رادیو تلگرامی لرستان 😷

#یادداشت_روز
#رادیو_تلگرامی_لرستان
#عارف_رستمی‌امرایی

💥🔴لزوم #تغییر در جبهه‌ی نامتحداصولگرا

✅ درانتخابات‌های مجلس نهم و دهم حوزه انتخابیه #کوهدشت و #رومشگان بدترین شکل حضور جریان #اصولگرایی این حوزه در پای صندوق‌های رأی رقم خورد. حضور همزمان دو کاندیدای مطرح اصولگرایی یعنی جنابان #شاهرخی و #امامی عملا فروپاشی ساختار تشکیلاتی یک جریان و شکست مجموعه جریان نه در مقابل رقیب سنتی #اصلاح‌طلب بلکه در مقابل مهره نوظهور متعلق به کانال آقایان لاریجانی یا بعبارتی مستقلین مجلس را رقم زد

✅ ضعف #شیخوخیت در سازماندهی سرمایه‌ی انسانی:
در حالیکه بسیاری از جریانات سیاسی با چالش مهم ضعف سرمایه انسانی از یک سو و غلبه بزرگان جریان تحت عنوان #شیخوخیت از سوی دیگر مواجه هستند، جریان ریشه‌دار اصولگرای منطقه طرهان همواره با #اقبال_خیره_کننده سرمایه انسانی از ابتدای انقلاب تاکنون مواجه بوده است. اینکه چرا این جریان ریشه‌دار در پایان دهه چهارم انقلاب شکاف‌های رنگارنگ و عمیقی را در دل سپاه خود می‌بیند بایستی قدری مداقه بعمل آورد و آسیب شناسی #بی‌ملاحظه و #بدون_تعارفی را برای آن لحاظ کرد
🔴 فقدان لیدر یا بعبارتی راهبر فکری قوی:
در دور اول انتخابات مجلس، مردم طرهان آقای #عباسی_فرد مهره شاخص جریان راست کلاسیک را راهی مجلس می‌کند. عباسی‌فرد با قرار گرفتن در سِمت‌های مهم کشوری به خوبی آوازه بلند و بی‌بدیلی برای خود دست و پا می‌کند. اما عباسی‌فرد رفته رفته با فاصله گرفتن از اصول و سینه زدن زیر عَلَم هاشمی رفسنجانیِ منقلب! هر آنچه رشته بود را پنبه می‌کند. با کنار رفتن ایشان میدان راهبری جریان اصولگرایی در طرهان به آقایون #مادام_الکاندیدا واگذار می‌شود.
🔴 کادرسازی نکردن:
یکی از مهم‌ترین مولفه‌های ادامه حیات احزاب و جریانات سیاسی برنامه‌ریزی بلند مدت در تصمیم‌سازی‌هاست. از طرفی بدون در اختیار داشتن نیروهای تربیت یافته و مهیا، هرگونه برنامه‌ریزی برای ادامه حیات لاجرم عقیم خواهد ماند. #کادرسازی در جریان اصولگرایی طرهان فدای سهل انگاری سهوی و تعمدی آقایان #مادام_الکاندیدا و برخی افراد موثر بر رفتارهای آنها شده به گونه‌ای که امروز به جرأت می‌توان گفت مهره‌ای مهیا شده از سوی نمایندگان اصولگرای طرهان برای پذیرش سِمت‌های مدیریتی مثل مدیرکلی، فرمانداری، استانداری و یا سمت‌های بالاتر در بدنه تصمیم سازان کلان استان و کشور وجود ندارد!
🔴 بی‌اعتنایی به رسانه‌های جمعی بعنوان رکن چهارم دموکراسی:
بدون اغراق #رسانه‌های مکتوب و مجازی برای همگن‌سازی-بعبارتی نزدیک کردن سلایق و انتظارات جامعه-نقش اساسی را بازی می‌کند. بی‌توجه بودن غالب جریان اصولگرایی دو شهرستان و در رأس آنها مدعیان همیشگی کرسی نمایندگی به رسانه، شکاف‌های درخور توجهی در ایجاد فهم مشترک از کار جریانی و حزبی بوجود آورده است. از طرفی در جریان مقابل یعنی #اصلاح‌طلبی به خوبی ارزش این فاکتور مهم دریافت شده به گونه‌ای که اکثریت رسانه‌های مجازی فعال منطقه تحت #سیطره‌ی فعالیت بی‌وقفه‌ی کانال‌های خبری-تحلیلی جریان اصلاح‌طلب قرار دارد. نگارنده در اثبات این بی‌توجهی آقایان به رسانه-مگر در ایام منتهی به انتخابات-به #فعالیت‌های_ایذایی اخیر احدی از آقازاده‌های اصولگرایی با کمک کانال‌های اصلاح‌طلب اشاره می‌کند. استمدادی فشرده و ساندویچی که هرگز راه به جایی نخواهد برد!
🔴لج بازی:
بالاخص در دو انتخابات اخیر مجلس در حالیکه کاندیداهای اصلاح‌طلب و مستقل با تمام قوا پا به میدان گذاشته بودند، بدنه جریان اصولگرایی در اوج استیصال آخرین کورسوی امید خود را متوجه اتحاد احتمالی کاندیداها کرده بود که همان کورسوی امید هم به لطف بی‌توجهی آقایان کاندیدا به خواست مردم برای اتحاد و در ادامه بی‌توجهی به مقوله‌ی #حکمیت از بین رفت. ابتدا صحبت از #نظرسنجی مردمی می‌شود که آقای #امامی‌راد به آن تن نمی‌دهد، سپس کار بالا می‌گیرد و در نهایت بدون در نظر گرفتن #حکمیت مرکز از یک سو و #مصلحت جریان از سوی دیگر، تیر خلاص را در خانه‌ی خدا با #قرعه‌کشی و ماجرای کیسه‌ی برنج بر پیکر چاک چاک جریان وارد می‌کنند. باز ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود و در حالیکه آقایان عهد بسته بودند که همگی به اسم خارج شده از قرعه کمک کنند، آقای #شاهرخی_پدر میدان را به کل ترک کرده و #شاهرخی_پسر به سوی کاندیدای نهایی آن روزهای جریان اصلاح‌طلبی سوق پیدا می‌کنند. حال سوال اینجاست که حضرات آقایان خود را در خدمت جریان می‌دانند یا اینکه نه، جریان را ابزاری برای رسیدن به اهداف خود می‌پندارند؟!

✅ در انتها با احترام تام به شخصیت حقیقی و حقوقی افرادی که در این یادداشت نامی از آنها برده شد، نگارنده موارد فوق الذکر را آغاز یک فرآیند آسیب شناسانه در رفتارهای سیاسی-اجتماعی جریان اصولگرایی عنوان نموده و آمادگی خود را جهت ارائه راهکار برای #تغییر رویه‌های غلط سابق اعلام می‌دارد.

@RadioLorestan 📻

💥🔴 آنچه میبینیم نمیخواهیم
✍ #عارف_رستمی‌امرایی

شما فقط بر هیجان بازی میافزایید وگرنه ...
محدودیت هایی که طی سالیان منحوس سیاسی این شهر دچار آن شده ایم وهمچنان با آن مواجهیم سبب شده تا هویت یک "مطرود آگاه" را برای خود در نظر گیریم. مطرودی که تلاش می کند تا از فرهنگ غالب جامعه ی خود کناره بگیرد و به عنوان یک بیگانه اجتماعی سعی در محقق کردن هویت فردی خود از طریق آگاهی عمیق داشته باشد. وضعیت یک مطرود آگاه درست به عکس دنیایی است که هاتف اصفهانی در ترجیع بند معروف خود ترسیم می کند؛ دنیایی که در آن «آنچه بینی، دلت همان خواهد و آنچه خواهد دلت، همان بینی».
مطرود آگاه « آنچه را که می خواهد نمیبیند و آنچه را می بیند نمیخواهد».(1)
درد و دریغ آنجاست که مضمون مطرود آگاه را در اشعار معاصر ایران میتوان یافت، چنانکه شفیعی کدکنی سروده است:
هیچ میدانی چرا چون موج/ در گریز از خویشتن پیوسته می کاهم؟
زانکه در این پرده ی تاریک/ این خاموشی نزدیک
آنچه میخواهم نمیبینم/ وآنچه میبینم نمیخواهم.
این همانندی مضمون با حال ما از آن روست که شهرستان ما نیز، امروزه در وضعیتی مشابه گرفتار است.
زیست جهانی که در آن، از سویی با غیاب و دسترس ناپذیری خواسته هایمان مواجهیم و از سویی دیگر با دم دست بودن و در برابر چشم بودنِ بیش از اندازه ی چیزهایی که نمیخواهیم. دم دست بودنی آنقدر شدت یافته و همه جانبه که باید از آن به هجومِ حضور تعبیر کرد.

گرچه چند ماهیست زمزمه های این ائتلاف به گوش می رسد، اما موضوع مورد نظر این مطلب را امروز صبح آقای فرج اله مومنی تکذیب کردند. اگر حق با آقای مومنی است، که بسیار خب منتظر اتفاقات بعد خواهیم بود؛ اگر نه آنچه شرط بلاغ است در ادامه خواهم گفت.

آنچه می بینیم ائتلافی تکراریست بین دوگانه مغلوب معروف.
هرکجا که هست خداوند نگهدار آقای "علی طولابی" معلم توانمند کلاس پنجم بنده باشد. معمولا در برابر مقاومت ما فرزندانش برای یادگیری، با چهره ای جدی و مردانه و دستانی زمخت و گره شده و تهدید کننده میگفت: العاقل فی الاشاره، مابقی با "میرکو".
ِ آخر جنابان شاهرخی و مومنی، اشاره که هیچ، شما هنوز مبهوت "میرکو"ی انتخابات 94 مانده اید. با خود چه فکر میکنید؟ ساده اید؟ خوشحالید؟ مشکلتان چیست؟! بگویید شاید بتوانیم کمک تان کنیم. خب جای عینک را با عمامه عوض کنید، نتیجه اش برای این خراب شده چیست؟! اصلا نتیجه اش برای خودتان چیست؟
در سالهای نسبتا دور در جلسه ای دو نفره شخصی از قوی قامتان سیاسی حال حاضر کوهدشت راجع به حاج آقا شاهرخی چنین میگوید: مرد خوبیست، اگر با پرونده ای، درون اتاقی "در بسته" او باشد و خدای خودش؛ اما آدم سیاسی نیست. به عقیده بنده نیز این نظر صحیح است. و اکنون حقیر در مورد آقای مومنی میگویم، مرد خوبیست، بسیار هم سیاس است، اما مشکلش این است که هیچوقت "در" را نمی بندد. به فرض محال که موفق هم شدید، بعدش چه میشود؟
به حقوق حقه تان، یعنی مدیران زبان بسته می پردازید؟ مثلا آقای مومنی میفرمایند رئیس آموزش و پرورش مال من، مدیر جهاد کشاورزی مال شما؟! یا اینکه اصلا دوباره بساط کیسه برنج راه می اندازید و مدیران را از درون لپ لپ بیرون می کشید؟؟
البته بنده پیشنهاد بهتری دارم، شما که عبرت پذیر نیستید، شوق خدمت هم اجازه نمی دهد دست از سر این دیار فلک زده بردارید، خب قدری مهربانتر بنشینید، حلقه ائتلافتان را گشادتر کنید، خودتان تصدی امور را در دست گیرید و خورده استخوان های مغموم و شکسته این شهر را یکجا ببلعید، خیال همه را راحت کنید. ماشاالله نماینده قدر قدرت که داریم! گزینه قوی و کارکشته پیشنهادی فرمانداری هم که فعلا پیشنهاد فرماندار شدنش را در هیچ مطلبی رد نکرده، آقای مومنی شما هم رئیس آموزش و پرورش شوید، حاج آقا شاهرخی شما هم به دادستانی تشریف ببرید و ...
نگران کسر شأنتان نباشید، با این رویه شهوتناک تمام نشدنی خدمت به مردم که در پیش گرفته اید در آینده ای نه چندان دور مازاد بر شأنتان هم خواهد شد.
دنبال ظهور نیستید، چون به طرق گوناگون همیشه بوده اید.
پس اگر مشکل حضور دارید، که هیچ. همین راهی را که در پیش گرفته اید خوب است. مؤید نمی شوید ولی هیجان بازی را بیشتر میکنید، نه بیشتر!

آلن-واتس در کتاب حقیقت بیقراری مینویسد: (من همواره شیفته ی «قانون معکوس» بوده ام؛ مانند اینکه وقتی سعی می کنید روی سطح آب شناور بمانید، فرو میروید. اما هنگامی که میکوشید فرو بروید شناور میمانید). این قانون بلافاصله گفته ای باستانی و فراموش شده را به ذهن می آورد که می گوید: هرکس که به روح خویش چنگ می اندازد، آنرا از دست خواهد داد.
آقایان شما در آخرین فرصت های عمر سیاسی تان به روح خود چنگ می اندازید. این ائتلاف از سر کین است نه از سر دین. از سر کین به روح سیاسی خود چنگ نیندازید.
(آنچه را میبینیم نمیخواهیم)

(1) شعری از هانا آرنت تاریخ نگار آلمانی


@RadioLorestan 📻

💥🔴 آنچه می‌بینیم نمی‌خواهیم

✍️ #عارف_رستمی‌امرایی

🔻 (1) شعری به یادگار مانده از هانا آرنت تاریخ نگار اهل آلمان

@RadioLorestan 📻
👇👇👇