یه مربی برای خودت پیدا کن
26. یه زبان یاد بگیر
27. هدف گذاری کن
28. برنامه روزانه و هفتگی داشته باش
29. تمرین مدیتیشن کن
30. سپاسگزاری رو تمرین کن
31. برنامه زندگی تو تعیین کن
32. ورزش کن
33. مهارت های بیشتری یاد بگیر
34. نوشابه و الکل نخور
35. یک سرگرمی جدید پیدا کن
36. این مطلب رو ذخیره کن

🆔@radionishteman
Abr Bahar ~ Takmusics.IR
Homayoun Shajarian ~ Takmusics.IR
ابر بهار
همایون شجریان

زادروزت مبارک همايون ایران...
#همیشه_بمان_همیشه_بخوان🍀

🔹 ‌بیشتر بشنوید، با عضویت در👇

🆔@radionishteman
یک روز از خواب بیدار می‌شوی ، نگاهی به تقویم می‌اندازی ، نگاهی به ساعتت ، و نگاهی به خودِ خودت در آینه ...
و می‌بینی هیچ چیز و هیچکس جز خودت حیف نیست !
لباس‌های اتو کشیده غبارگرفته مهمانی‌ات را از کمد بیرون می‌آوری ، گران‌ترین عطرت را از جعبه بیرون می‌آوری و به سر و روی خودت می‌پاشی ...
ته مانده حساب بانکی‌ات را می‌تکانی و خرج خودت می‌کنی ...
یک روز از خواب بیدار می‌شوی و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه می‌گویی : صبح بخیر عزیزم ، وقت کم است لطفا مرا بیشتر دوست بدار !
یک روز ، یکی از همین روزها ، وقتی از خواب بیدار می‌شوی ، متوجه می‌شوی بدترین بدهکاری ، بدهکاری به قلب مهربان خودت هست ...
و هیچ چیز و هیچکس جز خودت حیف نیست !



🆔@radionishteman
موزه_ رادیو_نیشتمان pinned «در یکی از مدارس، دور افتاده یاسوج معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند. معلّم…»
در یکی از مدارس،
دور افتاده یاسوج معلمی دچار مشکل شد و موقتا برای یک ماه معلم جایگزینی بجای او شروع به تدریس کرد. این معلم جایگزین در یکی از کلاسها سوالی از دانش آموزی کرد که او نتوانست جواب دهد، بقیه دانش آموزان شروع به خندیدن و او را مسخره می کردند.
معلّم متوجّه شد که این دانش آموز از اعتماد بنفس پایینی برخوردار است و همواره توسّط هم کلاسی هایش مورد تمسخر قرار می گیرد.
زنگ آخر فرا رسید و وقتی دانش آموزان از کلاس خارج شدند، معلّم آن دانش آموز را فرا خواند و به او برگه ای داد که بیتی شعر روی آن نوشته شده بود و از او خواست همان طور که نام خود را حفظ کرده، آن بیت شعر را حفظ کند و با هیچ کس در مورد این موضوع صحبت نکند.
در روز دوم معلّم همان بیت شعر را روی تخته نوشت و به سرعت آن بیت شعر را پاک کرد و از بچّه ها خواست هر کس در آن زمان کوتاه توانسته شعر را حفظ کند، دستش را بالا ببرد.
هیچ کدام از دانش آموزان نتوانسته بود حفظ کند.
تنها کسی که دست خود را بالا برد و شعر را خواند همان دانش آموز دیروزی بود که مورد تمسخر بچّه ها بود.
بچّه ها از این که او توانسته در این فرصت کوتاه شعر را حفظ کند مات و مبهوت شدند.
معلّم خواست برای او کف بزنند و تشویقش کنند.
در طول این یک ماه، معلّم جدید هر روز همین کار را تکرار می کرد و از بچّه ها می خواست تشویقش کنند و او را مورد لطف و محبّت قرار می داد.
کم کم نگاه همکلاسی ها نسبت به آن دانش آموز تغییر کرد.
دیگر کسی او را مسخره نمی کرد.
آن دانش آموز خود نیز دارای اعتماد به نفس شد و احساس کرد دیگر آن شخصی که همواره معلّم سابقش "خِنگ " می نامید، نیست. پس دانش آموز تمام تلاش خود را می کرد که همواره آن احساس خوبِ برتر بودن و باهوش بودن و ارزشمند بودن در نظر دیگران را حفظ کند.
آن سال با معدّلی خوب قبول شد.
به کلاس های بالاتر رفت.
در کنکور شرکت کرد و وارد دانشگاه شد.
مدرک دکترای فوق تخصص پزشکی خود را گرفت و هم اکنون پدر پیوند کبد جهان است که در بیمارستان ابن سینای شیراز شهر صدرا صدها پیوند کبد انجام داده است.

این قصه را دکتر ملک حسینی در کتاب زندگانی خود و برای قدردانی از آن معلّم که با یک حرکت هوشمندانه مسیر زندگی او را عوض نمود، در صفحه اینستاگرامش نوشته؛ انسان ها دو نوعند:
نوع اوّل کلید خیر هستند.دستت را می گیرند و در بهتر شدنت کمک کرده و به تو احساس ارزشمند بودن می دهند
نوع دوم انسان هایی هستند که با دیدن اوّلین شکستِ شخص، حس بی ارزشی و بدشانس بودن را به او منتقل می کنند.

این دانش آموز میتوانست قربانی نوع دوم این انسان ها بشود که بخت با او یار بود.

شما معلم عزیز،شما پدر و مادر دلسوز انرژی مثبت داری یا منفی؟احساس ارزشمند بودن بودن را انتقال میدی یا شکست و...؟!

🆔@radionishteman
⭕️👈تلنگر

🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
#یه_دقیقه_مطالعه...

نسل هتل نشین....

یادداشتی از : دکتر فرهنگ هلاکویی

چهل سال پیش، دخترهای خانه صبح ها زود بیدار می شدند تا قبل از مدرسه رفتن،
همه جای خانه را رفت و روب کرده باشد و بعد اجازه داشتند راهی مدرسه شوند.

پسرها بايد يا صبح زود يا عصر، نان و مايحتاج خانه را خريد ميكردند و كارهای مردانه را در كمك پدر خود انجام ميدادند.

حالا با نسلی روبرو هستیم که صبح که بیدار می شوند، از هتل خانه شان خارج می شوند.
چون که والدینشان به عنوان مستخدمین "هتل خانه " همه جا را رفت وروب خواهند کرد.
و با يك تلفن همه چيز درب خانه مهياست.

نسلی که در برابر اتاقی که در آن می خوابد و خانه ای که در آن زندگی میکند و ظرفی که در آن غذا می خورد احساس مسئولیت ندارد؛ آیا در برابر سرزمینی که از آب وخاک آن بهره مند است حس مسئولیت خواهد داشت‼️

برای این نسل، سرزمین هم چون هتلی است که می توان خورد و خوابید و ریخت و پاشید؛ از مواهب طبیعی آن بهره مند شد و بعد اگر باب میل نبود آن را ترک کرد.
سرزمین هم، مثل خانه، برای این نسل، هتل است.
با این تفاوت که متأسفانه مستخدم سرجهاز ندارد و همه فقط برای خوردن و خوابیدن و بردن آمده اند.

این نسل را چه کسی وچه کسانی چنین تربیت کردند
کی بود
کی بود⁉️
اتفاقاً این دفعه، من بودم، تو بودی، ما بودیم
و...همه بودند.

کمی به خود بیاییم و تکانی به خودمان
و این نسل هتل نشین بدهیم‼️

گرچه به نظر من نسلی که این بچه ها رو تربیت کرد، فکر می کرد چون خودش سختی کشیده باید هرجور امکاناتی رو برای بچه اش فراهم کنه و این موضوع از تهیه سیسمونی برای کودک به دنیا نیومده شروع میشه و متاسفانه ادامه پیدا میکنه تاجاییکه شان والای مادر و پدری خودش رو در حد یک مستخدم برای اربابش پایین بیاره مبادا که آبی در دل فرزندش تکون بخوره...

اما غافل شد از اینکه هر باغچه و مزرعه ای با آب زیادی فاسد میشه و به لجنزار تبدیل خواهد شد...

گاهی باغبان به گیاهش بی آبی رو تحمیل میکنه چون میدونه اون گیاه نیاز داره چند روز بستر خشکی داشته باشه تا بتونه ریشه هاش رو توی خاک رشدبده و به حیاتش ادامه بده

امیدوارم همه ما مادرها و پدرها بتوانیم به این درک برسیم که امکانات هتلی ایجاد کردن برای فرزندانمون افتخار نیست
مسئولیت پذیر کردن و قدردان بار آوردن کودکمون افتخاره

🆔@radionishteman
روز رادیو بر هر کسی که عاشق این جعبه جادویی هست مبارک

🎙 🎼 📻 🎧



@soodeh_aria
Forwarded from طلوع_سحر (طلوع سحر)
گه همچو باز آشنا بر دست تو پر می زنم
گه چون کبوتر پرزنان آهنگ بامت می کنم
گر غایبی هر دم چرا آسیب بر دل می زنم
ور‌حاضری‌پس‌من چرا در سینه دامت می کنم

#حضرت_مولانا
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tolokermanshah🦋
‌‌‌‌‌‌‌‌❀✦•┈┈❁🦋❁┈┈•✦‌❀
Forwarded from طلوع_سحر (طلوع سحر)

عاشق که می‌شوی
تمام جهان نشانه معشوقه‌ات دارند،
یک موسیقی زیبا،
یک فنجان قهوه ی تلخ،
یک خیابان خلوت و ساکت،
به آسمان که نگاه می‌کنی کبوترانی که پرواز می‌کنند همه تو را امید مي‌دهند،
حتما که نباید هدهد خبری بیاورد،
گاهی کلاغی هم از معشوقه‌ات پیام دارد
جهان عاشقی زیباست
آنقدر زیباست که آواره شدنش هم زیباست،
مردن در عاشقی هم زیباست ...


#محمود_درویش

@tolokermanshah🦋
‌‌‌‌‌‌‌‌❀✦•┈┈❁🎼🍃🎼🍃🎼❁┈┈•✦‌❀
🎙#سحرامیری (#طلوع)
‌.‌‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‎
یکم اردیبهشت،
روز بزرگداشت سعدی شیرین گفتار،
سالروز درگذشت شادروانان
ملک‌الشعرای بهار ،
سهراب سپهری
و علامه اقبال لاهوری

چه بسا حق این بود که
امروز را روز شعر و ادب پارسی می‌نامیدند...


─═इई🌸 🌱🌸ईइ═─
🆔@radionishteman
(کرانه ی زندگی)
<unknown>
کرانه زندگی
موسیقی : مجتبی شادابفر
دکلمه : فرهاد فخربخش
instagram: farhadfakhrbakhsh_official
⭕️حکایتی بسیار زیبا و خواندنی‌‌

🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂
🍃
#تا_انتها_بخوانید

در سال 1330کفش ایرانی ها گیوه و نعلین و گالش بود و از طرفی شهر نشینی باب شده بود. یک جوان اصالتا شیرازی،به نام محمد تقی ایروانی، پیش خودش فکر کرد که مردم ممکن است بی نان سر کنند، اما بی کفش نمیتوانند دنبال نان بدوند!

به قول او نمیتوان شهرنشینی کرد، آن هم بدون کفش و پابرهنه؛ پس مردم به دوچیز نیاز دارند. یکی نان و یکی کفش! با این فکر به کشور چکسلواکی رفت و دو کارشناس چک استخدام کرد و یک دستگاه اتوکلاو کفش خرید و به ایران آمد و در خیابان گلوبندک پاساژی ساخت که کفش تولید کند.

ایروانی کارش با 35 کارگر کارش را شروع کرد؛ او کمر همت بست و چون سوداهای بزرگ در سر داشت، با وام و پس انداز و ارث و ..، زمین بزرگ تری در مهرآباد کرج خرید و در آن محل اول یک مسجد ساخت و بعد کارخانه ی تولید کفشش را هم به آنجا منتقل کرد. محمد تقی کم و بیش، از این و آن، سرزنش میشنید که ،"تا وقتی کفش خارجی هست، چه کسی گیوه و گالش ایرانی میخرد؟؟".

اما این حرفها او را دلسرد نکرد و کم کم طوری شد که در سال 1337 ، کفش چرمی ای تولید کرد که مرگ نداشت!!!! او کفش ها را با قیمت 4تومان میفروخت. این در حالی بود که کفش خارجی آن زمان ده تومان بود و آن دوام و زیبایی را نداشت!!!!!

جالب اینکه ایروانی، در سال 1343 شرکتی با هدف پرورش 22 کودک دو ماهه تا 2ساله تاسیس کرد تا در آینده، این کودکان، از مدیران کارخانه اش و مدیران ایرانی بشنود. " نی نی پرارین" قرار بر این شد بخشی از درآمدش به مصارف تحصیلی این22 کودک برسد و خوارک، پوشاک و وسایل زندگی ساده و کم خرج آنها همه به عهده ی خودش باشد.

قانونی هم وضع کرد که هیچ کدام از این کودکانِ تحت سرپرستی او، بعد از رسیدن به سن 18 سالگی، هیچ تعهدی نسبت به او ندارند و آزادند که هرجور دلشان خواست زندگی کنند!! فقط انتظار او اینست که نسبت به "تحصیل" جدی باشند و "اسلام" و "حسن اخلاق" را اساس کارشان قرار بدهند.

ایروانی، طی سال های 35 تا 1357 بیش از 50 شرکت تاسیس کرد و برای کارگرانش خانه ی سازمانی ساخت و سرویس رایگان ایاب و ذهاب در نظر گرفت!!!

القصه کسب و کار او توسعه پیدا کرد و در سال 57، شرکت کفش محمد تقی ایروانی، مصادره شد و متاسفانه به دلایلی مثل ضعف مدیریت و واگذار نکردن آن به بخش خصوصی، کارخانه ای که روزگاری، 10هزار خانوار کارگری را به خوبی اداره میکرد، 4 میلیارد و هشتصد میلیون تومانِ آن زمان، ضرر داد!!!!!!!!!! قلب کارخانه از تپش ایستاد و کارخانه ی او هم به مرور، تبدیل به انبار ماشین ها و خودروهای سایپا شد!

ایروانی، با دل شکسته به آمریکا رفت و کودکان تحت نظرش، که آن زمان 14 تا 16 ساله شده بودند را هم، با هزینه ی خودش به خارج از کشور برد؛ و در آنجا کارخانه ی چرمسازی بوستون را تاسیس کرد و باز هم کفش تولید کرد! و سرانجام در 12بهمن ماه سال 1384 بعد از یک روزِ کاملِ کاری در غربت از دنیا رفت.

محمد تقی ایروانی، همان موسس کفش #ملی بود. همان کفشی که در کودکیِ خیلی از ما، مرگ نداشت. همه ی ماها از آن کفش ها پوشیده ایم و از کفش ملی خاطره داریم! تنگ میشد اما خراب نمیشد! هم اکنون از پرسنل 10 هزار نفریِ کفشِ ملی، فقط و فقط 700 نفر باقی مانده اند که در کفش گنجه و بخشهای بازرگانی مشغول به کارند.


🆔@radionishteman
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چرا موسیقی «نون خ» یادآور قطعه خواننده ترکیه‌ای بود؟

آهنگساز سریال «نون خ» در پاسخ به این‌که چرا در تیتراژ قسمت پایانی سریال، از موسیقی ترکیه‌ای بهره گرفته است؟توضیح داد:

◽️موسیقی قطعه «لیلیم لی» اصالتی کوردی دارد.
◽️ممکن است برخی از آنان که از اصالت و قدمت موسیقی کوردی اطلاع ندارند پس از گوش دادن اثر در تیتراژ پایانی سریال، قطعه بازخوانی شده توسط ابراهیم تاتلیس برایشان یادآوری شود، ولی این خواننده به دلیل کورد بودنش چندین ملودی‌ فولکلور کوردی همانند «لیلیم لی» را به ترکی برده .
🆔@radionishteman
اندکی تفکر🤔

دوستی میگفت
سمیناری دعوت شدم
که هنگام ورود
به هر یک از دعوت شدگان بادکنکی دادند

سخنران بعد خوشامدگویی از حاضرین که ۵۰ نفر بودند
خواست که با ماژیک
اسم خود را روی بادکنک نوشته
و آنرا در اطاقی که سمت راست سالن بود بگذارند
و خود در سمت چپ جمع شوند

سپس از آنها خواست
در ۵ دقیقه به اطاق بادکنکها رفته و بادکنک نام خود را بیاورد

من به همراه سایرین
دیوانه وار به جستجو پرداختیم
همدیگر را هل میدادیم و زمین میخوردیم و هرج و مرجی به راه افتاده بود
مهلت ۵ دقیقه ای
با ۵ دقیقه اضافه هم به پایان رسید
اما هیچکس نتوانست بادکنک خود را بیابد

این بار سخنران
همه را به آرامش دعوت و پیشنهاد کرد
هرکس بادکنکی را بردارد و آنرا به صاحبش بدهد
بدین ترتیب کمتر از ۵ دقیقه
همه به بادکنک خود رسیدند

سخنران ادامه داد
این اتفاقی است که هر روز در زندگی ما میافتد
دیوانه وار
در جستجوی سعادت خویش
به این سو و آن سو چنگ میزنیم و نمیدانیم که
سعادت ما در گرو سعاددت و خوشبختی دیگران است

با یک دست سعادت آنها را بدهید و با دست دیگر سعادت خود را از دیگری بگیرید

🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱

🆔@radionishteman
Forwarded from Deleted Account
🏵🏵🏵🏵🏵🏵
ششم فروردین ماه؛
زادروز ابر مرد ایران باستان، اشو زرتشت اسپنتمان است که بیش از 3000سال پیش می زیست.
در آن زمان خدای یگانه را شناخت و او را اهورامزدا -به چم: دانای بزرگ هستی بخش- نامید.
🔥🔥🔥🔥
من نیز زادروز این پیامبر بزرگ آریایی را به هموندان خجسته باد میگویم.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
متن عکس:👇👇
بشد نوروز پاک زندگانی
بشد روزی که ماند جاودانی
ششم روز زمان فروردین شد
که زرتشت آمد و آغاز دین شد
بمیرید ای خدایان دروغین
بیامد مژده آغاز یک دین
اهورا غنچه ای در آن زمان شد
که او بهتر ز گلهای جهان شد
و انسان نغمه خوان چون بلبلان شد
و فریاد دیوان نهان شد
زمان گفت و کردار بد اندیش
به پایان آمد و شد بهترین کیش
از آن پس دین ما، همچون ستاره
رود در آسمان دل دوباره
اهورا یار من غمخوار من شد
دلی دادم به او دلدار من شد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹

ARMIN.SH

🔥🔥🔥🔥🔥🔥
درگاه (:کانال) زرتشت و مزدیسنان
گزینش ونگرش: موبدکورش نیکنام

@soodeh_aria
Diyare Asheghihayam
Homayoun Shajarian
💢آهنگ جدید همایون شجریان -
دیوار عاشقی هایم

🔹 ‌بیشتر بشنوید، با عضویت در👇
🆔@radionishteman
🌸🌹🌸
باز از راه میرسه تکرار شورانگیز روزهای
پایانی اسفند..
و دلهره هایی از جنس مهربانی و حس ناب نو شدن..
اینروزا تا میتونی نفس عمیق بکش و خودتو
بسپار به ریتم تند زندگی که مثل برق و باد
داره از جلو چشات رد می شن
روزا دارن آروم آروم بلند می شن
و با این کش اومدن
داره به ما میگه که زندگی در جریانه
بپا یه وقت عقب نمونی
دقیقه ها پر شتاب شدن
و مارو دنبال خودشون می کشن
کودک درونم اما....
میگه دل نده به این شتاب
میگه بی خیال ناملایمات ودلهره ها
یه ساز دهنی بردار
برو روی بلندترین نقطه زندگی
و با چشمانی بسته
ساز بزن
و بزار زندگی بیفته رو دور کند...
مهارش کن
نفس عمیق بکش و بگو...
یواش...
@soodeh_aria
#سوده_آریا

@tolokermanshah🦋
‌‌‌‌❀✦•┈┈❁🍃🌷🍃🌷🍃❁┈┈•✦‌❀
🎙#سحرامیری(#طلوع)

🆔@radionishteman
Telegram Center
Telegram Center
Channel