📌 یادداشت روز
📌 "فرزند کشی و انتخابات"📌 نویسنده: #مهدی_قلایی✍ ۱_در نمایشنامهی اودیپ شهریار، نوشتهی سوفوکل یونانی یک تراژدی هست که در آن اودیپ پدر خود را می کشد ،اما در شاهنامهی فردوسی در تراژیکترین حالت خود سهراب به دست پدر خویش کشته میشود و آنگاه که رستم ،سیمرغ را به دادرسی فرا می خواند جز نوش دارویی پس از مرگ سهراب چیزی روی دستش باقی نمیماند.
این اتفاق یگانه نیست و اسفندیار هم به دست رستم کشته می شود؛ اسفندیاری که رستم حق پدری بر گردن او داشته است.
غربی ها از این اساطیر چنان استنباط می کنند که آنها پدر و گذشتهی خود را فدای آینده نگری و نسلهای آینده میکنند و ما ایرانی ها فرزند را می کشیم و آینده و امتداد خود را فدای بقا و قدرتطلبی خویش میکنیم ،اگر این داستان فرزند کشی و آینده ستیزی را تا نادرشاه و سپس تا همین امروز باز شماریم چه بسیارند مثالهای دم دستی از صاحبان قدرتِ امروز که فرزندانشان را پای میز قدرت و ریاست خود، ذبح کرده اند.
اما دیگر این رویهی نابخردانه را کنار بگذاریم و فرزندان و جوانان بالندهی خود را که به سلامت فرصت یافته و از دم تیغ برانِ نظارت استصوابی گذشتهاند ،فدای سهم خواهی و قدرت طلبی امروزمان نکنیم که این عمل نه تنها مصداق فرزندکشی که مصداق واقعی آینده کشی هم هست.
۲_در روزهایی که پشت سر گذاشته ایم اتفافاتی عظیم یکی پس از دیگری خود را در سپهر سیاسی ایران به رخ کشیدند؛ حادثهی آبان ۹۸ آنجا که طبقهی فرودست جامعه انباشت فقر و مطالبات اقتصادی خود را از ته خانهها و انبان فضاهای مجازی به کف خیابانها آوردند و همانجا سیلی آخر را محکم خوردند. چرا که از انقلاب ۵۷ به این طرف ، جمهوری اسلامی که به طور محسوس حاصل ائتلاف نانوشتهی سه گانه ای، متشکل از لیبرالهای اسلامی، مارکسیست اسلامی و اسلامگراها بود، زیست مسالمت آمیز این گروهها را در کنار هم مدیون دو مولفه بود اول رانت و ثروت ناشی از فروش منابع اولیه و طبیعی و دوم
#هاشمی_رفسنجانی که این رانت را کاملا عملگرایانه به طور متوازن بین این سه دسته تقسیم میکرد.
اما پس از مرگ! ایشان و ظهور تحریمهای بیسابقه این رانت نامتوازن شد و این زیست مسالمت آمیز جای خود را به برخوردی قهرآمیز و خشونتی عریان سپرد .
اصلاح طلبان که تا قبل از این اتفاقات منادی و پناهگاه بخش عظیمی از تودههای فکری و لایههای اجتماعی مردم بودند به ناگهان زیست دوگانهی شان برملاشد که نقش شان جز در کمک به این توازن و ائتلاف سه گانه برای بقای قدرت نبوده است و نمود درخشان آن در مهوعترین توییتهای مهاجرانی و جهتگیریهای سران او بود.
اینجا بود که بخش عظیمی از جوانان نسل دوم و سوم اصلاحات که اندک دلخوشی برای بهبود اوضاع و امیدی به جبههی اصلاحات داشتند؛ با یاس و سرخوردگی عظیمی رو به رو شدند و اینک شاید تنها راه برای بازگرداندن کور سوی امید به آنها و مشارکت دادنشان در عقلانیت ، واگذاری و احیای این تفکر و اعتماد به نسل جوان تر، کارآتر و عقلانی تر است.
۳_شهر کوهدشت بخشی از یک ملت است که یک هفته قبل در مرگ یک سردار ایرانی توسط یک دولت غریبه با یک رییس جمهور غیر معمول، چنان حس میهن دوستی اش به خروش می آید که هنگام تشییع چند نفر از خشم زیر دست و پا جان می دهند و همین ملت چند روز بعد در اعتراضی کاملا مدنی مسیر خود را تغییر داده و از پنهانکاری حاکمان در سقوط هواپیمای اوکراینی با رادیکال ترین شکل ممکن خشم خود را ابراز می دارد، می خواهم نتیجه بگیرم این ملت آنقدر آگاه است که همه چیز را با هم قاطی نمیکند و هرجا که لازم باشد راهش را از پروپاگاندای سیاست بیرون می کشد،
سر صحبتم با بزرگترهای جریان اصلاحات در شهرستان کوهدشت است این ممکن است آخرین بار باشد که نسل جوان و فرهیخته ی این شهر به شما فرصت می دهد که تصمیم سازی کنید؛ پنهان کاری نکنید و تصمیمات خود را در روندی دموتراتیک و شفاف و عقلانی در منظر خرد جمعی به آگاهی مردم برسانید و این بار اما منظورمان از "جمعی" فقط جمع دورهمی نباشد که تمام این سالها در پشت پرده تصمیم گرفته و برای مردم تَکرار کرده ایم. جوانان و فرهیختگان و نمایندگان نسل های دوم و حتی سوم اصلاحات را به یاری فرا خوانید که اگر این اتفاق بیفتد و تصمیم ما ناشی از خرد جمعی باشد آنگاه است که مردمِ مایوس و نا امید را با خود چون سیل خروشان همراه کرده و این مردم اجازه نمی دهند رای و حق آنها با تزویر و تصویرسازی به فنا رود ، این مردم نشان داده اند در مقابل متجاور و رفتار نامتعارف اربابان، کوتاه نمی آیند
پس نترسیم از نام یا گمنامیِ کسی که جریان ائتلاف می خواهد از او حمایت کند ؛آنچه در این بین اهمیت دارد جریان است و نه نام
جریان را فدای اسم های عاریتی و ملاحظه کاران و میانه بگیران نکنیم
که سالهاست آنقدر جای خود را تنگ کرده و به دیگران داده ایم که ما را از خانه برون انداختند.
@RadioLorestan 📻